با سلام. خير او از همسر ديگر ابوسفيان بود. در باره او به نكات زير توجه فرماييد:نام اصلي او رمله [1] و كنيه‌اش كه بدان مشهور گشته ام حبيبه است او دختر صخر بن حرب بن اميّة [2] ، مشهور به ابوسفيان، است. نام مادرش را صفيّه [3] يا صفيا [4] بنت ابى عاص بن اميّه گفته اند و بعضى از نقل هاى تاريخى هم از او با نام آمنه بنت عبدالعزى [5] بن حرثان بن عوف ياد كرده اند. بعضى نيز آمنه بنت عبدالعزّى را مادر صفيه بنت أبى العاص، يعنى مادر بزرگ مادرى امّ حبيبه دانسته اند. [6] بر طبق روايتى [7] فرزندان مشترك ابوسفيان و صفيّه بنت ابى العاص سه نفر بودند، يك پسر كه حنظله نام داشت و در جنگ بدر در حالت كفر كشته شد; گويا كنيه ى أباحنظله را از همين رو به ابوسفيان داده اند. [8]

 

و دو دختر كه يكى أميمه، همسر حويطب بن العزّى است و ديگرى أم حبيبه كه بعدها با پيامبر(صلى الله عليه وآله)ازدواج كرد. پس معاويه برادر پدرى (ناتنى) ام حبيبه است. نام ام حبيبه بنابر قول صحيح و مشهور رمله [9] است و در بعضى از نقل ها هم از او با نام هند [10] ياد كرده اند و از زنانى است كه در اسلام آوردن، بر ديگران پيشى گرفت، و با شوهرش عبيدالله بن جحش الاسدى كه از هم پيمانان بنى اميه بود، در مهاجرت دوم [11] به حبشه رفت. [12]

 

منبع:پرسمان



پي نوشت:
[1]. الاستيعاب، ابن عبدالبر 4 : 1843.

[2]. دلائل النبوة، بيهقى 7 : 285; اسد الغابة، ابن اثير 6 : 115 و 315; الاصابه، ابن حجر 8 : 140; تاريخ الاسلام، ذهبى 4 : 132.

[3]. أنساب الاشراف، بلاذرى 1 : 441; الاستيعاب، ابن عبدالبر4:1843; اسد الغابة،ابن اثير6:115; الاصابه، ابن حجر 8 : 140 و سبل الهدى و الرشاد، صالحى شامى 11 : 193.

[4]. تاريخ مدينة دمشق، ابن عساكر 69 : 37 – 135.

[5]. همان : 37 – 136.

[6]. همان : 137.

[7]. همان : 135.

[8]. همان 23 : 46 – 445.

[9]. انساب الاشراف، بلاذرى 1 : 438; الاستيعاب، ابن عبدالبر 4 : 1843; اسد الغابة، ابن اثير 6 : 115; الاصابه، ابن حجر 8 : 140; تاريخ الاسلام، ذهبى 4 : 132.

[10]. انساب الاشراف، بلاذرى 1:438; الاستيعاب، ابن عبدالبر4:1843; اسد الغابة،ابن اثير6:115; الاصابه، ابن حجر 8:140 و سبل الهدى و الرشاد، صالحى شامى 11:193.

[11]. الطبقات الكبرى، ابن سعد 8 : 76; سبل الهدى و الرشاد، همان; عيون الاثر، ابن سيد الناس 2 : 373 و زوجات النبى(صلى الله عليه وآله)، سعيد ايوب 1 : 23.

[12]. انساب الاشراف، بلاذرى 1 : 438; تاريخ الاسلام، ذهبى 4 : 133; دلائل النبوة، بيهقى 7 : 285; تاريخ مدينة دمشق، ابن عساكر 69 : 37 – 135; موسوعة طبقات الفقها، آية الله سبحانى 1 : 87.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *