اصل انحرافی كه در عالم اتفاق افتاد همین [حذف ولایت از مدار دین و دینداری] است. پس از وقوع این انحراف امکان هر اتفاقی وجود دارد از جمله قتل وجود مقدس سیدالشهداء(ع) و به اسارت بردن اهل بیت ایشان. حضرت در برابر این انحراف قیام كردند و قصد داشتند خلافت را به محور حقیقی آن برگردانند؛ «أُرِیدُ آمُرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ». امام صادق(ع) در جواب ابوحنیفه که پرسید معروف چیست، فرمودند: مقصود از معروف، امیرالمؤمنین(ع) است؛ «الْمَعْرُوفُ یا أَبَا حَنِیفَةَ الْمَعْرُوفُ فِی أَهْلِ السَّمَاءِ الْمَعْرُوفُ فِی أَهْلِ الْأَرْضِ وَ ذَاكَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِی بْنُ أَبِی طَالِبٍ». هدف سیدالشهداء(ع) بازگرداندن این امر به مدار حقیقی اش بود. اصلاح امّت این گونه محقق می شود؛ در این صورت نماز و روزه در جایگاه حقیقی خود قرار میگیرند؛ حتی بازار و اداره و… مانند مسجد به محل تقرب به خدا تبدیل می شود. اما اگر این امر به مدار اصلی خود بازنگردد، حتی كعبه هم به بتكده تبدیل میگردد و بار دیگر بتها زنده میشوند؛ البته بتهایی متفاوت از پیش. مانند برج ساعت که در کنار مسجدالحرام بنا شده است؛ بالاتر قرار گرفتن نماد تمدن كفار از كعبه، یادآور بتپرستی مدرن است؛ هركه طواف میكند باید قبله كفار را ببیند و در برابر آن هم احساس خشوع كند!