يهود و نصارى در بى دينى با هم متّحد شده اند نه در دين؛ زيرا خود نصارى معترفند كه يهودى ها حضرت مسيح ـ عليه السّلام ـ را به دار آويختند. با اين حال چگونه مى توانند در دين عليه اسلام با هم متّحد شوند؟! زيرا يهود هم مى گويند: ما حضرت عيسى ـ عليه السّلام ـ را كشتيم و او كشته شده و دفن هم شده و زنده و موجود نيست، بر خلاف عقيده ى مسيحيان كه مى گويند: بعد از قبر بيرون آمد و به آسمان رفت. در انجيل برنابا صريحا همان اعتقاد مسلمانان را ذكر مى كند كه:
«وَمَا قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُ وَلَـكِن شُبِّهَ لَهُمْ » سوره ى نساء، آيه ى 157. آنان حضرت مسيح ـ عليه السّلام ـ را نكشتند و به صليب نكشيدند بلكه كس ديگرى را به اشتباه به جاى او گرفتند.
زيرا در انجيل برنابا دارد كه او گفت: من عيسى نيستم، من عيسى نيستم، من اسخريوطى هستم، ولى به او اعتنا نكردند و به جاى حضرت مسيح ـ عليه السّلام ـ او را كشتند و به دار آويختند؛ يعنى همان گونه كه مسلمان ها مى گويند: در اطاق او روزنه اى بود،و او از آن جا بالا رفت. بنابراين، به اتفاق مسيحى ها و مسلمانان حضرت عيسى ـ عليه السّلام ـ الآن در عالم جسمانى زنده است، ولى يهود مى گويند: از دنيا رفته و به خاك سپرده شده است، و ما او را كشته ايم. اگر مسيحى ها تابع حضرت مسيح ـ عليه السّلام ـ بودند، خود حضرت مسيح ـ عليه السّلام ـ بنابر نقل انجيل برنابا مى فرمايد: « من با زبان و قلب جهاد مى كنم، و برادر من كه بعد از من مى آيد با زبان و بدن و قلب جهاد مى كند. » با اين حال آنها پيغمبر ما ـ صلّى اللّه عليه وآله وسلّم ـ را جنگجو معرفى مى كنند، بر خلاف حضرت مسيح و برخى از پيامبران ـ عليه السّلام ـ كه با بيان و حكمت و معجزات هدايت مى كردند.
دروغ مى گويند كه ما تابع مسيح ـ كه جنگجو نبود ـ هستيم؛ زيرا تمام جنگ هاى جهانى به تحريك و توطئه و نقشه و كمك آن ها بوده و مى باشد. گاهى يهود عليه نصارى و گاهى به عكس. و اين يهود هستند كه مجالس آمريكا و انگليس و… را اداره مى كنند. در حالى كه در انجيل برنابا دارد كه حضرت مسيح ـ عليه السّلام ـ فرمود: « إِنَّ مَنْ يَأْخُذُ السَّيْفَ بِالسَّيْفِ، يَهْلِكُ. » هر كس در برابر شمشير، شمشير بردارد، نابود مى شود. هركس كه به اسلام اقرب است اين ها با او ابعدند و در نابودى او اَجَدّ و كوشاتر، لذا با شيعه بيشتر خصومت دارند، چون به اسلام اَقرب است و تظاهرش بيشتراست؛ زيرا مسأله ى حجّ را كه همه ى فرقه هاى اسلامى دارند، شيعه دارد، به اضافه ى شعائر ديگر كه مخصوص شيعه است و آن ها ندارند، پس هر چه آن ها دارند شيعه دارد، و لاعكس.
منبع: کتاب در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت- جلد1 / محمد حسین رخشاد