در مورد سن حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها اختلاف نظر وجود دارد كه البته اين امر طبيعي است چراكه تاريخ اسلام تا قبل از هجرت بسيار پيچيده و مورد اختلاف زماني است. كمتر موردي است كه مورخين در آن متفق باشند. آيا پيامبر (ص) در سن 40 سالگي يا 41 سالگي مبعوث شد؟ حضرت خديجه در چه سالي به ازدواج پيامبر درآمد و پيامبر در آن زمان 25 ساله بود يا 23 ساله؟ پيامبر (ص) در چه سالي به معراج رفت؟ و… همه از مباحث جنجالي تاريخ اسلام است، و علت آن است كه حجازيان تا آن زمان تاريخي مدون و مشخص نداشتند و از فرهنگ تاريخ‏گذاري نيز دور بودند.

تا اينكه به روايت طبري هنگامي كه پيامبر (ص) به مدينه مهاجرت نمودند فرمان تاريخگذاري را صادر نمودند:

«قال ابوجعفر حدثني ذكريا… عن ابن‏شهاب ان النبي صلي الله عليه و سلم لما قدم المدينه- و قدمها في شهر ربيع الاول- امر بالتاريخ» (تاريخ طبري, ج 2, ص 388) .

تاريخ تولد حضرت فاطمه عليهاالسلام و جريانهاي پيرامون آن نيز از مواردي است كه سخت مورد اختلاف واقع شده است نه علماي اهل سنت بر آن اجماع كرده‏اند و نه عالمان شيعي بر آن اتفاق نموده‏اند. دامنه‏ي اختلاف به ده سال كشيده شده است. ابن‏سعد در «طبقات» (ج 8, ص 19) طبري در «تاريخ» (ج 11, ص 597) تولد حضرت فاطمه (س) را سال پنجم قبل از بعثت دانسته‏اند.

مسعودي در «مروج الذهب» (ج 2, ص 298) و يعقوبي در «تاريخ» (ج 2, ص 20) و قندوزي در «ينابيع الموده» (ج 1, ص 170) گفته‏اند فاطمه (س) بعد از مبعث متولد گرديد.

ابن‏اثير در «كامل» (ج 2, ص 341) شهادت حضرت فاطمه (س) را در 29 سالگي اعلام كرده است كه با اين حساب تولد حضرت همان پنجم قبل از بعثت خواهد بود و همو در «اسدالغابه» (ج 7, باب 71175, ص 220) تاريخ ازدواج فاطمه (س) را بعد از عروسي پيامبر (ص) با عايشه سال اول هجري در سن پانزده سالگي مي‏داند، در اين صورت تولد حضرت فاطمه (س) بين يكم و دوم مبعث خواهد بود.

ابن‏حجر در «الصواعق المحرقه» (ص 141) تاريخ ازدواج فاطمه (س) را در اواخر سال دوم هجري و در سن پانزده سالگي مي‏داند كه تاريخ تولد حضرت در همان سال مبعث خواهد بود.

علماي شيعه نيز در تاريخ تولد حضرت فاطمه (س) اتفاق كاملي ندارند: كليني در «كافي» (اصول كافي, ج 1, ص 381) و علي بن عيسي اربلي در «كشف الغمه»(ج 1, ص 449) ابن‏شهر آشوب در «مناقب» (ج 3, ص 357) و محمد بن علي بن احمد الفارسي در «روضة الواعظين» (بحار الانوار, ج 43, ص7) تولد حضرت فاطمه (س) را سال پنجم بعثت دانسته‏اند. طبري در «دلائل الامامه» (بحار, 43, ص 9) آن را در 45 سالگي پيامبر (ص) ذكر كرده‏اند كه همان پنجم بعثت خواهد بود.

سيد بن طاووس در «اقبال الاعمال» (بحار, ج 43, ص 8) به نقل از مرحوم مفيد تولد حضرت زهرا را سال دوم بعثت گفته‏اند، و كفعمي در «مصباح» (بحار, ج 43, ص 9) و شيخ طوسي در «مصباحين» (بحار, ج 43, ص9) نيز تاريخ تولد را بيستم جمادي الاخر سال دوم مبعث دانسته‏اند.

بنابراين، انتخاب تاريخي صحيح از اين همه اختلاف امري مشكل است و تنها راه چاره مراجعه به شواهد تاريخي و تحليل تاريخ است، كه مي‏تواند ما را به واقع نزديك كند.

شواهدي كه تولد حضرت فاطمه (س) را در قبل از بعثت تأييد مي‏كند.

الف: اكثر مورخان اهل سنت تاريخ تولد فاطمه (س) را سال تجديد بناي كعبه دانسته‏اند و حتي علي بن عيسي اربلي شيعه نيز از ابن‏خشاب در مرفوعه‏اي از امام محمد باقر (ع) نقل مي‏كند «ولدت فاطمه بعد ما اظهره الله نبوه نبيه و انزل عليه الوحي بخمس سنين، و قريش تبني البيت» (كشف الغمه, ج 1, ص 449) حضرت فاطمه (س) پنج سال بعد از نبوت در حالي كه قريش خانه را مي‏ساختند متولد شد.

آنچه در تاريخ مشهور است اينست كه تاريخ تجديد بناي كعبه پنج سال قبل از نبوت پيامبر (ص) بوده است و بعد از نبوت تجديد بنايي صورت نگرفته است.

ب: اگر تولد حضرت فاطمه (س) را سال پنجم بعثت بدانيم با روايت معروف نزول زنان بهشتي كه قبلا نقل كرديم قابل توجيه نيست. زيرا در اين روايت آمده است: حضرت خديجه سلام‏الله‏عليها هنگام تولد حضرت فاطمه (س) از زنان قريش خواست تا در زايمان، او را همراهي كنند و آنان پاسخ گفتند: «انت عصيتنا و لم تقبلي قولنا و تزوجت محمدا يتيم ابي‏طالب فقيرا لا مال له»… (بحار, ج 43, ص 3) .

اگر تولد حضرت فاطمه (س) سال پنجم بعد از بعثت بود خديجه (عليهاالسلام) هيچ احتياجي به زنان قريش نداشت زيرا در اين سال عده‏اي از زنان مسلمان شده بودند و قطعا همسر پيامبر (ص) را در اين امر ياري مي‏نمودند. (رجوع كنيد به زندگاني فاطمه زهرا, دكتر شهيدي, ص 31)

به علاوه زنان قريش بعد از بيست سال نمي‏بايست حضرت خديجه را به دليل ازدواج با پيامبر (ص) يتيم ابي‏طالب سرزنش مي‏كردند، بلكه حق اين بود كه وي را به دليل ايمان آوردن به پيامبر (ص) توبيخ مي‏كردند.

ج: مشهور بين علماي اهل سنت اينست كه حضرت خديجه (ع) در سن 40 سالگي با پيامبر (ص) ازدواج نموده است (فروغ ابديت, ج 2, ص 164) ، در صورتي كه تولد فاطمه (س) را پنج سال بعد از بعثت بگيريم بايد گفت در سن 60 سالگي، فاطمه (س) را به دنيا آورده است و اين امري بعيد است.

اما با دقت در قرائن فوق درمي‏يابيم كه هيچكدام قانع كننده نيست. زيرا:

الف: شاهد اول در صورتي راضي كننده مي‏باشد كه بدانيم اصل را سال بناي كعبه قرار داده‏اند و فرع را تولد فاطمه (س) چه بسا مورخين ابتداء تولد را سال پنجم قبل از بعثت فرض كرده‏اند و سپس چون در همان سال كعبه تجديد بنا يافته بر آن تطبيق داده‏اند. به عبارت ديگر تقارن تجديد بنا و تولد حضرت زهرا (ع) احتياج به دليل دارد و همه‏ي اين اقوال عين ادعاست، البته روايتي كه از عباس عموي پيامبر (ص) نقل شده است (كه بين علي (ع) و فاطمه (س) در بزرگي سن اختلاف بود و عباس گفت تو اي علي (ع) چند سال قبل از بناي كعبه متولد شدي ولي دخترم فاطمه (س) سال بناي كعبه) (انساب الاشراف, به نقل از زندگاني فاطمه زهرا ص 26) دليل خوبي است. اما اين روايت به ادله‏ي مختلف قابل قبول نيست. زيرا:

علي (ع) بنا بر مشهور در اول بعثت هشت ساله يا ده ساله بوده است و در خانه پيامبر (ص) زندگي مي‏كرده است قطعا شاهد تولد حضرت زهرا بوده است چه آن را پنجم قبل از بعثت بدانيم و چه بعد. و اين تفاوت سن يعني سه تا پنج سال چيز كمي نيست كه حضرت علي (ع) يا حضرت زهرا (س) در تشخيص قاصر باشند. چه اينكه حضرت زهرا (عليهاالسلام) نيز از لحظه‏اي كه اهل درك مي‏گردد بزرگتري علي (ع) را مي‏فهمد. اين موضوع حتي در خانواده‏هاي معمولي هم بين همبازيها پيش نمي‏آيد تا چه رسد به خاندان وحي. مگر اينكه تفاوت سني آنقدر كم باشد كه درك آن مشكل باشد و اين موضوع با هر نقلي با تولد حضرت علي (ع) و حضرت زهرا (س) سازگار نيست.

ثانيا: از ظاهر اين روايت استنباط مي‏شود كه حضرت زهرا سلام‏الله‏عليها مدعي هم‏سني يا مُسِنتري از حضرت علي عليه‏السلام بوده است و بعيد است حضرت فاطمه (س) ادعاي كوچكتري كند و حضرت علي (ع) ادعاي عكس آن كند و اين قابل قبول نيست. زيرا ادعا يا اثبات هم‏سني يا بزرگتري هرگز براي زنان افتخاري نيست تا به مجادله كشيده شود بلكه زنان همواره تلاش دارند تا سن خود را كمتر جلوه دهند.

ثالثا: اين روايت با مباني اعتقادي شيعه كه قائل به عصمت حضرت علي و زهرا سلام‏الله‏عليهما مي‏باشند قابل توجيه نمي‏باشد.

و روايت كشف الغمه علاوه بر مرفوعه بودن، در متن تعارض دارد از يك طرف تولد حضرت زهرا را بعد از بعثت مي‏داند و از طرف ديگر مقارن بناي كعبه و اين تعارض روايت را تضعيف مي‏كند. خصوصا اينكه روايتي ديگر در شيعه آن را تأييد نمي‏كند.

ب: هيچ بعدي ندارد كه زنان قريش پس از بيست سال كينه خديجه را به خاطر ازدواج با حضرت محمد (ص) به دل گرفته باشند، مردم جاهلي كه به خاطر تعصبهاي جاهلي بر سر ملاكهاي بي‏ارزش به جنگ و ستيز با يكديگر مي‏پردازند و حتي پس از ايمان، شعري، آتش كينه اوس و خزرج را شعله‏ور مي‏كند و شمشيرها از نيام بركشيده مي‏شود، چگونه ممكن نيست كه پس از ساليان متمادي به خاطر همين تعصب‏ها دشمني خديجه را به دل گرفته باشند.

چگونه بعيد است كه نسبت به اين ازدواج هنوز تعصب داشته باشند در حاليكه پس از ساليان درازي كه بر پيامبر (ص) وحي نازل مي‏شد، اعراب متعصب مي‏گفتند «لولا نزل هذا القرآن علي رجل من القريتين عظيم» (زخرف, 32) چرا قرآن بر مردي بزرگ از شهر مكه و طائف نازل نمي‏شود؟ و بعد از سالهاي متمادي هنوز به حضرت محمد (ص) با ديده تحقير مي‏نگريستند.

اما اينكه چرا حضرت خديجه (ع) از زنان مسلمان دعوت نكرد و از زنان قريش ياري جست؟ شايد بدين علت بود كه سال پنجم بعثت اوج سخت‏گيري قريش بر مسلمانان بوده است و زنان كمتر جرأت رفت و آمد با خانه پيامبر (ص) را داشته‏اند. علاوه سال پنجم مبعث عده‏اي از مردان و زنان مسلمان در اثر فشار كفار قريش به حبشه هجرت نمودند. (تاريخ طبري, ج 2, ص 329) .

در تاريخ نام رقيه دختر حضرت خديجه (ع) و سهله دختر سهيل و ام‏سلمه و ليلي دختر ابي‏حثمه جزء اولين مهاجران به حبشه ذكر شده است. (تاريخ طبري, ج 2, ص 330) و شايد با مهاجرت زنان در سال پنجم مبعث زناني براي ياري حضرت خديجه نمانده بودند. لذا حضرت خديجه از زنان قريش كمك طلبيده است.

ج: از لحاظ علمي هيچ مانعي ندارد كه زني در سن شصت سالگي وضع حمل نمايد خصوصا كه حضرت خديجه از زنان قرشي بود كه به سلامت جسماني و دير يائسگي شهرت دارند.

علاوه اين كه حضرت خديجه در چهل سالگي ازدواج كرده، قطعي نيست، عده‏اي از علما وي را هنگام ازدواج 35 ساله دانسته‏اند. ( زندگاني فاطمه زهرا ص 26 به نقل از انساب الاشراف ) و حتي بعضي به نقل از ابن عباس سن ايشان را 28 سال نقل مي كنند( بحارالانوار،ج16،ص3 ).

شواهدي كه تولد حضرت فاطمه (س) را بعد از هجرت تأييد مي‏كند:

الف: روايتي از اهل سنت نقل شده است كه نشانگر كودكي فاطمه (س) هنگام وفات مادر بوده است: «هنگاميكه خديجه وفات نمود فاطمه (س) به پيامبر (ص) مي‏چسبيد و گريه مي‏كرد و مي‏گفت: «اَين امي» مادرم كجاست؟ جبرئيل نازل شد و به پيامبر (ص) فرمود: به فاطمه (س) بگو «در بهشت در خانه‏اي از لؤلؤ بهم پيچيده بي‏صدا كه خداوند برايش بنا كرده، زندگي مي‏كند.» (تاريخ يعقوبي, ج 2, ص 35) اگر تولد حضرت فاطمه (س) را 5 سال قبل از بعثت بدانيم وي هنگام وفات مادر 14 يا 15 ساله بوده است زيرا وفات حضرت خديجه سال نهم بعثت بوده است و از يك دختر در اين سن بعيد است! به پدر بچسبد و سراغ مادرش را بگيرد. اين عمل، ناز كودكانه دختري است در حدود 2 تا 5 ساله، نه بزرگتر.

ب: محكم‏ترين دليل بر اينكه تولد حضرت زهرا (س) بعد از بعثت است، روايات «انعقاد نطفه فاطمه (س) در معراج» است. سني و شيعه روايت كرده‏اند كه «پيامبر (ص) بارها فرموده‏اند» در شب معراج ميوه‏اي به من داده شد كه نطفه فاطمه (س) در صلب من گرديد و خديجه از همان نطفه حامله گرديد و سپس فاطمه (س) متولد گرديد.» اين روايت در حد تواتر است و آن را «ابن‏عباس، سعيد بن مالك، عمر بن خطاب و عايشه» (احقاق الحق, ج 10, ص 1 به بعد) نقل كرده‏اند و از اين رو فاطمه (س) را «حوراء انسيه» و «تفاحه الجنه» ناميده‏اند.

اين روايت را سيوطي در «الدر المنثور» ذيل آيه «سبحان الذي اسري…» (سوره اسرا, آيه 1) اينگونه آورده است «و اخرج الطبراني عن عائشه قالت: قال رسول‏الله (ص) لما اسري بي الي السماء و دخلت الجنه فوقفت علي شجره من اشجار الجنه لم ارفي الجنه مثلها و لا ابيض ورقا و لا اطيب ثمره فتناولت ثمره من ثمرتها فاكلتها فصارت نطفه في صلبي فلما هبطت الي الارض واقعت خديجه فحملت فاطمه فاذا انا اشفقت الي ريح الجنه شممت ريح فاطمه»

آنگاه كه خداوند مرا به معراج برد به بهشت درآمدم در مقابل درختي متوقف شدم كه نه از آن بهتر در بهشت ديده بودم و نه به براقي برگ و نه به خوشمزگي ميوه آن مشاهده نموده بودم. ميوه‏اي از آن را چيدم و خوردم كه نطف فاطمه (س) گرديد پس از فرود آمدن به زمين با خديجه آميزش كردم كه به فاطمه (س) حامله گرديد. لذا هرگاه مشتاق بوي بهشت مي‏شوم فاطمه (س) را مي‏بويم.

اين روايت را با همين الفاظ و يا معنا عالماني بزرگ از اهل سنت نقل كرده‏اند. محب‏الدين طبري در «ذخائر العقبي»، شيخ احمد بن يوسف الدمشقي در «اخبار الدول»، ذهبي در «ميزان الاعتدال»، ابن‏حجر عسقلاني در «لسان الميزان»، ابن‏مغازلي در «مناقب»، بلخي قندوزي در «ينابيع الموده»، حضرمي در «وسيله المآل»، حاكم نيشابوري در «المستدرك»، خوارزمي در «مقتل الحسين»، متقي هندي در «كنزل العمال»، عبدالله شافعي در «المناقب»، حافظ ابوبكر بغدادي در «تاريخ بغداد»، حافظ نورالدين علي بن ابي‏بكر هيتمي در «مجمع الزوائد»، صفوري در «نزهه المجالس» و عده‏اي ديگر از علماي اهل سنت آن را نقل كرده‏اند (احقاق الحق, ج 10,ص 1 الي 11) همچنين محدثين شيعه نيز همگي بر اين روايت اتفاق كرده‏اند.

از نقل روايات چنين استنباط مي‏گردد كه پيامبر (ص) بارها اين موضوع را فرموده‏اند. هرگاه از عظمت فاطمه (س) سخن به ميان مي‏آمد، هرگاه به پيامبر (ص) اعتراض مي‏شد چرا فاطمه (س) را مي‏بوسي؟ (ينابيع الموده, ج 2, ص 22) و اينكه چرا فاطمه (س) حوريه انسيه است (احتجاج, ج 2, ص 382) و… پيامبر (ص) داستان معراج را متذكر مي‏شدند. فراواني روايت بقدري است كه محقق قطع پيدا مي‏كند كه حضرت فاطمه (س) بعد از نبوت متولد شده است. هر چند تاريخ معراج خود محل اختلاف شديد است، لكن روايات انعقاد نطفه حضرت فاطمه (س) بقدري زياد است كه خود گواه اينست كه معراج بايد در سالهاي اول بعثت يعني قبل از پنجم اتفاق افتاده باشد.

ج: شاهد ديگر خواستگاري از حضرت فاطمه (س) است. طبق روايات فراوان خواستگاري اصحاب از حضرت فاطمه (س) كمي قبل از ازدواج با حضرت علي (ع) است يعني همان سال اول هجري خواستگاريها آغاز مي‏گردد و اين نشانگر تحولي در زندگي حضرت فاطمه (س) كه همان بلوغ است، مي‏باشد. اگر حضرت فاطمه (س) پنجم قبل از مبعث متولد گرديده بود مي‏بايست از همان سال چهارم مبعث، خواستگاري آغاز مي‏گرديد، چه آنكه حضرت فاطمه (س) دختري زيبا، فهميده، و مورد لطف پيامبر (ص) بود و آن زمان خواستگاري در زمان بلوغ مرسوم بوده است. اما تاريخ به جز در بعد از هجرت از هيچ خواستگاري ياد نكرده است و اين مؤيد ادعاي تولد حضرت فاطمه (س) بعد از مبعث است.

د: بيشتر مورخين حضرت فاطمه (س) را آخرين فرزند حضرت خديجه (عليهاالسلام) مي‏دانند. يعقوبي در تاريخش مي‏گويد: «خديجه براي محمد (ص) قبل از بعثت، قاسم، رقيه، زينب و ام‏كلثوم را زاييد و بعد از بعثت عبدالله كه ملقب به طيب و طاهر گرديد زيرا در اسلام متولد گرديده بود و سپس فاطمه (س) را به دنيا آورد. (تاريخ يعقوبي, ج 2, ص 20) ابن‏هشام در «سيره» مي‏گويد: «بزرگترين پسر پيامبر (ص) قاسم بود سپس طيب سپس طاهر و بزرگترين دخترش رقيه سپس زينب بعد از آن ام‏كلثوم و بعد از آن فاطمه (س)» (سيره ابن هشام, ج 1, ص 202) طبري در «تاريخ» مي‏گويد: «خديجه هشت فرزند براي پيامبر (ص) بدنيا آورد: قاسم، طيب، طاهر، عبدالله، زينب، رقيه، ام‏كلثوم و فاطمه (س) (تاريخ طبري, ج 3, ص 161) .

ابن‏اثير در «اسد الغابه» مي‏گويد: به نظر من فاطمه (س) كوچكترين دختر پيامبر (ص) است زيرا آخرين ازدواج در خانه پيامبر (ص) ازدواج فاطمه (س) بوده است (اسد الغابه, ج 7, ص 220) .

همچنين علامه بلخي قندوزي از علماي اهل سنت در «ينابيع الموده» از كتاب «الاصابه» نقل مي‏كند كه «هي اصغر بناته» فاطمه (س) كوچكترين دختر رسول خدا بوده است.

ه: علي‏رغم اينكه قول تولد حضرت زهرا (س) در قبل از بعثت را به علماي اهل سنت نسبت داده‏اند و بعد از بعثت را به علما شيعه، اين تفصيل صحيح نيست. زيرا علماي شيعه نسبت به بعد از بعثت اجماع دارند و علماي سنت نسبت به قول قبل از بعثت اختلاف دارند. بنابراين قول شيعه مؤيد و معاضد بعضي از علماي اهل سنت است و قول اكثريت بر اقليت ترجيح دارد

بر پايه آنچه ذكر شد قول به تولد آنحضرت در سال پنجم بعثت مورد قبول واقع شد لذا آن حضرت در هنگام شهادت هجده ساله بوده اند.

 

منبع: پرسمان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *