با مراجعه به منابع تاريخى، مى‌توان زنده ماندن عده‌اى را به دست آورد، در دو بخش بنى هاشم و اصحاب ديگر معرفى مى‌كنيم:

يك. بنى هاشم:

  1 – امام سجاد (عليه‌السلام)

  2 – حسن بن حسن معروف به حسن مثنّى

  او در روز عاشورا در حالى‌كه مجروح بود، اسير شد و در حالى‌كه اسماء بن خارجه قصد كشتن او را داشت، عمربن سعد نگذاشت كشته شود. او با فاطمه دختر امام حسين (عليه‌السلام)  ازدواج كرد و در 35 سالگى دار فانى را وداع گفت. او مدتى متولى اوقاف و صدقات حضرت على (عليه‌السلام)  بود.[1]

 حسن بن حسن پدر عبدالله بن حسن (معروف به عبدالله محض)، پدر محمد بن عبدالله (معروف به نفس زكيه) است و به جهت آنكه اولين علوى‌اى بود كه از پدر و مادر علوى به دنيا آمده بود، به اين لقب ملقب شد.

  3 – زيد بن حسن (عليه‌السلام)

  او نيز از فرزندان امام حسن (عليه‌السلام)  بود كه بعضى منابع، گزارش حضور او را در كربلا ذكر كرده‌اند.[2] او مدّت نود سال زيست و از بزرگان بنى‌هاشم به حساب مى‌آمد كه مدّت‌ها متولّى صدقات پيامبر اكرم صلى‌الله‌عليه‌و‌آله بود.[3]

 4 – عمرو (عمر) بن حسن (عليه‌السلام)

  گزارش حضور او در كربلا و زنده ماندنش پس از اين واقعه در بعضى از منابع ذكر شده است.[4]

 5 – محمد بن عقيل

  6 – قاسم بن عبدالله بن جعفر[5]

دو. اصحاب ديگر:

  1 – عقبة بن سمعان

او غلام رباب همسر امام حسين (عليه‌السلام)  بود كه در روز عاشورا اسير گرديد و به نزد عمر بن سعد برده شد. هنگامى كه عمر شنيد او برده است، دستور آزادى او را داد.[6]

 2 – ضحاك بن عبدالله مشرقى

  او با امام حسين (عليه‌السلام)  چنين شرط كرده بود: تا مادامى كه آن حضرت يار و ياورى دارد، در كنار او باشد و هنگامى كه امام (عليه‌السلام)  تنها شد، بتواند آن حضرت را ترك كند. از اين رو در روز عاشورا و در آخرين لحظات به نزد امام (عليه‌السلام)  آمد و شرط خود را يادآور شد. امام (عليه‌السلام)  او را تصديق كرده اما پرسيد: چگونه خود را نجات مى‌دهى؟ سپس فرمود: اگر بتوانى خود را نجات دهى، از نظر من مانعى ندارد.

  او پس از شنيدن اين سخن، سوار بر اسب خود شد و با جنگ و كشتن دو نفر از سپاه دشمن و شكافتن صف آنها، توانست به طور معجزه‌آسا خود را نجات دهد.[7] مورخان بعدها از او به عنوان يكى از راويان حوادث مختلف عاشورا بهره بردند.[8]

 3 – غلام عبدالرحمن بن عبدالله انصارى

  او در صحنه كربلا حضور داشته و ناقل برخى از روايات بوده است. او مى‌گويد: هنگامى كه ديدم ياران كشته شدند، من از صحنه فرار كرده و خود را نجات دادم.[9]

 4 – مرقع بن ثمامة اسدى

  5 – مسلم بن رباح مولى على[10]

 همان‌گونه كه ذكر شد، تعداد فراوانى از روايات واقعه كربلا كه در كتاب‌هاى تاريخى به يادگار مانده، با واسطه يا بى‌واسطه از اين افراد نقل شده است.

 

نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها

نویسنده:گروه مؤلفان


[1] – بحارالانوار، ج 44، ص 166 و 167.

[2] – مقاتل الطالبيين، ص 119؛ به نقل از: شهيد جاويد، ص 109.

[3] – بحارالانوار، ج 44، ص 163ـ165.

[4] – تاريخ طبرى، ج 4، ص 359؛ به نقل از: شهيد جاويد، ص 109.

[5] – سير اعلام النيلاء، ج 3، ص 203؛ به نقل از: شهيد جاويد، ص 109.

[6] – وقعة الطف، مقدمه، ص 32؛ به نقل از: تاريخ طبرى، ج 5، ص 454.

[7] – الكامل فى التاريخ، ج 2، ص 569.

[8] – وقعة الطف، ص 34 و 35 مقدمه.

[9] – وقعة الطف، ص 35؛ مقدمه به نقل از: تاريخ طبرى، ج 5، ص 421 و 422.

[10] – شهيد جاويد، ص109 به نقل‌از:تاريخ طبرى، ج4، ص347 و تهذيب تاريخ ابن‌عساكر، ج4،ص338.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *