در باره اين ازدواج و مسائل پيرامون آن كه هنوز هم از مسائل بحث‏انگيز است، به نكات زير دقت كنيد:
1 – مشهور است كه حضرت خديجه عليها السلام در هنگام ازدواج، چهل ساله بوده است كه بدين ترتيب، پانزده سال از پيامبر خدا، بزرگ‏تر بوده است‏( بحارالانوار، ج 16، ص 19)؛ اما با مراجعه به منابع ديگر تاريخى، در مى‏يابيم كه نظرات ديگرى درباره سن او در وقت ازدواج، وجود داشته است كه از آن جمله، مى‏توانيم به 25، 28، 30، 35، 44، 45، 46 اشاره كنيم كه در اين ميان، 28 ساله بودن وى، بيشتر مورد قبول است(الصحيح من سيرة النبى صلى الله عليه و آله، ج 2، ص 115 و 116.). بدين ترتيب، تفاوت سنى او با پيامبر صلى الله عليه و آله، از حدود سه سال، بيشتر نمى‏شود.

2 – از جريان علاقه و عشق خديجه به پيامبر صلى الله عليه و آله و گفته‏هاى او درمى‏يابيم كه اين علاقه، بر محور ارزش‏هاى پاك انسانى بوده است؛ بدون آن‏كه ذره‏اى مسائل مادى (همچون زيبايى پيامبر) مطرح باشد. حضرت خديجه در يكى از اولين گفت‏وگوهاى خود با پيامبر صلى الله عليه و آله، علت علاقه خود را چنين بيان مى‏كند:

«انى رغبت فيك لقرابتك منى و شرفك فى قومك و امانتك عندهم و حسن خلقك و صدق حديثك‏( ابن اثير، اسدالغابة، ج 5، ص 434)؛ من به تو علاقه‏مند شدم؛ زيرا با من خويشاوندى؛ در ميان قومت، شريفى؛ در نزد قبيله‏ات، به امانتدارى مشهورى؛ داراى اخلاق نيك مى‏باشى و راستگو هستى».

3 – خديجه با حضرت محمد صلى الله عليه و آله خويشاوند بود و نسب هر دو، در قُصى، به هم مى‏رسيد. او اطلاعاتى از آينده درخشان محمد صلى الله عليه و آله داشت‏( المناقب، ج 1، ص 41) و علاقه‏مند به ازدواج با او بود .

برخى از خاورشناسان- با استناد به امورى واهى- در صدد اثبات اين نكته هستند كه پيامبر خدا به جهت اموال خديجه، با او ازدواج كرد و حتى كار را به جايى‏ رسانده‏اند كه با جعل داستان‏هايى دروغين، درصدد اثبات مدعاى خود برآمده‏اند و چنين گفته‏اند: آن حضرت صلى الله عليه و آله در آغاز، به خواستگارى دختر عمويش، هانى دختر ابوطالب رفت و عمويش به جهت فقر و نادارى او، اين خواستگارى را به فال نيك نگرفت و پيامبر صلى الله عليه و آله به جهت آن‏كه از ذلت فقر رهايى يابد، به سراغ خديجه رفت‏( مهدى پيشوايى، تاريخ اسلام، ص 119).
ديگرى چنين شايعه پراكنى كرده كه پيامبر صلى الله عليه و آله به جهت تفاوت جايگاه اجتماعى خود با خديجه عليها السلام، هميشه از اين نكته بيم داشت كه خديجه از او درخواست طلاق كند(همان؛ به نقل از موير).

در پاسخ به اين شبهات، امور زير، قابل ذكر است:
يكم. با مراجعه به منابع معتبر اسلامى، درمى‏يابيم كه اين خديجه بود كه در آغاز، به پيامبر صلى الله عليه و آله علاقه‏مند شد و به وسايط مختلف، سعى در انجام اين ازدواج داشت و حتّى حاضر به قبول مهريه در مال خود شد.
دوّم. داستان خواستگارى آن حضرت صلى الله عليه و آله از امّ هانى، در هيچ يك از منابع تاريخى نيامده و معلوم نيست كه «مرگليوث»، آن را از كجا گرفته است.
سوّم. نوع برخورد ابوطالب با پيامبر صلى الله عليه و آله در طول زندگانى خود- چه قبل از بعثت و چه بعد از آن- نشان دهنده بالاترين درجات فداكارى او درباره پيامبر مى‏باشد و طبيعى است كه چنين فرد فداكارى، هيچ گاه درخواست ازدواج حضرت با دخترش را رد نخواهد كرد.
چهارم. خطبه‏اى كه ابوطالب در مراسم عقد پيامبر صلى الله عليه و آله با خديجه ايراد كرد، به خوبى، نشان‏گر ديدگاه او درباره آن حضرت است. او در اين خطبه، برادرزاده خود را چنين معرفى مى‏كند:
«ثم ان ابن اخى هذا (يعنى رسول‏اللّه) ممن لايوزن برجل من قريش الَّا رجّح به‏ ولايقاس به رجل الَّا عَظُم عنه و لا عِدل له فى الخلق ….( بحارالانوار، ج 16، ص 14) ؛ برادرزاده‏ام (رسول خدا)، از همه مردان قريش، برتر است و هر كس با او مقايسه شود، در مقايسه، كم مى‏آورد و او همانندى در ميان مردم ندارد».

هنگامى كه عده‏اى سخن خديجه عليها السلام را- كه مهريه را در مال خود قرار داده بود- به مسخره گرفته، با تعجب گفتند: چگونه زنان، مهريه را متعهد مى‏شوند؟ ابوطالب غضبناك شده، گفت: اگر مردى همانند برادرزاده‏ام باشد، او را با بيشترين مهر، خواستار مى‏شوند؛ اما اگر مردى همانند يكى از شماها باشد، طبيعى است كه بايد براى ازدواج، مهر سنگينى پرداخت كند(همان). بنابراين، از چنين شخصيتى، بسيار بعيد است كه خواستگارى پيامبر صلى الله عليه و آله را درباره دختر خود رد كند؛ بلكه او اين خواستگارى را بزرگ‏ترين افتخار براى خود خواهد دانست.
پنجم. نوع برخورد خديجه عليها السلام با پيامبر صلى الله عليه و آله، نشان‏گر آن است كه هميشه صفا و صميميت و وفا و يگانگى در اين خانواده، حكم‏فرما بوده است. خديجه عليها السلام در دوران عبادت پيامبر صلى الله عليه و آله در غار حرا، هميشه مراقب آن حضرت صلى الله عليه و آله بود و بارها براى او غذا مى‏فرستاد(« خرجت تلتمس رسول‏اللَّه صلى الله عليه و آله باعلى مكة و معها غذاوه»؛ ابن حجر، الاصابة، ج 8، ص 99).
او هميشه آماده بود تا كوچك‏ترين تمايلات حضرت محمد صلى الله عليه و آله را- كه به زبان هم نمى‏آورد- به انجام رساند؛ چنان كه وقتى ديد آن حضرت صلى الله عليه و آله به زيد بن حارثه- كه در آن هنگام به عنوان برده نزد خديجه به سر مى‏برد- علاقه دارد، او را به حضرت رسول صلى الله عليه و آله بخشيد(همان، ج 8، ص 102).
خديجه، چنان آرامشى در فضاى خانه برقرار كرده بود كه برخى از مورخان به حق از آن، با عنوان «كان يسكن اليها؛ يعنى در نزد خديجه آرامش مى‏يافت»، ياد كرده‏اند(همان).

 

منبع: پرسمان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *