1 – برآورده شدن خواستها

برآوردن دعا در خصوص خواستهاى مادى و معنوى آدمى يكى از اثرات مهم دعا به شمار مىرود. تأثير دعا در اين امر چندان چشمگير است كه رسول مكرم اسلام (صلیاللهعلیهوآله) بدان توصيه اكيد كردهاند[1] حتى به فرموده امام باقر (علیهالسّلام) حوائج كوچك و نيازهاى صغير را نيز با دعا از خداوند بخواهيد.[2]

حضرت على (علیهالسّلام) نيز در وصيت خويش به فرزندش امام حسن مجتبى (علیهالسّلام) مىفرمايد: «پس حاجت خود بدو نمايى و آن چه در دلدارى پيش او بگشايى، و از گنجينههاى رحمت او آن را خواهى كه بخشيدنش از جز او نيايد: از افزون مدت زندگانى و تندرستىها و فراوانى روزىها».[3]

در فرهنگ دينى – ملّى نيز اين آموزه ترويج شده است كه از طريق نيايش، بسيارى از امور كه از راه طبيعى دست يافتنى نيست، محقق مىگردد.

چون شعيبى كو كه تا او از دعا

بحر كشتى خاك سازد كوه را

از نياز و اعتقاد آن خليل

گشت ممكن امر صعب و مستحيل

يا به دريوزه مقوقس از رسول

سنگلاخى مزرعى شد بالاصول[4]

2 – بخشودگى گناه

بر اثر دعاى حقيقى و واقعى گناه انسان بخشوده مىشود چنانچه على (علیهالسّلام) فرمودند: «آن كه در دعا مخلص باشد از دست يابى به يكى از سه چيز محروم نخواهد شد: گناهى كه بخشيده شده باشد، خيرى كه پيش افتاده باشد يا شرى كه به تأخير افتد.[5] مضامين بسيارى از دعاها نيز كه در آن درخواست عفو و بخشش گناهان خواسته شده است مانند دعاى كميل، دعاى افتتاح، مناجات شعبانيه و… حكايتگر اين حقيقت است كه يكى از اثرات مهم دعا، بخشودگى از گناه است. چنانكه رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) مىفرمايد: «…هيچ دعايى بىاثر نمىماند و لااقل كفاره بعضى از گناهان واقع مىشود».[6]

3 – سكون و آرامش

دعا حالت انس و الفت روح و حصول آرامش و سكون براى جان آدمى به ارمغان مىآورد. در واقع، دعا بر اثر پالايش باطن صفاى قلب آورده و اندوههاى مزاحم را زدوده و بر اثر آن سكون و آرامش بر نفس انسان حاكم مىشود. از آنجا كه در دعا گويا آدمى مشتاق و دوست نزديك و هم راز خويش را يافته، از ديدارش خوشحال و از سخن گفتن با او لذت مىبرد مشكلاتش را با كمال اطمينان در ميان مىگذارد و پرده از رازهاى دل بر مىدارد و بر اثر آن به تزكيه نفس و سكون و آرامش چشمگيرى مىرسد مانند اين كه مىگويد: «يا شفيق، يا رفيق، يا ركنى الوثيق، يا جارى اللصيق»؛[7] «اى مهرورزم اى دوست و رفيقم اى پشتيبان مورد اعتمادم اى همسايه وابسته به روحم».

يا در مناجات محبان مىخوانيم: «…من ذاالذى ذاق حلاوة المحبتك فدام منك بدلا، و من ذاالذى انس بقربك فاتبغى عنك حولا…»؛ «خدايا! كيست آنكه شيرينى محبت تو را بچشد و ديگرى را به جاى تو برگزيند؟ و انس چه كسى از نزديكى تو محبوبتر است تا دورى تو را بجويم؟…».

 ذكر حق، پاك است چون پاكى رسيد

رخت بر بندد، برون آيد پليد

مىگريزد ضدها از ضدها

شب گريزد چون برافروزد ضيا

چون در آيد نام پاك اندر دهان

نى پليدى ماند و نى اندُهان[8]

4 – تعليم معارف دينى

معصومان (علیهمالسّلام) به دليل آنكه تو جمال وحى يعنى قرآناند، همواره به تعليم و تربيت پيروان حق و بيان حق و معارف دين همت داشتند، از اين رو در قالب دعا و زيارت مأثوره مباحثى در توحيد و صفات الهى، نبوت و پيامبرشناسى، امامت و رهبرى، تاريخ زندگى خويش و بيان مظلوميتها و رنجهاى خويش، افشاى ستمهاى حاكمان جنايت پيشه، معارف اخلاقى و شيوههاى زندگى بيان كردهاند. بنابراين مىتوان با توجه به محتواى بسيارى از دعاها و زيارات، يكى از اثرات آن را تعليم معارف دينى تلقى كرد. شايد به جهت همين وجهه دعا باشد كه على (علیهالسّلام) مىفرمايد: «الدعاء مفاتيح الجنان و مقاليد الفلاح»؛[9] «دعا كليدهاى بهشت و گردنبند رستگارى است».

اين دعا هم بخشش و تعليم و تست*** گر نه در گلخن گلستان از چه رُست

به جهت اهميت موضوع و غفلت از آن، در اين مجال اندك كوشش مىكنيم تا شعارهاى كوتاهى از آن را فراروى خوانندگان قرار دهيم:

1-4 – خداشناسى؛ در متون دعايى مباحث گوناگونى از خداشناسى مطرح گشته است. اين مطالب در حدى است كه مىتوان كتابهاى متعددى پيرامون آن نگاشت. پرداختن به مسأله مهمى چون اسماء و صفات الهى در دعاهاى مختلف، مانند دعاى جوشن كبير كه خدا را با هزار اسم و صفت جلوه داده تا دعا كننده او را با هزار ديده تماشا كند و در اين راستا هم معرفتش  بيشتر گردد و هم كوشش كند تا خويش را به آن صفات متصف گرداند.

به بيان ديگر، دعاى چوشن كبير سفرهاى است كه مهمانان آن با هزار نوع غذاى توحيدى پذيرايى مىشوند. در اين دعاى شريف مسأله توحيد، قدم حدوث، علم خداوند متعال، اراده حضرت حق، قدرت و عموميتش و… به خوبى مطرح گشته است.[10]

موضوع اثبات خدا به بهترين وجهى در دعاهاى گوناگون طرح شده است: از جمله در دعاى ابوحمزه ثمالى كه مىخوانى: «بك عرفتك و انت دللتنى عليك و دعوتنى اليك و لو لا انت لم ادرما انت»؛ «تو را به تو شناختم و تو مرا بر وجود خود دلالت فرمودى و به سوى خويشم خواندى، اگر تو نبودى، نمىدانستم كه چيستى».

يا در دعاى صباح اميرالمؤمنين (علیهالسّلام): «يا من دل على ذاته بذاته و تنزه عن مجانسة مخلوقاته»؛ «اى خدايى كه هستى اش دليل هستى اوست و ذات پاكش منزه از جنسيت به مخلوقات اوست».

يا در دعاى عرفه امام حسين (علیهالسّلام): «كيف يستدل عليك بما هو فى وجوده مفتقر اليك ايكون لغيرك من الظهور ما ليس لك حتى يكون هو المظهر لك متى غبت حتى تحتاج الى دليل يدل عليك و متى بعدت حتى تكون الآثار هى التى توصل اليك عميت عين لاتراك…»؛ «چگونه من به آثارى كه در وجود خويش محتاج تواند بر وجودت استدلال كنم، آيا موجودى غيرتو ظهورى دارد كه از آن ظهور و پيدايى تو نيست تا او سبب پيدايى تو شود؟ تو كى از نظر پنهانى تا به دليل و برهان محتاج باشى و كى از ما دور شدى تا آثار و مخلوقات ما را به تو نزديك سازد، كور باد چشمى كه تو را نمىبيند…».

در دعاى صحيفه سجاديه از امام سجاد (علیهالسّلام) به مباحث مهمى در خداشناسى چون: توصيف ناپذيرى خداوند[11] عدم امكان رؤيت[12] فراتر از اوهام و ادراك بشر[13] نامحدود و غيرمتناهى بودن او[14] ازلى و ابدى بودن خداوند[15] و توحيد[16] به خوبى اشاره شده است.

2-4 – معصومشناسى؛ ادعيه و زيارات، معصومان و ائمه اطهار (علیهمالسّلام) را به خوبى با جلوههاى گوناگون معرفى كرده تا دعا كننده و زائر از دريچههاى مختلف آنان را تماشا كند و سپس آنان را الگو و اسوه خويش قرار دهد و با تأسى به آنها بر تعالى و تكامل خود دست يازد.

در دعاى ندبه به خوبى اوصاف گوناگون معصومان (علیهمالسّلام) را در حوزه عصمت، علم، منزلت و جايگاه واقعى انان مطرح شده[17] و آنگاه با بهترين بيان ولايت اميرالمؤمنين و فرزندان او را ارائه نموده است و سپس بعد از آنكه ائمه (علیهمالسّلام) را توصيف كرده: «صالح بعد صالح، و صادق بعد صادق، اين السبيل بعد السبيل؟ اين الخيرة بعد الخيرة؟ اين الشموس الطاعة؟ اين الاقمار المنيرة؟ اين الانجم الزاهرة؟ عين اعلام الدين و قواعد العلم»؛ «پاكيزگان عالم يكى پس از ديگرى و راستگويان يكى پس از ديگرى؟ كجا رفتند آن راههاى فلاح و رستگارى؟ كجا رفتند آن نيكمردان يكى پس از ديگرى؟ كجا رفتند خورشيدهاى فروزان و ماههاى درخشان و ستارگان تابان؟ كجا رفتند نشانههاى دين و بنيانهاى معرفت؟»

امام زمان(عج) را با 31 وصف برجسته به ما معرفى نموده است، همچون: بقيهاللّه، قاطع ريشه ستمگر، منتظر، اميد ذخيره، احياگر دين، در هم كوبنده قدرت تجاوزگران، گرامى دارنده دوستان خدا، گرد آورنده كلمه تقوى و باب رحمت، مصلح پريشانىها و… .

زيارت جامعه كبيره نيز سفرهاى است كه مهمانان آن با انواع گوناگون غذاهاى امامشناسى مورد تكريم قرار مىگيرند. امام هادى (علیهالسّلام) در آغاز اين زيارت ائمه را با حدود 57 وصف، توصيف كرده است، اوصافى چون: ميزبانان فرشتگان، محل هبوط وحى، سرچشمههاى رحمت، گنجينههاى علم، سفرهداران كرامت، رهبران الهى جامعه، سياستمداران بندگان، پايههاى آرامش زمين، درهاى ايمان، امناى الهى، امامان نور، نشانههاى تقوا و… و آنگاه به خوبى شأن و جايگاه آنان را در جهان هستى برشمرده و چگونگى ارتباط با آنان را خاطر نشان ساخته است.

بىجهت نيست كه تاكنون بيش از 20 شرح بر اين زيارت نگاشته شده است.[18]

3-4 – آموزههاى اخلاقى؛ از آنجا كه متخلق شدن به اخلاق الهى و خدايى شدن انسانها هدف رسالت انبياى الهى است[19] در ادعيه مأثوره به آموزههاى اخلاقى توجه ويژهاى شده است و محتواى دعاهاى منقول پر است از تعاليم اخلاقى، مثلاً در دعاى مكارمالاخلاق كه براى درخواست ايمان و صفات فاضله و اعمال صالحه مىباشد به آموزههاى گران سنگ اخلاقى چون: بهترين نيت يا خلوص، بهترين عمل يا عمل صالح، عزت نفس، بندگى خداوند، دورى از عجب و فساد، ايجاد كار خير براى مردم، دگر دوستى يا بشر دوستى، دورى از فخر فروشى، حب و بغض، اصلاح خصلتهاى ناپسند، صله رحم و… اشاره شده است[20] يا در دعايى كه از امام سجاد (علیهالسّلام) در صحيفه سجاديه[21] در خصوص پناه بردن به حق از اخلاق ناپسند نقل شده است بيش از 30 خلق و صفت رذيله مطرح گشته است مانند: حرص، غضب، حسد، شهوت رانى، غفلت، عصبيت، پيروى از هواى نفس، كوچك شمردن معصيت، تحقير تهيدستان، يارى ستمگران، آرزوهاى طولانى و… .

4-4 – آموزههاى عرفانى؛ در اين خصوص نيز دعاها و زيارات آدمى را مبهوت مىسازد. مطالبى كه در اين ساحت از معصومان (علیهمالسّلام) نقل شده است تنها براى اهلش قابل فهم و درك مىباشد، كسانى كه با رياضتهاى شرعى به مقامات بالا و والايى نايل آمده و در حد خويش قدرت دريافت حقايق يا مناجات پانزده گانه به خصوص مناجات مشتاقان، مريدان، محبان، ذاكران، عارفان و زاهدان. يا مانند دعاى اميرالمؤمنين (علیهالسّلام) در نيمه شعبان كه به مناجات شعبانيّه معروف است:

«الهى هب لى كمال الانقطاع اليك و انر ابصار قلوبنا بضياء نظرها اليك، حتى تخرق ابصار القلوب حجب النور فتصل الى العدل الغظمة و تصير ارواحنا معلقة بعز قدسك»؛ «[خدايا! بريدن از همه چيز و گرويدن به سوى تو نهايت آرزوى من است!] چنين انقطاعى به من عطا فرمايى و ديگران دلهاى ما را به روشنى آن ديدگاه كه به سوى تو نظر كند چندان برافروز كه ديدگان دلها حجابهاى تو را پاره كند و به كان بزرگى بپيوندد و ارواح، به عزت قدس تو در آميخته گردد».

يا در دعاى ابوحمزه ثمالى مىخوانى:

«و لئن ادخلتنى النار لاخبرى اهل النار بحبى لك»؛ «و اگر به دوزخم فرستى، دوزخيان را از دوستى تو با خبر خواهم كرد».

و نيز: «اللهم انى اسئلك ان تملاء قلبى مبالك قضية منك و تصديقاً بكتابك و ايماناً بك و فرقا منك و شوق اليك يا ذوالجلال و الاكرام، حبب الى لقائك و احبب لقائى»؛ «خداوند از تو مىخواهم، دلم را از دوستى، هراس، عقيده و ايمان، اندوه جدايى و شوق ديدارت سرشار ساز. اى پروردگار بخشنده و بزرگوار! بگذار تا تو را ببينم و تو نيز ديدارم را پذيرا باش».

يا در دعاى كمیل زمزمه مىكنى:

«الهى و سيدى و مولاى و ربى، صبرت على عذابك فكيف اصبر على فراقك»؛ «اى خداى من و اى سرور من و اى مولا و پروردگارم! گيرم بر عذابت شكيبايى كنم، اما چگونه با دورى تو بردبار باشم؟»

يا در دعاى عرفه اين جملهها را از زبان سيدالشهداء مىخوانيم:

«منك اطلب الوصول اليك و بك استدل عليك فاهدنى بنورك اليك و اقمنى بصدق العبوديد بين يديك»؛ «اى خدا از تو مىخواهم رسيدن به تو را، و مىخواهم تو خود دليل من به سوى خود باشى، پس مرا به نور خودت به خودت هدايت كن، و مرا به صدق عبوديت در پيشگاه خود ثابت نگهدار».

در اين فرازها به آموزههاى عرفانى چون: وصول، حب، لقاء، شوق، خشيت، صدق عبودى، بصيرت قلب، نور و… به خوبى اشاره شده است.

5-4 – آموزههاى سياسى؛ دعاها و زيارات يكى از بهترين منابع روايى وقايع تاريخىاند و اين مسأله در خصوص سياست و حكومت برجستهتر است؛ در واقع اهلبيت (علیهمالسّلام) در قالب دعاها و زيارات حوادث تاريخى را براى ما به خوبى گزارش كرده و از ظلم و ستم بيدادگران و مظلوميت خويش پرده برداشتهاند.

در فرازهاى آغازى دعاى ندبه به مسأله ولايت على (علیهالسّلام) و حادثه غدير خم و جايگاه اهلبيت (علیهمالسّلام) پس از نبوت اشاره شده است كه يكى از مهمترين رخدادهاى صدر اسلام است.[22] يا دعاى چهاردهم صحيفه سجاديه كه  امام زينالعابدين (علیهالسّلام) به خوبى و به وضوح ستمهاى دوران خويش را براى ما در قالب دعا واگويه كرده است.[23]

يا در زيارت عاشورا كه از امام باقر (علیهالسّلام) است نقل شده است به روشنى ظلم ظالمان نسبت به امام حسين (علیهالسّلام) و ياران باوفايش مطرح گشته است.[24]

6-4 – آموزههاى ديگر؛ در مقابل متون دعايى و زيارتى آموزههاى ديگرى چه در حوزه اعتقادات و چه در ساحت چگونه زيستن آمده است كه شمارش آنها ميسور نيست و تنها به پارهاى از اين موارد مختلف اشاره مىشود:

1-6-4 – در دعايى كه پيامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآله) در نيمه شعبان مىخواندند، اين فراز آمده است: «و لا تجعل مصيبتنا فى ديننا»؛ «خداوندا! مصيبت ما را در دين ما قرارمده». اين نشانمىدهد كه اعظممصائب، مصيبت عقيدتىاست.

2-6-4 – در دعاى مكارم الاخلاق امام سجاد (علیهالسّلام) مىفرمايد: «و لا ترفعنى فى الناس درجة الاحططتنى عند نفسى مثلها و لا تحدث لى عزاً ظاهراً الا احدئت لى ذلة باطنة عند نفسى بقدرها»؛ «و درجه و مرتبه مرا نزد مردم بلند مگردان مگر آنكه مرا به همان اندازه نزد خودم پست گردانى و عزتى آشكار برايم ايجاد مكن، مگر به همان اندازه در باطنم خاكسار سازى» اين فراز حكايتگر اين آموزه است كه بايد برون و درون آدمى متوازن باشد.

3-6-4 – فرازهايى از دعاى ابوحمزه ثمالى چگونه زندگى كردن را بر آدمى مىآموزد، مثل اين فراز: «و اجعلنى ممن اطلت عمده و حسنت عمله و رضيت عند و اجتته حياة طيبة فى ادوم السرور و اسبغ الكرامة و اتم العيش»؛ «و مرا در زمره آن كسانى كه عمرى دراز و عملى نيكو دارند و نعمت خود را بر ايشان تمام كردهاى – از آن گروه كه خشنودى و زندگى نيكو و شادمانى پايدار و بخشايش بسيار و خوشى زندگى به ايشان ارزانى داشتهاى – قرار بده».

4-6-4 – يا در برخى دعاها چگونه رسيدن به ديگران را مطرح مىسازد مثل فرازهايى از دعايى كه در ماه مبارك رمضان پس از نمازهاى واجب خوانده مىشود: «اللهم اغن كل فقير، اللهم اشبع كل جايع، اللهم اكس كل عريان، اللهم اقض دين كل مدين، اللهم فرج عن كل مكروب»؛ «بار خدايا! همه تهيدستان را بىنياز گردان، همه گرسنگان را سير ساز، همه برهنگان را سير ساز، وام همه وامداران را ادا كن، همه اندوهناكان را گشايش عنايت فرما».

معلوم است كه به دليل سنن و قوانين حاكم بر جهان مادى چنين مىشود كه فقر و تهيدستى، درماندگى ريشه كن شود ولى اين دعا مىخواهد به ما اين آموزه را تعليم مىدهد كه غمخوار فقيران و گرسنگان و برهنگان و وامداران و اندوهناكان باشيم و در پى رفع مشكلات آنان براييم و بىاعتنا از كنارشان نگذريم.

به هر روى يكى از اثرات دعا آن است كه به ما مىآموزند خداوند را چگونه بشناسيم، در پرتوى آن شناسايى چگونه با او سخن بگوييم و از او چه چيزهايى بخواهيم، مصالح دنيا و آخرت خويش را چگونه تشخيص دهيم و روابط خود را با او و ديگر انسانها چگونه تنظيم كنيم.

اين جهان درياست و تن، ماهى و روح

 يونس محجوب از تور صبوح

كر مسبح باشد، از ماهى رهيد

 ور نه در وى هضم گشت و ناپديد[25]

 

دفتر نشر معارف/مؤلفان:محمدرضا کاشفی و سیّد محمد کاظم روحانی


[1] – نگا: بحارالانوار، ج 93، ص 295.

[2] – همان، صص 303 و 346.

[3] – نهجالبلاغه، نامه 31.

[4] – مثنوى، دفتر دوم، 1648-1646.

[5] – شرح نهجالبلاغه، ابن ابىالحديد، ج 20، ص 276.

[6] – مصباح المنير، ص 19.

[7] – نگا: همان، ص 21.

[8] – مثنوى، دفتر سوم، 188-186.

[9] – بحارالانوار، ج 93، ص 341.

[10] – براى آگاهى بيشتر از محتواى اين دعاى عظيم القدر نگا: شرح الاسماء يا شرح دعاء الجوشن الكبير، ملاهادى سبزوارى، تحقيق دكتر نجفقلى حبيبى.

[11] – دعاى اول، 31 و 32.

[12] – دعاى 5 و 32 و 47.

[13] – دعاى 32 و 47.

[14] – دعاى 32 و 46 و 47.

[15] – دعاى اول و 32.

[16] – دعاى اول و 32.

[17] – فرازهاى نخست دعا.

[18] – براى آشنايى بيشتر با اين زيارت گران سنگ نگا: سيماى ائمه در شرح زيارت جامعه كبيره، على نظامى؛ ادب فناى مؤبان، آيهاللّه جوادى آملى.

[19] – نگا: بحارالانوار، ج 58، ص 129 و نگا: حديد57، آيه 9؛ ابراهيم(14)، آيه 1.

[20] – در خصوص آشنايى بيشتر با اين آموزهها نگا: شرح و تفسير دعاى مكارم الاخلاق، محمدتقى فلسفى.

[21] – دعاى هشتم.

[22] – «فلما انقضت ايامه اقام و سيد علىبنابيطالب…».

[23] – «قد علمت يا الهى، ما نالنى من فلانبن فلان مما خطرت و انتهه منى مما حجرت عليه…».

[24] – «فلعن الله امة اسست اساس الظلم و الجور عليكم اهل البيت… لعن الله آل زياد و آل مروان… اللهم انى هذا تبركت به بنو اميه و ابن آكلة الاكباد اللعينبن اللعين… و هذا يوم فرحت به آل زياد و آل مروان بقتلهم الحسين صلوات الله عليه».

[25] – مثنوى، دفتر دوم، 3141-3140.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *