کتاب هاي موجودِ ابن تيميه از جمله «منهاج السنه» نشانگر اين است که بر خلاف روش علماي دين و فقها و دانشمندان، که در مقابل مخالفانشان ادب و احترام را مراعات نموده و از آنها به نيکي و عظمت ياد مي کنند، او در کوبيدن علماي دين جسور و در به کارگيري الفاظ اهانت آميز و دور از ادب و نزاکت نسبت به مخالفانش سر آمد بوده است. ابن حجر نقل مي کند: ابن تيميه در يک جلسه نسبت به امام غزالي جسارت و بر وي ناسزا گفت، به طوري که گروهي بر ضد او قيام کردند و نزديک بود او را از بين ببرند ولي او از اين جان سالم به در برد. همچنين وي از محي الدين عربي بد گويي مي کرد و او را سب و لعن مي نمود.
او در منهاج السنه نسبت به علامه حلي و شيعه و گاهي به ساحت مقدس ائمه هدي (عليهم السلام) جسارت و هتاکي زيادي نموده است و در جاي جاي اين کتاب و در فصول مختلف آن، تحت عناوين «حماقات الشيعه» و «الإمام المنتظر و خرافاتهم فيه» و… تهمت ها و افتراها ي زيادي بر قلم رانده است.
ابن حجر مي گويد: ابن تيميه درباره علي بن ابي طالب چنين مي گفت که: او در هفده مورد اشتباه و با نص صريح قرآن مخالفت ورزيده است.
ابن حجر مي افزايد که او در مقايسه امير مؤمنان (عليه السلام) و عثمان بن عفان چنين مي گفت: اما علي بن ابي طالب فردي بود جاه طلب و رياست دوست و چون هدف او در تمام جنگ هايش نيل به رياست و به دست آوردن خلافت بود و نه پيشبرد اسلام و حمايت از قرآن، لذا در همه اين جنگ ها مخذول و با شکست مواجه گرديد و اما عثمان داراي روحيه حب مال و ثروت اندوزي بود و به همين جهت هم کشته شد.
ابن تیمیه در يکي از سخنراني هايش از عمربن خطاب ياد نموده و او را مورد انتقاد تند قرار داد و شديداً تخطئه نمود، چون مطالب اهانت آميز او درباره خليفه به سمع يکي از علماي وقت به نام «شيخ ابراهيم» رسيد به مقام رد و انکار ابن تيميه برآمد؛ به طوري که او نتوانست مخالفت شيخ ابراهيم را ناديده بگيرد لذا شخصاً به نزد او رفت و از جسارتي که نسبت به عمربن خطاب کرده بود در محضر او اعتذار و استغفار کرد و اظهار ندامت نمود. او درباره عثمان می گوید او داراي روحيه حب مال و ثروت اندوزي بود و به همين جهت هم کشته شد.
منبع: الدرر الکامنه، ج1، ص154