اين سخن از دو جهت ناصواب است: نخست آن كه حكمت گريه بر اباعبدالله (عليه السلام) تنها به جهت قربانى شدن، مظلوميت و به اسارت درآمدن خانواده ايشان نبود؛ ثانيا امامان (عليهم السلام) پس از حضرت حسين (عليه السلام) ـ كه در مقام حق اليقين بودند و هيچ غيبى از آنان مستور نبود ـ علاوه بر توصيه به گريه بر اباعبدالله (عليه السلام) ، خود نيز بر اين واقعه مى گريستند و مجالس سوگوارى برپا داشته و به ديگران نيز توصيه مى كردند. آيا آنان از حكمت ها و باطن ماجراى كربلا بى اطلاع بودند؟ به نظر مى رسد گريه بر اباعبدالله (عليه السلام)، حكمت هاى ديگرى نيز دارد، كه امامان اين گونه آن را به پيروان خود آموزش مى دادند.
به بيان ديگر، حماسه عاشورا، يك رخداد دو پهلويى است و اگر اين جريان را از يك سو بررسى كنيم، به اين نتيجه مى رسيم كه امام حسين (عليه السلام) شهيد شد و فرزندانش كشته شده و اهل و عشيره اش به اسارت درآمدند و يزيد بن معاويه پيروز و غالب گشت. اگر گريه بر اباعبدالله (عليه السلام) ، از اين ديد تحليل شود، اين اشك و آه صرفا بروز يك عاطفه انسانى است بر اين كه فردى مورد شكنجه بدنى و روحى قرار گرفت و به طرز ناگوارى به قتل رسيد.
از اين زاويه، گريه صرفا يك درد دل و همدردى با صاحبان درد است. اين گريه با گريه بر كشته شدگان حلبچه يا هيروشيما تفاوتى ندارد، تنها تفاوت در شدت درد و روش كشته شدن است.
امّا اگر واقعه عاشورا را از زوايه ديگرى بررسى كنيم، مى بينيم كه در آنجا پيروزى از آنِ امام حسين (عليه السلام) است و اين يزيد و كارگزاران او هستند كه شكست خوردند. در واقع از اين نگاه، واقعه عاشورا پيروزى صفات حسنه در درجه اعلاى خود، بر صفات رذيله در درجه ادناى خود بود.
در اين صورت گريه با اين ديدگاه، ديگر گريه بر اساس عاطفه نخواهد بود و صرفا يك تراژدى و هم دردى و هم سويى با صاحبان درد از روى احساسات نيست، تا بگوييم آن حضرت كه به مقام فنا نايل شد، ديگر گريه براى او چه حكمتى دارد؟
نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها
نویسنده:گروه مؤلفان