فضيلت تجارت در اسلام

تجارت يكى از اعمالى است كه در اسلام به آن سفارش فراوان شده است. از پيامبراكرم (صلى الله عليه و آله) چنين نقل شده است كه بركت ده جزء دارد، نه جزء آن در تجارت و جزء آخر در گوسفند است. [1] تجارت نمودن باعث ازدياد عقل و ترك آن باعث از بين رفتن عقل دانسته شده است. [2] تجارت حافظ عزّت انسان معرفى شده است. [3]از زبان حضرت‌على (عليه السلام) در مورد سفارش به تجارت چنين نقل شده است: «به تجارت بپردازيد؛ زيرا به وسيله آن از اموال مردم بى‌نياز خواهيد شد و خداوند انسان شاغل امين را دوست دارد» . [4]

 آداب تجارت

همانطور که تجارت امری ستوده و مورد سفارش پیشوایان دینی ماست، برای این امر مهم آدابی نیز مقرر فرموده اند تا مسلمین در گرداب آن هلاک نشوند. آداب تجارت در اسلام مفصل است که در جای خود بحثی کامل را می طلبد. در ذیل جهت آشنایی بیشتر با فضای تجارت مسلمانان کوفه، بعضى از اين آداب بیان می شود:

١. لزوم دانستن مسائل حلال و حرام تجارت قبل از تجارت:

 حضرت على (عليه السلام) روى منبر خطاب به تجّار مى‌فرمود: «اى گروه تجّار! ابتدا فقه را ياد بگيريد و سپس تجارت نماييد (تا سه بار اين جمله را تكرار مى‌كرد) ، [زيرا] به خداوند سوگند كه ربا در اين امت از راه رفتن مورچه بر سنگ صاف پنهان‌تر است» . [5]

٢. نهى از احتكار:

 از پيامبر گرامى اسلام چنين نقل شده است: «كسى كه كالاى خود را عرضه مى‌كند، رزق او داده مى‌شود، اما محتكر مورد لعنت خداوند واقع مى‌شود» . [6]

٣. رعايت حق تقدّم در بازار:

 در اين باره حضرت على (عليه السلام) مى‌فرمايد: «بازار مسلمانان مانند مسجد آنان است؛ كسى كه زودتر مكانى را اشغال كرد، تا شب حق تقدّم با اوست» . [7]

۴. نهى از قسم خوردن در معامله:

در اين مورد از پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله) چنين نقل شده است: «واى بر تجّار امت من از گفتن «لا والله» و «بلى والله» . [8]

۵. واگذارى قيمت‌گذارى به خداوند:

در اين مورد چنين نقل شده است كه گروهى از مردم نزد پيامبراكرم (صلى الله عليه و آله) رفته و از آن حضرت درخواست نمودند كه قيمت اجناس را تعيين كند. حضرت در جواب فرمود: «من نمى‌خواهم خداوند را با بدعتى ملاقات نمايم كه اختيار آن به من داده نشده است، پس بگذاريد بندگان خدا از همديگر سود ببرند» .[9]

۶. تقدّم نماز بر تجارت

  1. نهى از دلالى‌هاى بيهوده:

از پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله) چنين نقل شده كه «شهرى كالاى روستايى را نفروشد» . [10]

  1. سایر آداب:

يكى از امورى كه براى خريد و فروش به آن سفارش شده آن است كه هنگام فروش، كالا را بيشتر از اندازه مورد توافق بدهد و هنگام خريد كمتر از مقدار مورد توافق تحويل بگيرد. [11]

پس‌گرفتن كالا از سوى فروشنده از مشترى پشيمان نيز يكى از امورى است كه پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله) به آن سفارش كرده است. [12]

 پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله) مردم را از داخل شدن در معامله خريدار و فروشنده كه در حال رسيدن به توافق مى‌باشند، نهى فرموده است. [13]

 پيامبر گرامى اسلام (صلى الله عليه و آله) [14]و حضرت على (عليه السلام) [15]زياد كردن قيمت در حراجى‌ها و مزايدات را بدون قصد خريد، نهى فرموده‌اند.

فروختن به شخص مضطر (با قيمت زيادتر) نيز از سوى پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله) و حضرت على (عليه السلام) نهى شده است. [16]

اجمالى از تاريخ تجارت در كوفه

 در زمان خلافت عمر، تجارت نه تنها در كوفه، بلكه در همه مملكت اسلامى در ركود به سر مى‌برد؛ زيرا:

اولاً: مردم سرگرم فتوحات و كشورگشايى بودند.

ثانياً: غنايم و نيز برقرارى حقوق ساليانه عطا به وسيله دولت، نياز مادى آنان را بر طرف مى‌نمود.

يكى از علل رشد سريع تجارت در كوفه، وجود موالى كه عمدتاً ايرانى بودند، در كوفه بود كه پس از نااميدى از جلوگيرى از تبعيضات اعراب نسبت به آنان و نيز در پى سفارش حضرت على (عليه السلام) به آنان مبنى بر روى آوردن به تجارت[17]به اين امر مهم پرداختند و پس از مدت كوتاهى نبض تجارى كوفه را در اختيار گرفتند.

شهر كوفه اهميت ترانزيتى فراوانى داشت و در بسيارى از مواقع، نقش واسطه‌اى ايفا مى‌كرد؛ بدين‌ترتيب كه كاروان‌ها از نقاط مختلف، كالاهاى خود را به اين شهر آورده و تجّار اين شهر پس از خريد آن كالاها آنها را به نقاط ديگر صادر مى‌كردند. [18]

 مسيرهاى تجارى

مسيرهاى اصلى و مهم تجارى عبارت بود از:

 مسير شرق كوفه که اين مسير، كوفه را با ايران و به خصوص با خراسان و ماوراءالنهر كه از مناطق حياتى آن روز بودند، پيوند مى‌داد.

 مسير جنوب كوفه اين مسير، كوفه را به الجزيره و شام پيوند مى‌داد و مسير غرب كوفه اين مسير، كوفه را به كشور مصر و شمال افريقا پيوند مى‌داد. [19]

 واردات

به‌طور كلى واردات كوفه در ابتداى تأسيس آن و پس از گذشت چند دهه، از صادرات آن بيشتر بوده است؛ زيرا از طرفى اين شهر، شهرى نو بنياد بود كه احتياجات فراوانى را مى‌طلبيد و از سوى ديگر، كوفى‌هاى اوليه به سبب درگير بودن در جنگ، از حرفه‌ها و صناعات فراوانى اطلاع نداشتند.

صادرات

عمده موارد صادراتی عبارت بود از:

انواع مختلف خرما، روسری، چفیه، جامه های نگارین، عمامه، روغن بنفشه

حضرت‌على (عليه السلام) با مستقر شدن در كوفه اهميت فراوانى به كشاورزى داد و مردم را به اين امر تشويق فراوان نمود و خود اقدام به حفر نهرها و كانال‌هاى مختلف كرد يا دستور آن را صادر نمود. [20]همچنين به منظور تشويق هر چه بيشتر مردم، زمين‌هاى موات را كه آباد مى‌نمودند، در اختيار آنها قرار مى‌داد. [21]آن حضرت در بعضى روايات كه مربوط به همين زمان است، استفاده از كود انسانى براى تقويت زمين را بلامانع دانسته‌اند. [22]اصرار حضرت بر امر کشاورزی، دلیلی بر  ستوده بودن خودکفایی مسلمانان و کاهش وابستگی های صادراتی مخصوصا در اقلام جزیی زندگی می باشد.

چگونگى داد و ستد و معاملات

معاملات مردم كوفه در زمان مورد بحث عمدتاً به صورت پرداخت پول در مقابل جنس صورت مى‌گرفت و كمتر به صورت پاياپاى يا كالا به كالا انجام مى‌شد.[23] پول رايج آن زمان، سكه‌هاى طلا و نقره بود كه اصطلاحاً به آنها دينار و درهم مى‌گفتند.

سكه در لغت به قطعه آهنى گفته مى‌شد كه در آن، كلمات و نقوشى كه بايد روى قطعه‌هاى طلا و نقره نقش مى‌بست، به صورت وارونه، حك شده بود.[24] کيفيت سكه زدن از اين قرار بود كه قطعه‌هاى شمش طلا و نقره را به وزن دينار و درهم تقسيم نموده و آن‌گاه آن قطعه آهن را روى يكايك آنها قرار داده و با چكش بزرگى بر روى آن مى‌كوبيدند.

در زمان پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله) معاملات مسلمانان با سكه‌هايى انجام مى‌گرفت كه از سوى دو امپراطورى بزرگ آن روز جهان، يعنى ايران و روم زده مى‌شد. هر دو امپراطورى، سكه‌هاى طلا را با عنوان «دينار» و سكه‌هاى نقره را با عنوان «درهم» مى‌ناميدند.

براى اولين بار ضرب سكه در اسلام به خالد بن وليد، فرمانده سپاه فتوحات در ايران نسبت داده شده كه گفته شده است در سال ١۵ه. ق در طبرستان اقدام به اين كار نمود.[25] پس از وى ضرب سكه به خليفه عُمر نسبت داده شده است كه در بعضى از سكه‌ها عبارت «الحمد لله» و در بعضى ديگر، عبارت «محمد رسول الله» و در برخى عبارت «لااله الاَّالله» را اضافه كرد.[26]

درباره حضرت على (عليه السلام) نيز گفته شده است كه آن جناب سكه‌هايى نقره‌اى در سال 37ه. ق در بصره زد كه روى آنها عبارت «ولى الله» به خط كوفى حك شده بود. همچنين ضرب‌هايى در سال 40ه. ق (660 م) به آن حضرت (عليه السلام) نسبت داده شده است.[27]

نكته مهم و قابل توجه اينكه در تمام اين زمان‌ها با سكه‌هاى طلا و نقره با عنوان وزنشان معامله مى‌شد و نقش سكه تأثير چندانى در قيمت آن نداشت.[28]

دينارتا سال ۶١ه. ق شامل يك مثقال طلا بود، به گفته بيشتر نويسندگان، وزنى معادل ٢/۴ گرم داشت.[29]

راه‌هاى درآمد حکومت كوفه:

 خَراج

خراج اصطلاحاً مقدار مالياتى بود كه از سوى مالكان زمين‌هاى كشاورزى فتح شده به وسيله جنگ، به حكومت پرداخت مى‌شد. توضيح آنكه سرزمين‌هايى كه در كشور گشايى مسلمانان به دست مى‌آمد بر دو قسم بود، قسمى از آن زمين‌هاى موات بود كه طبق قانون كلى، مالك آن كسى بود كه آن را آباد مى‌كرد و قسم ديگر، زمين‌هاى آباد بود. در زمان عمر، اصحاب پيامبر (صلى الله عليه و آله) در باره اين زمين‌ها دو نظر مطرح كردند: بعضى مى‌گفتند اين زمين‌ها بايد بين جنگ‌جويان تقسيم شود، اما بعضى ديگر كه حضرت على (عليه السلام) با آنها هم‌نظر بود، چنين مى‌گفتند كه اين زمين‌ها در دست صاحبان آنها باقى بماند و آنها در مقابل، هر سال مقدارى به عنوان خراج به حكومت پرداخت كنند.[30]

درآمد كل حكومت عراق در زمان عمر از زمين‌هاى خراجى، سالانه ١٠٠ يا ١٢٠ يا ١٢٨ ميليون درهم و در زمان زياد ١٢۵ ميليون درهم و در زمان عبيدالله بن زياد (۶٠ه. ق) ١٢۵ ميليون درهم بود ٢كه تقريباً چهل درصد آن به كوفه تعلق داشت.[31]

 صدقه

منظور از صدقه، موارد نه‌گانه زكات است كه از مردم دريافت مى‌شد. [32]در مقطعى از زمان حضرت على (عليه السلام) از اسب نيز زكات دريافت مى‌شد. [33]

جزيه

جزيه مالياتى سرانه بود كه از اهل ذمّه كه در پناه اسلام زندگى مى‌كردند و كتاب آسمانى داشتند، گرفته مى‌شد.

ارقامى كه در زمان مورد بحث، ذكر شده از اين قرار است:

اول – خانواده ثروتمندان هر نفر ۴٨ درهم در سال؛

دوم – خانواده‌هاى متوسط هر نفر ٢۴ درهم در سال؛

سوم – خانواده‌هاى سطح پايين هر نفر دوازده درهم در سال.

اطفال، زنان، مريضان و زمين‌گيران و پيران از پرداخت جزيه معاف بودند. همچنين هرگاه يكى از اهل ذمّه مسلمان مى‌شد، از پرداخت جزيه معاف مى‌گشت و بدين‌ترتيب با رشد روزافزورن اقبال به اسلام، در آمد حكومت از اين منبع رو به نقصان مى‌گذاشت. [34]

هداياى عيد نوروز و مهرگان

قبل از اسلام، ايرانيان را رسم چنان بود كه در دو عيد نوروز، يعنى اول بهار و مهرگان، يعنى اول پاييز، هدايايى به صورت اجبارى به حكومت خود مى‌پرداختند. عُمر اين رسم را منسوخ كرد و در چند دهه صدر اسلام اين رسم غير معمول بود. اما با رسيدن حكومت مملكت اسلامى به معاويه و نيز كم شدن منبع جزيه به علت مسلمان شدن اهل ذمّه، او به حاكم عراق، زياد بن ابيه دستور داد كه اين رسم را همانند قبل از اسلام به مرحله اجرا گذارد. بدين ترتيب، ساليانه ده ميليون درهم از اين منبع به نفع معاويه به دست مى‌آمد. اين رسم تا زمان عمر بن عبدالعزيز برقرار بود كه به وسيله او دوباره منسوخ شد. [35]

غنايم جنگى و  ماليات بر تجارت از دیگر منابع درآمدی حکومت بود.

 هزينه‌هاى حكومت كوفه:

از جمله هزینه های حکومت کوفه عبارت بود از: حقوق كارمندان، خدمات شهرى، قرض به مردم، نگهدارى مقدارى از اموال براى مواقع اضطرارى، رسيدگى به فقرا و يتيمان، پرداخت به حكومت مركزى، عطاء و رزق:

عطاء مقدار پرداخت نقدى بود كه حكومت كوفه سالانه به صورت يك‌جا يا طى چند قسط به مردم پرداخت مى‌كرد و رزق عبارت بود از مقرّرى جنسى ماهيانه كه شامل غذاهاى محلى مردم، مانند گندم، روغن، خرما و سركه مى‌شد. [36]

مردم كوفه در ابتداى سكونت در اين شهر، وضع زندگى بسيار مناسبى داشتند؛ زيرا از طرفى اموال بسيارى از غنايم فتوحات به دست آورده بودند و از سوى ديگر، زمين خانه‌هاى آنان مفت بود و مصالح ساختمانى نيز ارزان به دست مى‌آمد [37]و از سوى سوم علاوه بر ارزاق، ساليانه مقدار زيادى پول نقد به آنها به عنوان عطاء پرداخت مى‌شد.

منبع: کتاب کوفه از پیدایش تا عاشورا؛ نویسنده: نعمت الله صفری فروشانی؛ نشر مشعر


[1]  وسائل الشيعه، ج ١٢، صص ٣ و ۵.

[2]  وسائل الشيعه، ج ١٢، ص 8.

[3]  وسائل الشيعه، ج ١٢، ص5.

[4]  وسائل الشيعه، ج ١٢، ص 4.

[5]  وسائل الشيعه، ج ١٢، ص ٢٨٢.

[6] وسائل الشيعه، ج ١٢،ص313.

[7] وسائل الشيعه، ج ١٢،ص300.

[8] وسائل الشيعه، ج ١٢، ص ٣١٠.

[9] وسائل الشيعه، ج ١٢،ص 318.

[10] وسائل الشيعه، ج ١٢، ص 327.

[11]وسائل الشيعه، ج ١٢، ص ٢٩٠.

[12] وسائل الشيعه، ج ١٢، ص 286.

[13] وسائل الشيعه، ج ١٢، ص 338.

[14] وسائل الشيعه، ج ١٢، ص 338.

[15] وسائل الشيعه، ج ١٢، ص 337.

[16] وسائل الشيعه، ج ١٢، ص 330.

[17] وسائل الشيعه، ج ١۴، ص ١۴۶.

[18] الحياة الاجتماعيه،ص157.

[19] الحياة الاجتماعيه، صص ١۵٧- ١۵٩.

[20] الحياة الاجتماعيه، ص ١٣۶.

[21] حضارة العراق، ج ۵؛ الزراعة، ص ٢۴۴.

[22] وسائل الشيعه، ج ١۶، ص ۴٣۵.

[23] براى اطلاع از بعضى از معاملات پاياپاى در زمان مورد بحث مى‌توان به رواياتى كه درباره ربا در كتب روايى وارد شده و سند آن به حضرت على (عليه السلام) ختم مى‌شود، استناد كرد. براى نمونه، ر. ك: وسائل الشيعه، ج ١٢، ص۴٣۴ به بعد.

[24] لسان العرب، ج ۶، ص ٣١٠.

[25] تاريخ التمدن الاسلامى، ج ١، ص ١٣۵.

[26] شذور العقود فى ذكر النقود القديمة الاسلاميه، ص 5.

[27] همان، پاورقى؛ تاريخ الكوفه، ص 257.

[28] النقود العربيه و علم النميات، ص ١٠.

[29] الخراج فى العراق فى العهود الاسلامية الاولى، ص ١۵۴؛ استراتيجية الفتوحات الاسلامية الطريق الى المداين، ص١۴۶؛ الدينار الاسلامى فى المتحف العراقى، ص ١٢.

[30] الحياة الاجتماعيه، ص ١۴٣.

[31] كوفه پيدايش شهر اسلامى، ص ٣٠٨.

[32] الحياة الاجتماعيه، ص ٢۴۵.

[33] وسائل الشيعه، ج ۶، ص ۵١.

[34] . تنظيمات الجيش العربى، ج ٨۶؛ الحياة الاجتماعيه، ص ٢١١؛ حضارة العراق، ج ۵، واردات الدولة و نفقاتها، ص 372.

[35] بررسى وضع مالى و ماليه مسلمين از آغاز تا پايان دوره اموى، ص ١٣٧؛ الحياة الاجتماعيه، ص ٣٢٣.

[36] بررسى وضع مالى و ماليه مسلمين از آغاز تا پايان دوره اموى، ص ٢۶٩؛ تنظيمات الجيش العربى الاسلامى، ص١٠٣.

[37] التنظيمات الاجتماعية و الاقتصادية فى البصرة فى القرن الاوّل الهجرى، ص ١٨٣.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *