اسلام در كنار آزادى انتخاب در نوع آرايش و پوشش، اصول ثابتى را نيز تعيين نموده است كه با تمسك بدان در همه زمانها مىتوان ضمن مصونيت نسبت به از دست دادن هويت ملى و دينى، از پيامدهاى منفى افراط و تفريط در خودآرايى و مدگرايى در امان بود.

اصول پوشش و آرايش در نگاه اسلام را مىتوان در موارد ذيل جستجو كرد:

1 – پاكيزگى و نظافت

رعايت پاكيزگى و نظافت در پوشش و آراستگى يكى از اصول ثابتى است كه اسلام بر آن تأكيد دارد. به گونهاى كه خداوند متعال در قرآن به پاك نمودن لباس توصيه نموده و بيان داشته است: «وَ ثِيابَكَ فَطَهِّر»؛[1] «و لباست را پاك كن».

آيه فوق در حقيقت خطاب به مردم است كه پاكيزگى لباس ظاهر از مهمترين نشانههاى شخصيت و تربيت فرهنگ انسان است.[2]

پيامبر اكرم (صلیاللهعلیهوآله) نيز بر نظافت اصرار داشته و آن را جزو ايمان برشمرده و فرمودهاند: «پاكيزگى جزئى از ايمان است»[3] و يا فرمودهاند: «هر كس لباسى مىپوشد، بايد آن را نظيف نگه دارد».[4]

بنابراين هرگونه پوشش و آرايش ـ چه سنتى باشد و چه در قالب مد ـ كه در قالب مد ارائه گردد اگر با اصل پاكيزگى و نظافت منافات داشته باشد از سوى اسلام مردود است.

 

2 – آراستگى و مرتب بودن

دين اسلام افزون بر تكيه و تأكيدى كه به مسئله نظافت و پاكيزگى دارد، به آراستگى ظاهر و مرتب بودن نيز به عنوان يك اصل مهم توجه نشان داده است.

در حديثى از قول پيامبر اكرم (صلیاللهعلیهوآله) در مورد شخصى ژوليده چنين آمده: «خداوند متعال شخص آلوده و ژوليده را دشمن مىدارد».[5]

در سيره پيامبر (صلیاللهعلیهوآله) نيز چنين نقل شده كه هنگام بيرون رفتن از خانه در آينه و يا آب مىنگريست و خود را مرتب مىكرد. امام صادق (علیهالسلام) در اين زمينه چنين مىفرمايد: «مردى به در خانه پيامبر ايستاده بود و اجازه مىخواست كه آن حضرت را ببيند. پيامبر (صلیاللهعلیهوآله) از اتاق خارج شد و كنار ظرفى كه در آن آب بود، ايستاد و محاسن خود را صاف و نظرى به آب  كرد و سپس به داخل خانه بازگشت. عايشه (با تعجّب) گفت: اى رسولخدا! تو سيّد فرزندان آدم و رسول خدايى. در كنار آن ظرف آب ايستادى و خويش را آراستى! پيامبر به او فرمود: «اى عايشه! خداوند دوست دارد وقتى بنده مؤمن براى ملاقات برادرش از خانه خارج مىشود، خود را آراسته و آماده كند».[6]

براساس اين اصل نيز مدهايى كه نتيجهاى جز ژوليدگى و پلشتى ندارد، از سوى اسلام مورد قبول واقع نخواهد بود.

 

3 – رعايت عرف جامعه

رعايت هويت ملى و دينى در پوشش و آرايش يكى از اصول مهم حقوق اجتماعى است؛ امام صادق (علیهالسلام) در توصيه به يكى از ياران خود به نام عُبَيدِ بْنِ زِيادٍ فرمودند: «خداوند آشكار كردن نعمت را بيش از پنهان نگاه داشتن آن دوست مىدارد، پس جز اين مباد كه با بهترين شكل آرايش مرسوم قوم خويش خود را بيارايى».[7]

از همينرو در اسلام پوشيدن لباسهايى كه به جهت جنس پارچه، رنگ و كيفيت دوخت، معمول نبوده، خلاف شأن افراد بوده و موجب جلب توجه و انگشتنما شدن شود، ممنوع شده است. براساس تعاليم اسلامى استفاده از اين گونه لباسها كه در بيان روايات «لباس شهرت» نام دارد، به دليل اينكه موجب خود بزرگبينى يا حقارت، يا ايجاد ضعف شخصيت  و يا هتك حرمت و خوارى مسلمان مىگردد ممنوع است.

امام صادق (علیهالسلام) فرمود: «براى انسان از نشانههاى خفت و خوارى همين بس كه لباسى بپوشد كه به آن مشهور شود».[8]

 

4 – رعايت جنسيت

نوع لباس و آرايش افراد، بايد با جنسيت آنها نيز تناسب داشته باشد. به همين دليل بايد بين لباس و آراستگى مردان و زنان تفاوت وجود داشته باشد و هر يك از اين دو جنس از لباس و آرايش مخصوص خود استفاده كرده، از پوشيدن لباس جنس مخالف خوددارى نماييد. امير مؤمنان (علیهالسلام) شخصى را ديدند كه جامهاش را (همچون زنان آن وقت) بر زمين مىكشيد! حضرت فرمود: مرا خوش نمىآيد كه مردى شبيه به زنان باشد.[9]

در متون دينى مردانى كه لباس زنان و زنانى كه لباس مردان را بپوشند، از رحمت خدا به دور مىخواند و در روايات متعددى از تشبه زنان به مردان و مردان به زنان نهى شده است. در چندين روايت اشخاصى كه در رفتار و لباس پوشيدن خود را مانند جنس مخالف كنند، مورد لعن خدا و رسولخدا (صلیاللهعلیهوآله) قرار گرفتهاند.

امام باقر (علیهالسلام) فرمودهاند: «رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) به مردانى كه خود را همانند زنان بيارايند و رفتار زنانهاى داشته باشند، و زنانى كه خود را به شكل مردان  درآورند، لعنت فرستاد».[10]

در روايتى از نبى مكرم اسلام (صلیاللهعلیهوآله) آمده است كه: «خداوند چهار گروه را از رحمت خويش دور كرده است و خدا و رسولش و ملائكه بر آنان لعن مىفرستند… يكى از اين گروهها زنانى هستند كه خود را شبيه مردان مىكنند».[11] از اين رو مراجع تقليد نيز آرايش زنانه را براى مردان جايز نمىدانند.[12]

در پايان بايد گفت دختران و پسرانى كه ويژگىهاى جنس مخالف را از خود بروز مىدهند، كمتر مىتوانند با نقش خود سازگار باشند؛ چنين افرادى از نقشى كه ايفا مىنمايند احساس رضايت نمىكنند و از نگاه روانشناسانه دچار اختلال در هويت جنسى خوانده شدهاند.[13]

 

5 – رعايت عفاف و حياء

حياء سرچشمه همه زيبايىهاست[14] و اسلام براى آراستگى، رعايت حياء و عفت را به عنوان يك اصل ثابت قرار داده است. براساس اين اصل هرگونه پوشش و آرايش، از هر نوع، شكل، رنگ و مُدى كه مخالف عفت و حياء بوده، باعث تهييج و برانگيختن احساسات ديگران در جامعه شود،  ممنوع است؛ زيرا زنان و مردان مسلمان در فعاليتهاى اجتماعى و به هنگام مواجهه با نامحرمان، بايد با جنبههاى انسانى خود حضور يابند، نه با جنبههاى تحريكآميز كه نتيجهاى جز انحطاط فرد، خانواده و جامعه به دنبال نخواهد داشت.

 

6 – پرهيز از خودنمايى و فخرفروشى

گاه آراستگى راهى براى فخرفروشى و احساس تفاخر است، از اين رو اسلام به شدت آن را نفى مىنمايد. احاديث معصومين (علیهماالسلام)بيانگر آن است كه حتى در پوشيدن لباس بايد نيت انسان پاك و زيبا باشد از همينرو اسلام مبناى خود را در پوشش، پرهيز از خودنمايى، مباهات و فخرفروشى قرار داده و كسانى را كه بدين منظور لباس مىپوشند مورد نكوهش قرار داده است.

پيامبر خدا (صلیاللهعلیهوآله) مىفرمايد: «هر كس لباس بپوشد كه بدان برترى جويد و مردم به او بنگرند خدا به او ننگرد تا آن لباس را از تن به در كند».[15]

در روايت ديگرى فرمودهاند: «بپرهيز كه براى بزرگمنشى و خودنمايى جامه بلند بپوشى، كه خداوند خودخواهى را دوست ندارد و در قيامت به او نظر ننمايد».[16]

 

7 – پرهيز از تشبه به كفار

 بايد از لباسها و آرايشهايى كه نشانه وابستگى به فرهنگ بيگانه و خرده فرهنگهاى انحرافى است، اجتناب كرد، از اين رو در متون دينى آمده است: «خداوند به پيامبرى فرمود: به قومت بگو، لباس دشمنان مرا نپوشند و غذاى دشمنان مرا نخورند و خود را به شكل دشمنان من در نياورند و اگر اين كار را بكنند، آنها هم دشمنان من هستند. همان طورى كه آن كفار و مشركين دشمن من هستند».[17] اين است كه «تشبّه به كفار» و خود را در ظاهر به شكل غيرمسلمانها درآوردن، حرام است.

دليل ممنوعيت اين ناهنجارى آن است كه رفته رفته «از خودبيگانگى» به دوگانگى در رفتار فردى و اجتماعى منجر مىشود و با گذشت زمان به طور طبيعى زمينه براى همرنگىهاى ديگر در ساير شئون زندگى فراهم مىشود تا آنجا كه به تدريج موجوديت دينى و ايمانى و هويت اصيل از دست مىرود.[18] چنان كه پيامبر خدا (صلیاللهعلیهوآله)فرمودهاند: «هر كه به گروهى تشبه جويد، از آنهاست».[19]

 

شهيد مطهرى درباره اين اصل اسلامى مىگويد: «از نظر اسلام زبان انگليسى و ژاپنى و فارسى يكى است… اما اسلام يك چيز ديگر گفته است. گفته شخصيت باختن حرام است. مرعوب ديگران شدن حرام است. تقليد كوركورانه كردن حرام است، هضم شدن و محو شدن در ديگران حرام  است. طفيلىگرى حرام است. افسون شدن در مقابل بيگانه مانند خرگوشى كه در مقابل مار افسون مىشود حرام است… انحرافات و بدبختىهاى آنها را به نام پديده قرن جذب كردن حرام است، اعتقاد به اينكه ايرانى بايد جسماً و روحاً و ظاهراً و باطنا فرنگى بشود حرام است».[20]

 

8 – اعتدال و ميانهروى

اسلام در استفاده از انواع پوششها و زينتها حد اعتدال و ميانهروى را به عنوان يك اصل، برگزيده و هرگونه افراط و تفريط را مردود شمرده است. براساس همين اصل در صورتى كه پيروى از مد و مدگرايى به حد تجملپرستى و افراط برسد مطرود است؛ زيرا اين كار يكى از مصاديق اسراف است و اسراف از جمله گناهان كبيره مىباشد و خداوند متعال نيز به اسرافكاران وعده دوزخ داده و فرموده: «و مسرفان اهل آتشند».[21]

 

 

پی نوشت ها


[1] – مدثر 74، آيه 4.

[2] – تفسير نمونه، مكارم شيرازى، تهران، دارالكتب الإسلامية، 1374ش، اول، ج 25، ص212.

[3] – طب النبى (صلیاللهعلیهوآله)، ابوالعباس مستغفرى، قم، انتشارات رضى، اول، 1362ش، ص 21.

[4] – مشكاة الأنوار فى غرر الأخبار، ص 263.

[5] – نهجالفصاحة (مجموعه كلمات قصار حضرت رسول (صلیاللهعلیهوآله))، ص 304.

[6] – مكارم الأخلاق، ص34.

[7] – الكافى، ج 6، ص 440.

[8] – وسائلالشيعة، ج 5، ص 24.

[9] – لوامع صاحبقرانى، ج2، ص 92.

[10] – لوامع صاحبقرانى، ج2، ص 92.

[11] – همان، ج13، ص203.

[12] – جهت كسب اطلاع بيشتر به نظر مرجع تقليد خود مراجعه نماييد.

[13] – جهت اطلاع بيشتر به كتابهايى كه در زمينه هويت و درمان جنسى نگاشته شده، مراجعه كنيد.

[14] – تحفالعقول، ص 84.

[15] – نهجالفصاحة (مجموعه كلمات قصار حضرت رسول (صلیاللهعلیهوآله))، ص 704.

[16] – مكارمالأخلاق، ص 109.

[17] – الجواهر السنية كليات حديث قدسى، ص 680.

[18] – آيين بهزيستى در اسلام، ج 4، ص 23.

[19] – هجالفصاحة (مجموعه كلمات قصار حضرت رسول (صلیاللهعلیهوآله))، ص 737.

[20] – ر.ك: نظام حقوق زن در اسلام، مرتضى مطهرى، ص 130 – 135.

[21] – غافر 40، آيه 43.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *