البته بنده با رشد دادن این ادبیات كه من سگتم، دیونتم، مجنونتم! [در عزاداریها] مخالفم. علّتش این است كه من در روایات و بیانات ائمه اطهار (علیهم السلام) این ادبیات را نمیبینم، نه اینكه شأن ما بالاتر از این است كه سگ باشیم. ما سگ نفس هستیم و روزی چند بار برای نفسمان پارس میكنیم. خدا میداند! خیال نكنیم به حضرت میگوئیم ما سگ تو هستیم داریم به امام حسین (علیه السلام) احترام میگذاریم. ما سگ نفسیم و همان که برای نفس خودمان پارس كنیم خوب است! امام حسین (علیه السلام) به سگی مثل ما احتیاج ندارد. كسی میتواند سگ امام حسین (علیه السلام) باشد كه برای امام حسین (علیه السلام) پارس كند، اگر ده سال هم سر سفره امام حسین علیه السلام هیچ چیز گیرش نیامد باز هم پوزه اش را به خاك در خانه امام حسین(علیه السلام) بمالد. هیچ یك از ما اینطوری نیستیم، بیخود حرف میزنیم! – خیلی چیزهایمان کم و زیاد بشود، مریدهایمان کم و یا زیاد بشوند، به ما اعتنا بشود یا نشود، اینها همه در کار ما اثر دارد. محاسبات اقتصادی هنوز در کارهایمان می آید. به این سادگی نیست.
پس بحث این است كه آیا واقعاً معصومین(علیهم السلام) گفتند ما با این ادبیات حرف بزنیم؟ من ندیدم. نمیگویم كار اجتهادی كرده ام، اما آنقدری كه روایات را دیدم، ندیدم معصومین علیهم السلام با این ادبیات بخواهند ما را به خضوع در مقابل آستان خودشان دعوت كنند؛ بله، این را داریم كه میگوید در آستانه حرم امام حسین كه میایستی بگو: «عَبْدُکَ وَابْنُ اَمَتِکَ، اَلذَّلیلُ بَیْنَ یَدَیْکَ، وَالْمُصَغَّرُ فى عُلُوِّ قَدْرِکَ، وَالْمُعْتَرِفُ بِحَقِّکَ، جآءَکَ مُسْتَجیراً بِکَ» بیچاره عبد، عبد زاده، غلامزادهات درِ خانهات آمده، ولی «كلبك و ابن كلبك» را ندیدم! نمیخواهم العیاذ بالله تحقیر كنم، بلكه میگویم ادبیات انسان در عرض ادب به ساحت معصوم (علیه السلام) از خود معصوم نقل شده، و البته این نیاز به كار اجتهادی دارد».