در اينکه متعه در ايام حيات رسول خدا صلي الله عليه وآله مشروع بوده است هيچ شکي نيست : در این زمینه این کثیر سنی مذهب می گوید: ولا شك أنه كان مشروعا في ابتداء الإسلام، هيچ شكي در اين نيست که متعه در ابتداي اسلام جايز بوده است . (تفسير ابن كثير ج1 ص475).
براي اثبات حليت متعه و وجود آن در زمان پيامبر صلي الله عليه و آله از قرآن کريم و روايات رسول گرامي اسلام صلي الله عليه وآله چند نمونه ذكر مي شود:

 


1- كلام خداوند متعال :


فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أجُورَهُنَّ فَرِيضَةً) سوره نساء آيه 24 )
اثبات نزول اين آيه در مورد متعه :

 


الف) كلمات مفسرين در اين زمينه:


مفسرين شيعه و سني در اين نکته که نزول اين آيه در مورد متعه بوده است ، تقريبا اتفاق نظر دارند . و با اثبات اين مطلب حليت متعه در زمان پيامبر ثابت مي شود:


1- جمهور علما( مشهور علما) گفته اند که مراد از اين آيه متعه است که در صدر اسلام بوده است . (تفسير القرطبي ج 5 ص 130 ).


2- و شيعه به همين نظر ميل دارند و اين آيه يکي از ادله ايشان بر جواز متعه است ؛ و استدلال خود را با اين مطلب که اين آيه در قرائت أبيّ و ابن عباس “إلي أجل مسمي” بوده است تاييد مي کنند ؛ و کلام در اين مطلب مشهور است . ما نيز در اين مطلبي بحثي نداريم که متعه در ابتدا حلال بود سپس حرام شد . ( روح المعاني ج5/ص5 ؛ تفسير ابن كثير ج1/ص475)


در کتب ذيل همين مطلب به بيان هاي مختلف آمده است : فتح القدير ج 1 ص499 – جامع البيان ج 5 ص18 بتحقيق صدقي جميل العطار چاپ دار الفكر بيروت – تفسير أبي حيّان ج 3 ص 218- در المنثور ج2 ص140، چاپ مطبعة الفتح جدّة – نواسخ القرآن ابن الجوزي ص 124- تفسير الثعالبي ج 2 ص215 – تفسير الرازي ج3 ص200

 


ب) قرائت بسياري از بزرگان صحابه:


طبق روايات اهل سنت ، بسياري از بزرگان صحابه و تابعين مانند ابن عباس و ابي بن کعب و مجاهد و سعيد بن جبير و ابن مسعود و سدي و ديگران اين آيه را چنين قرائت مي کرده اند: “فَمَا استَمتَعتُم بِهِ مِنهُنَّ إليَ أجَلٍ مُسَمًّي فَآتُوهُنَّ أجُورَهُنَّ” :


شنيدم ابانضره را که مي گويد بر ابن عباس اين آيه را خواندم که زناني را که ايشان ايشان را متعه کرده ايد پس اجر ايشان را به عنوان واجب وفريضه به ايشان بدهيد . ابن عباس گفت زناني را که ايشان را متعه کرده ايد تا زمان معين، ابو نضره گفت: ما آن را چنين نمي خوانيم .ابن عباس گفت قسم به خداوند که خدا آن را چنين نازل کرد . اين حديث بنا بر نظر مسلم (در بحث شروط صحت حديث) صحيح است( المستدرك على الصحيحين ج2 ص334 شماره 3192)

 


2- نهي عُمر از دو متعه حلال


از اموري که دلالت بر حليت متعه مي کند ، کلام عمر بن الخطاب است که گفت : دو متعه در زمان رسول خدا حلال بود . من از آن دو نهي مي کنم و بر(انجام دادن) آن دو عقاب مي نمايم .
همين اقدام عمر نشان مي دهد كه در زمان پيامبر متعه وجود داشته است.
مدارک اين روايت در کتب اهل سنت :
سرخسي در دو کتاب خود اين روايت را از جمله رواياتي مي داند که با سند صحيح از عمر نقل شده است :
با روايت صحيح از عمر نقل شده است که وي مردم را از متعه نهي کرد ، پس گفت : دو متعه در زمان رسول خدا صلي الله عليه وآله حلال بود ؛ متعه زنان و حج تمتع (المبسوط للسرخسي ج4 ص27 – أصول السرخسي ج2 ص6)
همين روايت در کتب ذيل نيز نقل شده است :
مسند أحمد بن حنبل ج3 ص325 ش 14519 – المغني ج7 ص136چاپ دار الفکر 1405- أحكام القرآن للجصاص ج1 ص347 چاپ دار احياء التراث العربي – تفسير القرطبي ج2 ص392 – تذكرة الحفاظ ج1 ص366 – التفسير الكبير ج5 ص130 چاپ اول دار الکتب العلميه بيروت – بداية المجتهد ج1 ص244 چاپ دار الفکر بيروت – وفيات الأعيان وأنباء أبناء الزمان ج6 ص150 دار الثقافة لبنان
ماجراي يحيي بن اکثم و اين روايت :
در همين زمينه روايتي از يحيي بن اکثم نقل شده است که جالب توجه است :
يحيي بن أكثم به يكي از شيوخ در بصره گفت در جواز متعه از چه کسي تبعيت مي کني ؟ گفت از عمر . سوال کرد که چگونه و حال آنکه عمر از سخت گير ترين مردمان در مورد متعه بود . گفت چون روايت صحيح مي گويد که وي بالاي منبر رفت و گفت خداوند و رسول وي متعه را حلال کردند و من آن را بر شما حرام مي کنم و براي آن عقوبت ؛ پس ما شهادتش را ( در مورد حليت آن از نظر خدا و رسولش) قبول کرديم اما حرام کردنش را (توسط عمر) قبول ننموديم . (محاضرات الأدباء ج3 ص214 )
ماجراي مامون خليفه عباسي و اين روايت :
همچنين مأمون خليفه عباسي نيز ماجراي جالبي در مورد اين روايت دارد :
نقل شده روزي مامون دستور داد تا در بين مردم به حليت متعه ندا دهند (يعني بگويند که متعه رسما حلال است ) . محمد بن منصور و ابو العيناء از فقهاي دربار وي بر وي داخل شدند تا شايد نظر وي را بر گردانند. در حاليکه وي با عصبانيت مشغول مسواک کردن بود ، کلام عمر را ذکر کرده و گفت : ” دو متعه در زمان رسول خدا و ابو بکر بود و من آن دو را حرام مي کنم !!!” تو که هستي اي چپ چشم ( کنايه از کسي که به مطالب با ديد درست نگاه نمي کند) تا از آنچه که رسول خدا و ابوبکر انجام داده اند نهي کني؟
پس محمد بن منصور خواست با وي سخن بگويد اما ابو العيناء به وي گفت کسي که صراحتا در مورد عمر چنين سخن مي گويد ما به وي چه بگوييم؟ در اين هنگام يحيي بن اکثم بر وي وارد شده و با وي خلوت کرد و آنقدر با وي سخن گفت تا وي را از اين نظر باز گرداند . )تاريخ بغداد ج 14 ص 203- تاريخ مدينة دمشق ج 64 ص 71- تهذيب الكمال ج 31 ص 214- وفيات الأعيان ج 5 ص 197)

 


3- روايات دال بر حليت متعه در کتب اهل سنت:


در بسياري روايات مي بينيم كه صحابه صراحتا مي گويند که ايشان در زمان رسول خدا ، ابو بکر و قسمتي از دوران خلافت عمر متعه مي کرده وآن را جايز مي دانسته اند :
از جابر بن عبد الله الأنصاري شنيدم که مي گفت : ما در زمان رسول خدا و ابو بکر در مقابل يک مشت خرما يا آرد متعه مي کرديم . تا اينکه عمر در قضيه عمرو بن حريث از آن نهي کرد .(صحيح مسلم ج2 ص 1023 باب نكاح المتعة؛ الجمع بين الصحيحين ج2 ص399 – سنن البيهقي الكبرى ج7 ص237 – مسند أبي عوانة ج3 ص33- مصنف عبد الرزاق ج7 ص500 – معرفة السنن والآثار ج5 ص375 – التمهيد لابن عبد البر ج10 ص112 – عون المعبود ج6 ص101 ؛ وشبيه همين روايت در مسند احمد وكتب ديگر ذكر شده است : مسند أحمد بن حنبل ج1 ص52 و ج3 ص325 و… )

 


4- كلام امير مومنان و ابن عباس : اگر عمر از متعه نهي نمي کرد جز افراد بدبخت زنا نمي کردند :


اين مطلب را ابن جرير طبري و سيوطي در تفسيرشان از امير مومنان علي عليه السلام نقل مي کنند که فرمود: لولا أنّ عمر رضي اللّه عنه نهى عن المتعة ما زنى إلاّ شقي. اگر عمر از متعه نهي نمي کرد جز افراد بد بخت زنا نمي کردند ( بلکه به متعه رو مي آوردند) (تفسير الطبري ج5 ص13 چاپ دار الفکر بيروت – الدر المنثور ج2 ص486 دار الفکر بيروت ؛عبد الرزاق نيز شبيه همين مطلب را از امير مومنان در المصنف ج7 ص500 شماره14029 نقل مي کند وقرطبي نيز در تفسيرش ج 5 ص 130 (چاپ دار الشعب قاهره) شبيه همين مطلب را از ابن عباس نيز نقل مي کند .) اين روايت نيز نشان مي دهد كه از زمان رسول خدا تا زمان خليفه دوم متعه وجود داشته است.
5. انجام متعه از سوي بسياري از صحابه و تابعين رسول خدا:

در این زمینه نقل شده: گروهي از سلف بر حليت متعه بعد از رسول خدا صلي الله عليه وآله باقي ماندند . در بين ايشان از صحابه اسماء دختر ابو بکر است وجابر بن عبد الله الانصاري و ابن مسعود و ابن عباس ومعاويه وعمرو بن حريث و ابو سعيد خدري و سلمه ومعبد فرزندان امية بن خلف .
جابر نظر به حليت متعه را در زمان رسول خدا از همه صحابه نقل کرده است . و نيز در زمان خلافت ابو بکر و نيز مدتي در زمان عمر تا اواخر خلافتش ( که طبق روايات خود اهل سنت بعد از آن از متعه نهي کرد)و در مورد اعتقاد ابن زبير به حلال بودن آن اختلاف شده است . نيز از علي در مورد آن سکوت وتوقف در نظر دادن نقل شده است . و از عمر نيز نقل شده است که تنها زماني در مورد متعه اشکال مي گرفت که دو شاهد در آن حاضر نباشند ، اما اگر دو شاهد شهادت دادند آن را جايز مي دانست . (المحلى ج 9 ص 519)

 


اما صحابه اي که متعه کرده و يا آن را جايز مي دانسته اند:


ما اکنون فهرستي از اسامي بعضي از کساني را که در کتب اهل سنت ، قول به حليت متعه از ايشان نقل شده است و در زمان رسول خدا يا بعد از ايشان متعه كرده اند ذکر مي کنيم:


جابر بن عبداللَّه انصاري :


صحيح مسلم ج2 ص1022 باب نكاح المتعه چاپ دار إحياء التراث العربي بيروت ؛ مصنف عبد الرزاق ج7 ص499 باب المتعة چاپ المکتب الإسلامي بيروت؛ عمدة القاري ج17 ص 246 باب غزوة خيبر چاپ دار إحياء التراث العربي بيروت ؛شرح الزرقاني ج3 ص 199 چاپ دار الکتب العلمية بيروت كتاب النكاح باب نكاح المتعة و…


عمران بن حصين خزاعي :


صحيح بخاري ج 4 ص 1642 چاپ دار ابن کثير بيروت 1407 كتاب التفسير باب “فمن تمتع بالعمرة إلي الحج” (بقره أيه 196) ؛ مسند أحمد بن حنبل ج4 ص 436 چاپ موسسه قرطبه مصر ؛ المحبر ص 289 باب من کان يري المتعة من أصحاب النبي ؛ التفسير الكبير ج10 ص41 چاپ دار الکتب العلميه بيروت سوره نساء ذيل آيه “فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَئَاتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً”؛ تفسير قرطبي ج5 ص 133چاپ دار الشعب قاهره

 


ابو سعيد خدري :


المحلى ج9 ص 519چاپ دار الآفاق بيروت ؛ شرح الزرقاني ج3 ص 199 چاپ دار الکتب العلمية بيروت كتاب النكاح باب نكاح المتعة؛ عمدة القاري ج17 ص 246 باب غزوة خيبر چاپ دار إحياء التراث العربي بيروت

 


عبداللَّه بن مسعود :


المحلى ج9 ص 519چاپ دار الآفاق بيروت ؛ شرح الزرقاني ج3 ص 199 چاپ دار الکتب العلمية بيروت كتاب النكاح باب نكاح المتعة

 


سلمة بن اكوع :


المحبر ص 289 باب من کان يري المتعة من أصحاب النبي ؛ شرح الزرقاني ج3 ص 199 چاپ دار الکتب العلمية بيروت كتاب النكاح باب نكاح المتعة ؛ مصنف عبد الرزاق ج7 ص 498 ش 14023 باب المتعة چاپ المکتب الإسلامي بيروت ؛ کنز العمال ج 16 ص 219 ح 45731 چاپ دار الکتب العلمية بيروت

 


امير المومنين علي بن ابي طالب عليه السلام :


التفسير الكبير ج10 ص43چاپ دار الکتب العلمية بيروت ذيل آيه متعه سوره نساء (روايت نهي عمر از متعه به نقل ازامير مومنان): الدر المنثور ج2 ص486 دار الفکر بيروت – تفسير الطبري ج 5 ص13 چاپ دار الفکر بيروت – المصنف ج7 ص500 شماره 14029 – كنز العمال ج16 ص219ح &rlm 45728 چاپ دار الکتب العلمية بيروت ، ابن حزم نيز مي گويد در مورد متعه از امير مومنان روايات مختلفي نقل شده است (بعضي جواز و بعضي حرمت): المحلى ج9 ص 520 چاپ دار الآفاق بيروت


سعد بن أبي وقاص:


صحيح مسلم ج2 ص 898 کتاب الحج باب جواز التمتع چاپ دار احياء التراث العربي بيروت ؛ مسند أحمد بن حنبل ج1 ص181 چاپ موسسة قرطبه مصر و…
عمرو بن حريث (حويرث) :
المحلى ج9 ص 519چاپ دار الآفاق بيروت ؛ شرح الزرقاني ج3 ص 199 چاپ دار الکتب العلمية بيروت كتاب النكاح باب نكاح المتعة ؛مصنف عبد الرزاق ج7 ص 497 ش 14021 و ص 499 ش 14025 و ص500 ش 14028 و 14029 باب المتعة چاپ المکتب الإسلامي بيروت؛ کنز العمال ج 16 ص 217 ح 45712 چاپ دار الکتب العلمية بيروت ؛ فتح الباري ج9 ص172چاپ دار المعرفة بيروت ؛ أخبار المدينة ابن شبه ج1ص 381 ش 1194چاپ دار الکتب العلمية بيروت

 


معاوية بن ابي سفيان:


معاويه در ماجراي فتح مکه اسلام آورد . وي در زمان فتح طائف ، زني به نام معانه را متعه نمود . اين زن ، تا زمان خلافت معاويه زنده ماند و معاويه همه ساله هدايايي براي وي مي فرستاد . پس ادعاي حرمت متعه در فتح خيبر يا بعد از آن و حتي در ماجراي فتح مکه نمي تواند صحيح باشد .
المحلى ج9 ص 519چاپ دار الآفاق بيروت؛ شرح الزرقاني ج3 ص 199 چاپ دار الکتب العلمية بيروت كتاب النكاح باب نكاح المتعة؛ مصنف عبد الرزاق ج7 ص 497 ش 14021 و ص 499 ش 14026 باب المتعة چاپ المکتب الإسلامي بيروت

 


سلمة بن أميّة:


مصنف عبد الرزاق ج7 ص 498 ش 14024 باب المتعة چاپ المکتب الإسلامي بيروت؛ جمهرة انساب العرب ابن حزم ذيل بحث بنو جمح ؛ الإصابة حرف السين المهملة القسم الأول ؛ المحلى ج9 ص 519چاپ دار الآفاق بيروت

 


فضالة بن جعفر بن أمية:


أخبار المدينة ابن شبه ج1ص 381 ش 1194چاپ دار الکتب العلمية بيروت
ربيعة بن أمية:
موطأ مالك ج2 ص542، ح&rlm1130 باب نكاح المتعة چاپ دار احياء التراث العربي مصر ؛ الدر المنثور ج2 ص486 چاپ دار الفکر بيروت ؛ سنن البيهقي الكبرى ج7 ص206 ش 13950 باب نکاح المتعه چاپ مکتبة دار الباز مکه ؛ الإصابة في تمييز الصحابة ج2 ص521 چاپ دار الجيل بيروت ؛ کنز العمال ج 16 ص 217 ح 45717 چاپ دار الکتب العلمية بيروت؛ أخبار المدينة ابن شبه ج1ص 382 ش 1197چاپ دار الکتب العلمية بيروت

 


معبد بن أمية:


المحلى ج9 ص 519چاپ دار الآفاق بيروت؛ مصنف عبد الرزاق ج7 ص 499 ش 14027 باب المتعة چاپ المکتب الإسلامي بيروت
عبد الله بن أبي عوف بن جبيرة:
أخبار المدينة ابن شبه ج1ص 381 ش 1194چاپ دار الکتب العلمية بيروت

 


عمرو بن حوشب:


مصنف عبد الرزاق ج7 ص 500 ش 14031 باب المتعة چاپ المکتب الإسلامي بيروت

 


أبي بن کعب:


وي از کساني بود که آيه متعه را به صورت إلي أجل مسمي (يعني صريح در حليت متعه) قرائت مي کرد:
التفسير الكبير ج10 ص43 چاپ دار الکتب العلمية بيروت ؛ الدر المنثور ج2 ص484 چاپ دار الفکر بيروت؛ تفسير الطبري ج5 ص13 چاپ دار الفکر بيروت ؛ فتح القدير ج1 ص449 چاپ دار الفکر بيروت ؛ نيل الأوطار ج6 ص270 چاپ دار الجيل بيروت و…

 


زيد بن ثابت :


المحبر ص 289 باب من کان يري المتعة من أصحاب النبي

 


اسماء دختر ابوبكر:


المحلى ج9 ص 519چاپ دار الآفاق بيروت ؛ شرح الزرقاني ج3 ص 199 چاپ دار الکتب العلمية بيروت كتاب النكاح باب نكاح المتعة ؛ در محاضرات الأدباء راغب ج2 ص234 – باب جواز المتعة چاپ دار القلم بيروت- آمده است :ابن زبير به ابن عباس گفت : چرا فتواي به حليت متعه مي دهي ؟ پاسخ داد از مادرت (أسماء) بپرس که چگونه تو را حامله شد . پس سوال کرد ؛ وي پاسخ داد تو را به دنيا نياوردم مگر از متعه. همين مطلب به صورت خلاصه در کتب ذيل آمده است : زاد المعاد ج2 ص206 چاپ موسسة الرسالة بيروت و التمهيد لابن عبد البر ج8 ص 208 و الاستذكار ابن عبد البر ج4 ص61 چاپ دار الکتب العلمية بيروت ؛ سنن البيهقي الكبرى ج7 ص205 ش 13943 باب نکاح المتعه چاپ مکتبة دار الباز مکه ؛ جمهرة خطب العرب ج2 ص 125 چاپ المکتبة العلمية بيروت ؛سمط النجوم العوالي ج3 ص237 چاپ دار الکتب العلمية بيروت

 


امّ عبداللَّه بنت ابي خيثمه:


کنز العمال ج 16 ص 218 ح 45726 چاپ دار الکتب العلمية بيروت

 


سعد بن أبي سعد بن أبي طلحة:


أخبار المدينة ابن شبه ج1ص 381 ش 1194چاپ دار الکتب العلمية بيروت

 


عبداللَّه بن عباس بن عبد المطّلب :


صحيح مسلم ج2 ص 1028 ش 1407 باب نکاح المتعة چاپ دار احياء التراث العربي بيروت ؛ مصنف عبد الرزاق ج7 ص 497 ش 14021 و ص499 ش 14027 و ص 501 ش 14032 و ص 502 ش 14033 و 14035 باب المتعة چاپ المکتب الإسلامي بيروت ؛ المحلى ج9 ص 519چاپ دار الآفاق بيروت ؛ المحبر ص 289 باب من کان يري المتعة من أصحاب النبي؛ التفسير الكبير ج10 ص43 چاپ دار الکتب العلمية بيروت ؛ الدر المنثور ج2 ص484 چاپ دار الفکر بيروت .
با این وجود دیگر جای شک و شبهه ای باقی نمی ماند که متعه در زمان پیامبر و حتی بعد از ایشان بوده است و فقط عمر به سلیقه خود آن را حرام کرده است.

در اينکه متعه در ايام حيات رسول خدا صلي الله عليه وآله مشروع بوده است هيچ شکي نيست : در این زمینه این کثیر سنی مذهب می گوید: ولا شك أنه كان مشروعا في ابتداء الإسلام، هيچ شكي در اين نيست که متعه در ابتداي اسلام جايز بوده است . (تفسير ابن كثير ج1 ص475).
براي اثبات حليت متعه و وجود آن در زمان پيامبر صلي الله عليه و آله از قرآن کريم و روايات رسول گرامي اسلام صلي الله عليه وآله چند نمونه ذكر مي شود:

 


1- كلام خداوند متعال :


فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أجُورَهُنَّ فَرِيضَةً) سوره نساء آيه 24 )

 


اثبات نزول اين آيه در مورد متعه :

 


الف) كلمات مفسرين در اين زمينه:


مفسرين شيعه و سني در اين نکته که نزول اين آيه در مورد متعه بوده است ، تقريبا اتفاق نظر دارند . و با اثبات اين مطلب حليت متعه در زمان پيامبر ثابت مي شود:


1- جمهور علما( مشهور علما) گفته اند که مراد از اين آيه متعه است که در صدر اسلام بوده است . (تفسير القرطبي ج 5 ص 130 ).


2- و شيعه به همين نظر ميل دارند و اين آيه يکي از ادله ايشان بر جواز متعه است ؛ و استدلال خود را با اين مطلب که اين آيه در قرائت أبيّ و ابن عباس “إلي أجل مسمي” بوده است تاييد مي کنند ؛ و کلام در اين مطلب مشهور است . ما نيز در اين مطلبي بحثي نداريم که متعه در ابتدا حلال بود سپس حرام شد . ( روح المعاني ج5/ص5 ؛ تفسير ابن كثير ج1/ص475)

در کتب ذيل همين مطلب به بيان هاي مختلف آمده است : فتح القدير ج 1 ص499 – جامع البيان ج 5 ص18 بتحقيق صدقي جميل العطار چاپ دار الفكر بيروت – تفسير أبي حيّان ج 3 ص 218- در المنثور ج2 ص140، چاپ مطبعة الفتح جدّة – نواسخ القرآن ابن الجوزي ص 124- تفسير الثعالبي ج 2 ص215 – تفسير الرازي ج3 ص200


ب) قرائت بسياري از بزرگان صحابه:
طبق روايات اهل سنت ، بسياري از بزرگان صحابه و تابعين مانند ابن عباس و ابي بن کعب و مجاهد و سعيد بن جبير و ابن مسعود و سدي و ديگران اين آيه را چنين قرائت مي کرده اند: “فَمَا استَمتَعتُم بِهِ مِنهُنَّ إليَ أجَلٍ مُسَمًّي فَآتُوهُنَّ أجُورَهُنَّ” :
1- شنيدم ابانضره را که مي گويد بر ابن عباس اين آيه را خواندم که زناني را که ايشان ايشان را متعه کرده ايد پس اجر ايشان را به عنوان واجب وفريضه به ايشان بدهيد . ابن عباس گفت زناني را که ايشان را متعه کرده ايد تا زمان معين، ابو نضره گفت: ما آن را چنين نمي خوانيم .ابن عباس گفت قسم به خداوند که خدا آن را چنين نازل کرد . اين حديث بنا بر نظر مسلم (در بحث شروط صحت حديث) صحيح است( المستدرك على الصحيحين ج2 ص334 شماره 3192)


2- نهي عُمر از دو متعه حلال

از اموري که دلالت بر حليت متعه مي کند ، کلام عمر بن الخطاب است که گفت : دو متعه در زمان رسول خدا حلال بود . من از آن دو نهي مي کنم و بر(انجام دادن) آن دو عقاب مي نمايم .
همين اقدام عمر نشان مي دهد كه در زمان پيامبر متعه وجود داشته است.
مدارک اين روايت در کتب اهل سنت :
سرخسي در دو کتاب خود اين روايت را از جمله رواياتي مي داند که با سند صحيح از عمر نقل شده است :
با روايت صحيح از عمر نقل شده است که وي مردم را از متعه نهي کرد ، پس گفت : دو متعه در زمان رسول خدا صلي الله عليه وآله حلال بود ؛ متعه زنان و حج تمتع (المبسوط للسرخسي ج4 ص27 – أصول السرخسي ج2 ص6)
همين روايت در کتب ذيل نيز نقل شده است :
مسند أحمد بن حنبل ج3 ص325 ش 14519 – المغني ج7 ص136چاپ دار الفکر 1405- أحكام القرآن للجصاص ج1 ص347 چاپ دار احياء التراث العربي – تفسير القرطبي ج2 ص392 – تذكرة الحفاظ ج1 ص366 – التفسير الكبير ج5 ص130 چاپ اول دار الکتب العلميه بيروت – بداية المجتهد ج1 ص244 چاپ دار الفکر بيروت – وفيات الأعيان وأنباء أبناء الزمان ج6 ص150 دار الثقافة لبنان
ماجراي يحيي بن اکثم و اين روايت :
در همين زمينه روايتي از يحيي بن اکثم نقل شده است که جالب توجه است :
يحيي بن أكثم به يكي از شيوخ در بصره گفت در جواز متعه از چه کسي تبعيت مي کني ؟ گفت از عمر . سوال کرد که چگونه و حال آنکه عمر از سخت گير ترين مردمان در مورد متعه بود . گفت چون روايت صحيح مي گويد که وي بالاي منبر رفت و گفت خداوند و رسول وي متعه را حلال کردند و من آن را بر شما حرام مي کنم و براي آن عقوبت ؛ پس ما شهادتش را ( در مورد حليت آن از نظر خدا و رسولش) قبول کرديم اما حرام کردنش را (توسط عمر) قبول ننموديم . (محاضرات الأدباء ج3 ص214 )
ماجراي مامون خليفه عباسي و اين روايت :
همچنين مأمون خليفه عباسي نيز ماجراي جالبي در مورد اين روايت دارد :
نقل شده روزي مامون دستور داد تا در بين مردم به حليت متعه ندا دهند (يعني بگويند که متعه رسما حلال است ) . محمد بن منصور و ابو العيناء از فقهاي دربار وي بر وي داخل شدند تا شايد نظر وي را بر گردانند. در حاليکه وي با عصبانيت مشغول مسواک کردن بود ، کلام عمر را ذکر کرده و گفت : ” دو متعه در زمان رسول خدا و ابو بکر بود و من آن دو را حرام مي کنم !!!” تو که هستي اي چپ چشم ( کنايه از کسي که به مطالب با ديد درست نگاه نمي کند) تا از آنچه که رسول خدا و ابوبکر انجام داده اند نهي کني؟
پس محمد بن منصور خواست با وي سخن بگويد اما ابو العيناء به وي گفت کسي که صراحتا در مورد عمر چنين سخن مي گويد ما به وي چه بگوييم؟ در اين هنگام يحيي بن اکثم بر وي وارد شده و با وي خلوت کرد و آنقدر با وي سخن گفت تا وي را از اين نظر باز گرداند . )تاريخ بغداد ج 14 ص 203- تاريخ مدينة دمشق ج 64 ص 71- تهذيب الكمال ج 31 ص 214- وفيات الأعيان ج 5 ص 197)
3- روايات دال بر حليت متعه در کتب اهل سنت:

در بسياري روايات مي بينيم كه صحابه صراحتا مي گويند که ايشان در زمان رسول خدا ، ابو بکر و قسمتي از دوران خلافت عمر متعه مي کرده وآن را جايز مي دانسته اند :
از جابر بن عبد الله الأنصاري شنيدم که مي گفت : ما در زمان رسول خدا و ابو بکر در مقابل يک مشت خرما يا آرد متعه مي کرديم . تا اينکه عمر در قضيه عمرو بن حريث از آن نهي کرد .(صحيح مسلم ج2 ص 1023 باب نكاح المتعة؛ الجمع بين الصحيحين ج2 ص399 – سنن البيهقي الكبرى ج7 ص237 – مسند أبي عوانة ج3 ص33- مصنف عبد الرزاق ج7 ص500 – معرفة السنن والآثار ج5 ص375 – التمهيد لابن عبد البر ج10 ص112 – عون المعبود ج6 ص101 ؛ وشبيه همين روايت در مسند احمد وكتب ديگر ذكر شده است : مسند أحمد بن حنبل ج1 ص52 و ج3 ص325 و… )
4- كلام امير مومنان و ابن عباس : اگر عمر از متعه نهي نمي کرد جز افراد بدبخت زنا نمي کردند :

اين مطلب را ابن جرير طبري و سيوطي در تفسيرشان از امير مومنان علي عليه السلام نقل مي کنند که فرمود: لولا أنّ عمر رضي اللّه عنه نهى عن المتعة ما زنى إلاّ شقي. اگر عمر از متعه نهي نمي کرد جز افراد بد بخت زنا نمي کردند ( بلکه به متعه رو مي آوردند) (تفسير الطبري ج5 ص13 چاپ دار الفکر بيروت – الدر المنثور ج2 ص486 دار الفکر بيروت ؛عبد الرزاق نيز شبيه همين مطلب را از امير مومنان در المصنف ج7 ص500 شماره14029 نقل مي کند وقرطبي نيز در تفسيرش ج 5 ص 130 (چاپ دار الشعب قاهره) شبيه همين مطلب را از ابن عباس نيز نقل مي کند .) اين روايت نيز نشان مي دهد كه از زمان رسول خدا تا زمان خليفه دوم متعه وجود داشته است.
5 – انجام متعه از سوي بسياري از صحابه و تابعين رسول خدا:

در این زمینه نقل شده: گروهي از سلف بر حليت متعه بعد از رسول خدا صلي الله عليه وآله باقي ماندند . در بين ايشان از صحابه اسماء دختر ابو بکر است وجابر بن عبد الله الانصاري و ابن مسعود و ابن عباس ومعاويه وعمرو بن حريث و ابو سعيد خدري و سلمه ومعبد فرزندان امية بن خلف .
جابر نظر به حليت متعه را در زمان رسول خدا از همه صحابه نقل کرده است . و نيز در زمان خلافت ابو بکر و نيز مدتي در زمان عمر تا اواخر خلافتش ( که طبق روايات خود اهل سنت بعد از آن از متعه نهي کرد)و در مورد اعتقاد ابن زبير به حلال بودن آن اختلاف شده است . نيز از علي در مورد آن سکوت وتوقف در نظر دادن نقل شده است . و از عمر نيز نقل شده است که تنها زماني در مورد متعه اشکال مي گرفت که دو شاهد در آن حاضر نباشند ، اما اگر دو شاهد شهادت دادند آن را جايز مي دانست . (المحلى ج 9 ص 519)
اما صحابه اي که متعه کرده و يا آن را جايز مي دانسته اند:
ما اکنون فهرستي از اسامي بعضي از کساني را که در کتب اهل سنت ، قول به حليت متعه از ايشان نقل شده است و در زمان رسول خدا يا بعد از ايشان متعه كرده اند ذکر مي کنيم:
جابر بن عبداللَّه انصاري :
صحيح مسلم ج2 ص1022 باب نكاح المتعه چاپ دار إحياء التراث العربي بيروت ؛ مصنف عبد الرزاق ج7 ص499 باب المتعة چاپ المکتب الإسلامي بيروت؛ عمدة القاري ج17 ص 246 باب غزوة خيبر چاپ دار إحياء التراث العربي بيروت ؛شرح الزرقاني ج3 ص 199 چاپ دار الکتب العلمية بيروت كتاب النكاح باب نكاح المتعة و…
عمران بن حصين خزاعي :
صحيح بخاري ج 4 ص 1642 چاپ دار ابن کثير بيروت 1407 كتاب التفسير باب “فمن تمتع بالعمرة إلي الحج” (بقره أيه 196) ؛ مسند أحمد بن حنبل ج4 ص 436 چاپ موسسه قرطبه مصر ؛ المحبر ص 289 باب من کان يري المتعة من أصحاب النبي ؛ التفسير الكبير ج10 ص41 چاپ دار الکتب العلميه بيروت سوره نساء ذيل آيه “فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَئَاتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً”؛ تفسير قرطبي ج5 ص 133چاپ دار الشعب قاهره
ابو سعيد خدري :
المحلى ج9 ص 519چاپ دار الآفاق بيروت ؛ شرح الزرقاني ج3 ص 199 چاپ دار الکتب العلمية بيروت كتاب النكاح باب نكاح المتعة؛ عمدة القاري ج17 ص 246 باب غزوة خيبر چاپ دار إحياء التراث العربي بيروت
عبداللَّه بن مسعود :
المحلى ج9 ص 519چاپ دار الآفاق بيروت ؛ شرح الزرقاني ج3 ص 199 چاپ دار الکتب العلمية بيروت كتاب النكاح باب نكاح المتعة
سلمة بن اكوع :
المحبر ص 289 باب من کان يري المتعة من أصحاب النبي ؛ شرح الزرقاني ج3 ص 199 چاپ دار الکتب العلمية بيروت كتاب النكاح باب نكاح المتعة ؛ مصنف عبد الرزاق ج7 ص 498 ش 14023 باب المتعة چاپ المکتب الإسلامي بيروت ؛ کنز العمال ج 16 ص 219 ح 45731 چاپ دار الکتب العلمية بيروت
امير المومنين علي بن ابي طالب عليه السلام :
التفسير الكبير ج10 ص43چاپ دار الکتب العلمية بيروت ذيل آيه متعه سوره نساء (روايت نهي عمر از متعه به نقل ازامير مومنان): الدر المنثور ج2 ص486 دار الفکر بيروت – تفسير الطبري ج 5 ص13 چاپ دار الفکر بيروت – المصنف ج7 ص500 شماره 14029 – كنز العمال ج16 ص219ح &rlm 45728 چاپ دار الکتب العلمية بيروت ، ابن حزم نيز مي گويد در مورد متعه از امير مومنان روايات مختلفي نقل شده است (بعضي جواز و بعضي حرمت): المحلى ج9 ص 520 چاپ دار الآفاق بيروت
سعد بن أبي وقاص:
صحيح مسلم ج2 ص 898 کتاب الحج باب جواز التمتع چاپ دار احياء التراث العربي بيروت ؛ مسند أحمد بن حنبل ج1 ص181 چاپ موسسة قرطبه مصر و…
عمرو بن حريث (حويرث) :
المحلى ج9 ص 519چاپ دار الآفاق بيروت ؛ شرح الزرقاني ج3 ص 199 چاپ دار الکتب العلمية بيروت كتاب النكاح باب نكاح المتعة ؛مصنف عبد الرزاق ج7 ص 497 ش 14021 و ص 499 ش 14025 و ص500 ش 14028 و 14029 باب المتعة چاپ المکتب الإسلامي بيروت؛ کنز العمال ج 16 ص 217 ح 45712 چاپ دار الکتب العلمية بيروت ؛ فتح الباري ج9 ص172چاپ دار المعرفة بيروت ؛ أخبار المدينة ابن شبه ج1ص 381 ش 1194چاپ دار الکتب العلمية بيروت
معاوية بن ابي سفيان:
معاويه در ماجراي فتح مکه اسلام آورد . وي در زمان فتح طائف ، زني به نام معانه را متعه نمود . اين زن ، تا زمان خلافت معاويه زنده ماند و معاويه همه ساله هدايايي براي وي مي فرستاد . پس ادعاي حرمت متعه در فتح خيبر يا بعد از آن و حتي در ماجراي فتح مکه نمي تواند صحيح باشد .
المحلى ج9 ص 519چاپ دار الآفاق بيروت؛ شرح الزرقاني ج3 ص 199 چاپ دار الکتب العلمية بيروت كتاب النكاح باب نكاح المتعة؛ مصنف عبد الرزاق ج7 ص 497 ش 14021 و ص 499 ش 14026 باب المتعة چاپ المکتب الإسلامي بيروت
سلمة بن أميّة:
مصنف عبد الرزاق ج7 ص 498 ش 14024 باب المتعة چاپ المکتب الإسلامي بيروت؛ جمهرة انساب العرب ابن حزم ذيل بحث بنو جمح ؛ الإصابة حرف السين المهملة القسم الأول ؛ المحلى ج9 ص 519چاپ دار الآفاق بيروت
فضالة بن جعفر بن أمية:
أخبار المدينة ابن شبه ج1ص 381 ش 1194چاپ دار الکتب العلمية بيروت
ربيعة بن أمية:
موطأ مالك ج2 ص542، ح&rlm1130 باب نكاح المتعة چاپ دار احياء التراث العربي مصر ؛ الدر المنثور ج2 ص486 چاپ دار الفکر بيروت ؛ سنن البيهقي الكبرى ج7 ص206 ش 13950 باب نکاح المتعه چاپ مکتبة دار الباز مکه ؛ الإصابة في تمييز الصحابة ج2 ص521 چاپ دار الجيل بيروت ؛ کنز العمال ج 16 ص 217 ح 45717 چاپ دار الکتب العلمية بيروت؛ أخبار المدينة ابن شبه ج1ص 382 ش 1197چاپ دار الکتب العلمية بيروت
معبد بن أمية:
المحلى ج9 ص 519چاپ دار الآفاق بيروت؛ مصنف عبد الرزاق ج7 ص 499 ش 14027 باب المتعة چاپ المکتب الإسلامي بيروت
عبد الله بن أبي عوف بن جبيرة:
أخبار المدينة ابن شبه ج1ص 381 ش 1194چاپ دار الکتب العلمية بيروت
عمرو بن حوشب:
مصنف عبد الرزاق ج7 ص 500 ش 14031 باب المتعة چاپ المکتب الإسلامي بيروت
أبي بن کعب:
وي از کساني بود که آيه متعه را به صورت إلي أجل مسمي (يعني صريح در حليت متعه) قرائت مي کرد:
التفسير الكبير ج10 ص43 چاپ دار الکتب العلمية بيروت ؛ الدر المنثور ج2 ص484 چاپ دار الفکر بيروت؛ تفسير الطبري ج5 ص13 چاپ دار الفکر بيروت ؛ فتح القدير ج1 ص449 چاپ دار الفکر بيروت ؛ نيل الأوطار ج6 ص270 چاپ دار الجيل بيروت و…
زيد بن ثابت :
المحبر ص 289 باب من کان يري المتعة من أصحاب النبي
اسماء دختر ابوبكر:
المحلى ج9 ص 519چاپ دار الآفاق بيروت ؛ شرح الزرقاني ج3 ص 199 چاپ دار الکتب العلمية بيروت كتاب النكاح باب نكاح المتعة ؛ در محاضرات الأدباء راغب ج2 ص234 – باب جواز المتعة چاپ دار القلم بيروت- آمده است :ابن زبير به ابن عباس گفت : چرا فتواي به حليت متعه مي دهي ؟ پاسخ داد از مادرت (أسماء) بپرس که چگونه تو را حامله شد . پس سوال کرد ؛ وي پاسخ داد تو را به دنيا نياوردم مگر از متعه. همين مطلب به صورت خلاصه در کتب ذيل آمده است : زاد المعاد ج2 ص206 چاپ موسسة الرسالة بيروت و التمهيد لابن عبد البر ج8 ص 208 و الاستذكار ابن عبد البر ج4 ص61 چاپ دار الکتب العلمية بيروت ؛ سنن البيهقي الكبرى ج7 ص205 ش 13943 باب نکاح المتعه چاپ مکتبة دار الباز مکه ؛ جمهرة خطب العرب ج2 ص 125 چاپ المکتبة العلمية بيروت ؛سمط النجوم العوالي ج3 ص237 چاپ دار الکتب العلمية بيروت
امّ عبداللَّه بنت ابي خيثمه:
کنز العمال ج 16 ص 218 ح 45726 چاپ دار الکتب العلمية بيروت
سعد بن أبي سعد بن أبي طلحة:
أخبار المدينة ابن شبه ج1ص 381 ش 1194چاپ دار الکتب العلمية بيروت
عبداللَّه بن عباس بن عبد المطّلب :
صحيح مسلم ج2 ص 1028 ش 1407 باب نکاح المتعة چاپ دار احياء التراث العربي بيروت ؛ مصنف عبد الرزاق ج7 ص 497 ش 14021 و ص499 ش 14027 و ص 501 ش 14032 و ص 502 ش 14033 و 14035 باب المتعة چاپ المکتب الإسلامي بيروت ؛ المحلى ج9 ص 519چاپ دار الآفاق بيروت ؛ المحبر ص 289 باب من کان يري المتعة من أصحاب النبي؛ التفسير الكبير ج10 ص43 چاپ دار الکتب العلمية بيروت ؛ الدر المنثور ج2 ص484 چاپ دار الفکر بيروت .
با این وجود دیگر جای شک و شبهه ای باقی نمی ماند که متعه در زمان پیامبر و حتی بعد از ایشان بوده است و فقط عمر به سلیقه خود آن را حرام کرده است.

 

 

منبع:پرسمان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *