به خدا سوگند! يک روزي اين زنجير را بر گردنت آويزان خواهم کرد؛ مگر اين که خيانت کارهايي را که در مسند امور قرار داده اي، بر کنار کني. عثمان گفت:
أي بطانة فوالله إني لأتخير الناس، فقال: مروان تخيرته و معاوية تخيرته و عبد الله ابن عامر بن كريز تخيرته و عبد الله بن سعد تخيرته، منهم من نزل القرآن بدمه و أباح رسول الله صلى الله عليه و سلم دمه، قال: فانصرف عثمان فما زال الناس مجترئين عليه إلى هذا اليوم.
من خيانت کاري را در رأس کار قرار ندادم. از توده مردم و صحابه پيامبر و افراد خيّر و خوب را در رأس امور قرار داده ام. جبلة بن عمرو گفت: تو، مروان و معاويه و عبد الله بن عامر و عبد الله بن سعد را انتخاب کرده اي که همه شان پرونده سياهي دارند. از آنهايي که انتخاب کرده اي، کساني هستند که قرآن آنها را مهدور الدم مي داند و پيامبر اکرم صلي الله عليه و سلم خون آنها را مباح مي داند. عثمان رفت و بعد از آن، مردم جرأت پيدا کردند که به عثمان اعتراض کنند.
تاريخ الطبري، ج3، ص400 ـ البداية و النهاية لإبن كثير، ج7، ص197
منبع:پرسمان