مقدمه

فضلیت و جایگاه ویژه اهل‌بیت (ع)  از سدههای نخستین اسلام تاکنون، مورد توجه عالمان و دانشمندان اسلامی بوده است و در آثار خویش بدان اذعان کرده‌اند. بی شک در آیات و روایات فراوانی بر ضرورت مودت و پذیرش ولایت و مرجعیت علمی اهل بیت اشاره رفته است. مناقشات فراوان، عمیق و گسترده جریانهای مذهبی در این آیات و روایات شگفتانگیز است. امامیه با استناد به این ادله، در پی اثبات عصمت برای اهل‌بیت (ع)  و اثبات صلاحیت حقیقی آنان به عنوان جانشینان رسول خداست و در مقابل، اهل سنت آیات و روایات را فقط در مقام تحریک و تشویق مردم برای کسب محبت اهل‌بیت (ع)  و نیکویی به آنان می‌دانند. این بخش از حقوق اهل‌بیت (ع)  فریضهای است که مورد اجماع همه مسلمانان است.[1] در این مقاله به تفصیل به دیدگاه‌های ابن تیمیه و به طور اجمال به دیدگاههای برخی از سلفیه و دیگر عالمان مذاهب دیگر در آیه تطهیر پرداخته ایم.

مفهوم اهل‌بیت

واژه «اهل» از نوعی پیوند و رابطه عمیق میان دو انسان و یا چیز دیگر حکایت می کند. این رابطه به سبب معاشرت و یا پیوند نسبی در همانند همسر و فرزند پدید آمده است. اهل بیت نیز در لغت به ساکنان یک خانه اطلاق شده است.[2] بنابراین همسر و فرزندان یک شخص اهل‌بیت اویند. البته با توسعه یافتن معنای اهل‌بیت، این تعبیر بر قبیله و خویشاوندان یک مرد نیز اطلاق شده است.[3]در عرف دینی اگر واژه «اهل‌بیت» به تنهایی استعمال شود، منظور اهل بیت پیامبر (ص)  است.[4]

ابن تیمیه و شاگردش ابن قیم[5]، با اشاره به اختلاف دانشمندان اسلامی در تعیین اهل بیت پیامبر (ص)  و با مترداف دانستن این دو اصطلاح[6]، دیدگاه های مختلف درباره مصادیق اهل‌بیت (ع)  را بیان کرده‌اند:

دیدگاه اول

اهل‌بیت پیامبر (ع)  افرادی هستند که زکات بر آنان حرام شده است. این دیدگاه را بسیاری از عالمان اهل سنت برگزیده‌اند.[7] قائلین به این نظریه در محدوده این افراد نیز اختلاف دارند:

1 – شافعی و احمد بن حنبل ـ در نقل قولی منسوب به او ـ و ثعلبی، بنیهاشم و بنی مطلب را بر می‌شمرند.

2 – ابوحنیفه، احمد بن حنبل ـ در نقل قولی دیگر ـ و ابن قاسم مالکی، فقط بنیهاشم را مصداق اهل‌بیت (ع) برشمرده اند.[8]

3 – برخی از عالمان مالکی نیز بنیمطلب، بنیامیه، بنینوفل، بنیهاشم و ما فوق آنها تا غالب (از اجداد پیامبر) را ذکر کرده اند.[9]

دیدگاه دوم

اهل‌بیت پیامبر (ع)  فقط شامل همسران و ذریه او می‌گردد. در این نظریه عمده استدلال ها بر آیه تطهیر شکل گرفته و در مواردی همچون صلوات در تشهد نیز ازواج و ذریه از مصادیق «آل محمد» شمرده شده است.[10]

دیدگاه سوم

اهل‌بیت پیامبر (ع)  فقط شامل همسران او می‌گردد. در این دیدگاه منظور از بیت، محل سکونت پیامبر و همسران او است. در نقلی، بخاری، ابن ابی حاتم و ابن عساکر از قائلین این دیدگاه شمرده شده اند.[11]

دیدگاه چهارم

اهل‌بیت پیامبر (ع) ، امت او و پیروان او در تمام دوران‌ها هستند. این قول از جابر بن عبدالله و سفیان ثوری نقل شده و نووی و ازهری هم به آن متمایل شده‌اند.[12]

دیدگاه پنجم

اهل‌بیت پیامبر (ع)  تنها شامل پرهیزکاران امت او می‌گردد. این دیدگاه را قاضی حسین نقل کرده و راغب اصفهانی به آن متمایل است.[13]

دیدگاه ششم

اهل‌بیت پیامبر (ع)  فقط شامل اصحاب کساء هست و آنان عبارت‌اند از علی، فاطمه، حسن و حسین  (ع)  این دیدگاه امامیه و برخی از اهل سنت است.

ابنتیمیه در بخش مفصلی، آیه تطهیر را بررسی کرده و ایراداتی را بر دیدگاه شیعه گرفته است.[14] او مصادیق اهل‌بیت (ع)  را در آیه 33 احزاب (آیه تطهیر) کسانی می‌داند که زکات بر آنها حرام شده است[15] و شامل پیامبر،[16] همسران او، اصحاب کساء و ذریه پیامبر (ص)  است[17] و حتی در قول شاذی مصرف زکات را برای ازواج پیامبر (ص)  حرام دانسته است؛ زیرا آنان را از آل محمد (ع)  شمرده است؛ در حالی که اتفاق فقهای اهل سنت بر این است که همسران پیامبر در ضمن کسانی که زکات بر آنها حرام شده، قرار نمیگیرند.[18] ابن تیمیه در این حکم شرعی، علاوه بر استناد به سیاق آیه تطهیر، روایتی را بر می‌شمرد که سفرهای از اموال زکات از طرف خالد بن سعید بن عاص برای عایشه گسترده شد و او از آن اعراض کرد و گفت: «انا آل محمد لا تحل لنا الصدقه».[19]

ابن تیمیه هر زمانی که به سراغ حقوق اهل‌بیت (ع)  رفته است، قبل از هر چیزی، بر رعایت حقوق صحابه و پیشی ندادن دیگران بر آنها تاکید کرده است. او در قصیدهای که به بیان اعتقادات خویش پرداخته، گفته:[20]

حُبُّ الصحابة کلِّهم لی مَذْهَبٌ         ومَـوَّدة القربـی بها أَتَوَسَّل

وَلِکـُلِّهِم قَـدرٌ وفـَضلٌ سـاطع             لکنِّما الصِّدِّیقُ مِنْهم أَفْضَل[21]

در سخن دیگری می‌گوید:

«اهلالسنة فی الإسلام کأهل الإسلام فی الأدیان یتولون أصحاب رسول الله (ص)  و اهل‌بیته، ویعرفون حقوق الصحابة، وحقوق القرابة کما أمرالله بذلک و رسوله»[22]

ابن تیمیه در تبیین مواضع خویش در آیه تطهیر، بیان می‌کند که این آیه، نهایت چیزی را که در فضیلت اهل‌بیت پیامبر (ص)  ثابت می‌کند، این است که خدای متعال از آنها خواسته که تقوا داشته باشند و پیامبر (ص)  نیز درباره اهل‌بیت خویش دعا کرده تا خداوند آنها را از متقین قرار دهد و معلوم نیست که دعای پیامبر (ص)  مستجاب شده باشد.[23]

بررسی آیه تطهیر

اصطلاح اهل‌بیت در معنای خاندان پیامبر فقط یک بار در قرآن به کار رفته است:

«إِنَّمَا یرِیدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنکمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَیطَهِّرَکمْ تَطْهِیرًا.[24] همانا خدا می خواهد آلودگی را از شما خاندان پیامبر بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند.»

این آیه که به آیه تطهیر شهرت یافته است، از برترین آیاتی است که زمینه معرفت برتر درباره اهل‌بیت (ع)  را فراهم می سازد. آیه با آمدن ادات حصر و تأکید فراوان، حامل پیام مهم و اختصاصی است. ادات و حالات تأکیدی مانند«انما، تقدیم جارو مجرور بر مفعولبه («عنکم» بر «الرجس»)، اعراب نصب اهل‌بیت (بنابر ندا، مدح، اختصاص)، آمدن مفعول مطلق(تطهیرا)»[25]. این ادات تاکید، اراده الهی را در از بین بردن پلیدی به اهل‌بیت (ع)  منحصر می کند.

 

مصداق اهل‌بیت (ع)  در آیه تطهیر

در روایات فراوانی از رسول خدا (ص) ، که از طریق بسیاری از صحابه و تابعین از جمله ام سلمه، عایشه، انس بن مالک، ابوسعید خدری، عمر بن ابی سلمه، عبدالله بن جعفر، عبدالله بن عباس، سعدبن ابی وقاص، واثله بن اصقع، ابوالاسود دوئلی نقل شده، اهل‌بیت در آیه پیامبر و علی و حسن و حسین و فاطمه (ع)  است.[26] منابع حدیثی، هر کدام بخشی از این روایات را ذکر کرده‌اند تا جایی که حسکانی بیش از 130 روایت ارائه کرده است.[27] علامه طباطبایی طرق این روایات را از اهل سنت به چهل طریق و از شیعه به سی طریق می داند.[28] برخی همچون ابوالفتوح رازی و علامه مجلسی نیز به تواتر این روایات اشاره کرده‌اند.[29] شوکانی نظریه انحصار آیه در این پنج تن را متعلق به ابوسعید خدری، مجاهد، قتاده و در روایتی کلبی می‌داند.[30] اندیشمندان بزرگی از اهل سنت همچون طحاوی،[31] حاکم نیشابوری،[32] ابن العربی،[33] گنجی شافعی،[34] محبالدین طبری،[35] شبلنجی شافعی،[36] قندوزی،[37] حضرمی،[38] و حسن بن فرحان[39] مصادیق آیه تطهیر را به اصحاب کساء اختصاص داده‌اند و با برشمردن روایات فراوانی بیان می‌دارند که غیر از آنان هیچ کس نمیتواند مصداق آیه باشد. برخی بر این باورند که جمهور مفسرین[40] و یا اکثر مفسرین[41] این دیدگاه را اتخاذ کرده‌اند.

در بسیاری از این احادیث اینگونه آمده که آیه در خانة امّ سَلَمه (متوفای 62) همسر پیامبر، در حالی نازل شد که پیامبر اکرم (ص)  پارچهای خیبری (کساء) را که بر آن نشسته بود، بر روی خود و علی و فاطمه و حسنین کشیده بود و دست‌ها را به سوی آسمان بالا برد و فرمود: «خدایا، اینان اهل‌بیت من هستند، پلیدی را از ایشان دور فرما و پاکشان گردان». امّ سلمه از پیامبر (ص)  پرسید: که آیا او در شمار اهل‌بیت مذکور در این آیه قرار دارد، پیامبر (ص)  بلافاصله جواب رد داد و البته فرمود که تو از همسرانِ رسول خدایی و تو بر راه خیر هستی.[42] کشیدن عبا بر سر آنها به هنگام نزول آیه و فرمودن «اللهم هولاء اهل‌بیتی» و با دادن جواب رد به ام سلمه و در برخی روایات به عایشه و زینب[43] همه قرینهای برای نشان دادن انحصار اهل‌بیت در علی و فاطمه و حسن و حسین (ع)  است. تکرار واقعه کساء باعث شده که برخی قائل به تکرار نزول این آیه شوند؛ در حالیکه احتمالاً این آیه در یک مرحله نازل شده و آنچه تکرار گردیده، عمل پیامبر درخانه امسلمه، فاطمه، زینب و مسجدالنبی است، تا بدین طریق مصادیق اهل‌بیت (ع)  کاملاً برای مردم آشکار گردد.[44] همچنین پیامبر (ص)  در پی دستور خداوند بر فرمان دادن اهل پیامبر (ص)  جهت اقامه نماز[45]، چندین ماه به هنگام فجر، پشت درب خانه علی و فاطمه (ع)  می‌آمد و آیه تطهیر را قرائت می‌کرد و به نماز فرمان می‌داد.[46] امام باقر این حرکت پیامبر (ص)  را برای آشکار شدن دقیق مصادیق اهل‌بیت (ع)  برای مردم دانسته است؛ چرا که او این عمل را برای هیچ کس انجام نداد.[47]

گفتنی است که گروه بسیاری از اهل سنت مانند ترمذی، حاکم نیشابوری، ابن تیمیه، البانی بر صحیح بودن حدیث کساء اذعان کرده‌اند[48] و به همین دلایل برخی همچون سید شرف الدین مخالفت با اختصاص آیه به اصحاب کساء را اجتهاد در مقابل نص می‌دانند.[49]

در احادیث دیگری نیز پیامبر (ص)  به صراحت از دوازده جانشین خود به عنوان اهل‌بیت خویش و انسانهای معصوم یاد و با اشاره به آیه تطهیر، رو به امام علی کرده و او و دو فرزندش و ائمه بعد از آنها را مورد نزول آیه دانسته است.[50] امام علی در چندین مرحله به آیه تطهیر استناد جسته و قسم یاد کرده که آیا در بین شما کسی هست که آیه تطهیر در شان او نازل شده باشد.[51] امام علی در پی این آیه صلاحیت اهل‌بیت (ع)  برای رهبری جامعه را اعلان می‌کند.[52] امام سجاد(ع) نیز به مرد شامی که برای تحقیر آن حضرت آمده بود، اعلام کرد که آیا آیه «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس» را در سوره احزاب خواندهای که مقصود آیه ما هستیم.[53]

براساس دیدگاه امامیه انحصار آیه در اصحاب کساء براساس شأن نزول است و در تاویل، بر اساس آیه «وَأُوْلُواْ الأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَی بِبَعْضٍ فِی کتَابِ اللّهِ»[54] شامل نه نفر از ائمه اطهار (ع)  می‌گردد.[55]

دیدگاه دوم بر آن است که مراد از اهل‌بیت در آیه، همسران پیامبر است. عکرمه، مقاتل، عروه بن زبیر، سعیدبن جبیر و در قولی منسوب به ابنعباس این نظر منعکس شده است.[56] برخی انتساب این قول را به ابنعباس رد کرده[57]، سند آن را تضعیف می‌کنند،[58] به ویژه این که ابنعباس در روایتی از پیامبر (ص)  حدیث کساء را نقل کرده است.[59] این دیدگاه از قرن دوم به بعد در بین عموم دانشمندان اهل سنت مطرود گردید و بیشتر دانشمندان فقط به نقل قولی از این دیدگاه بسنده کردند[60]و یا علاوه بر آن به نقد آن هم پرداختند.[61]

پایه استدلال مدافعان این دیدگاه بر سیاق آیات استوار است.[62] مخاطب خداوند در آیات 28ـ34 سوره احزاب، همسران پیامبر است و وحدت سیاق اقتضا می‌کند که مخاطب این بخش از آیه تطهیر نیز ایشان باشند و در استناد به وحدت سیاق آنچنان پیش رفته‌اند که برخی از آنان بر این باورند اگر روایات کساء انحصار آیه را در پنج تن برساند، باید به دلیل مخالفت با نص قرآن این روایات را کنار بگذاریم.[63]

مخالفان این دیدگاه در پاسخ بیان می‌دارند که شکی نیست وحدت سیاق یکی از امارات مهم در گشودن مراد آیه است، اما این مهم نباید مورد غفلت واقع شود که وحدت سیاق در آیات باید محرز شود و ادله و نصوص دیگری نیز در تعارض با این سیاق قرار نگیرد که موجب شود سیاق از حجیت ساقط گردد. استناد به وحدت سیاق در این آیات با چهار اشکال روبه رو است.

1 – تعارض سیاق با محتوای روایاتی که در شان نزول آیه است. دلالت سیاق ظنی و دلالت روایات قطعی است. علامه طباطبایی بر این باور است که در میان هفتاد روایتی که در شأن نزول آیه آمده است، حتی یک روایت وجود ندارد که نزول این بخش از آیه را دنباله نزول بخش قبل که مربوط به همسران رسول خداست، دانسته باشد.[64]

2 – تغییر ضمایر جمع مؤنث به جمع مذکر است که این تغییر، حکایت از آن دارد که مخاطبان این بخش با بخش پیشین تفاوتی یافته اند.[65]

3 – دلالت آیه بر عصمت اهل‌بیت (ع) است، اما کسی عصمت را درباره همسران پیامبر (ص) ادعا نکرده است و خودشان نیز مدعی نزول آیه در حق ایشان و یا عصمت نبوده اند.[66]

4 – تغییر لحن آیه، اشکال دیگر است. آیات قبل سرشار از توصیه به همسران پیامبر (ص) ، به همراه تهدید آنان است، اما در این بخش، سخن از موهبت الهی و تعظیم اهل‌بیت (ع) است.[67] نظریه انفصال این آیه از آیات قبل، از ابتدا در بین عالمان شیعی مشهور بوده است[68] و بزرگانی از اهل سنت که مصداق آیه را تنها اصحاب کساء می‌دانستند، به این نظریه تمایل داشته‌اند.[69] استقلال این بخش از آیه، لطمهای بر بلاغت قرآن نمیزند؛ زیرا در قرآن نظایری دارد[70]و در گفتار و اشعار عرب بلیغ هم شواهدی بر آن هست.[71] البته گروهی از اساس، محتمل دانسته اند که صحابه باید جای این بخش از آیه را مشخص کرده باشند.[72] تسمیه این بخش از آیه 33 احزاب به نام آیه تطهیر، احتمالاً از سوی اهل‌بیت (ع)  صورت پذیرفته است و این نیز شاهدی بر انفصال این بخش از دیگر بخشهاست. عنوان آیه تطهیر بر این بخش از آیه 33 احزاب در سخنان آنان به کار رفته است[73] و ایراد برخی برای تسمیه بخشی از آیه به آیه تطهیر وارد نیست.[74]

 

دیدگاه اختصاص آیه تطهیر به همسران پیامبر (ص) ، در دوره تابعین به صورت جدی از طرف برخی گروه‌ها همچون بنیامیه و خوارج حمایت می‌شد.[75] منابع رجالی بسیاری در عداوت عکرمه، مقاتل و عروه بن زبیر با امام علی (ع) گزارشهایی را ارائه کرده اند.[76] بنابر خبری، عکرمه اصرار بر نزول آیه در خصوص زنان پیامبر (ص)  داشته است، تا جایی که در بازار به تبلیغ آن می‌پرداخت و با فریاد بیان می‌کرد نظریهای که مردم به آن معتقدند، درست نیست و حاضرم در این باره مباهله کنم.[77] ظاهراً دیدگاه مشهور در زمان این تابعی، مخالف نظریه او بوده است که اینگونه او را وادار بر مباهله کرده است. او حتی بر نظریه اش هیچ شاهدی از روایات نمیآورد.[78] در قرنهای بعد این دیدگاه تنها از سوی عده قلیلی از عالمان اهل سنت اختیار شد.[79]

دیدگاه سوم را بسیاری از اهل سنت برگزیده‌اند که اهل‌بیت (ع)  در آیه تطهیر، همسران پیامبر و اصحاب کساء است. قرطبی، ثعالبی، ابنکثیر، شوکانی، ابوحیان، آلوسی و ابنمنظور از این جمله ‌اند.[80] این دیدگاه متعلق به ضحاک بوده است.[81] آنان علت این شمول را سیاق آیات برای همسران پیامبر (ص)  و قرابت نسبی و احادیث کساء برای علی و فاطمه و حسن و حسین(ع) می‌دانند.[82] در واقع بسیاری از مدافعان این نظریه با استناد به معنای لغوی اهل بیت ـ که عام است و شامل همسر و ذریه و پیروان می‌شود[83] ـ مصداق آیه را بدون در نظر گرفتن شواهد قطعی شامل همسران و ذریه گرفته‌اند.[84] آنان در پاسخ برخی لغت شناسان همچون زبیدی[85] که اطلاق اهل بر همسران را مجاز می‌دانند، بیان کرده‌اند که رابطه همسری در حکم رابطه نسبی با پیامبر (ص)  است، زیرا ازدواج آنان بعد از مرگ پیامبر منقطع نمی گردد و به نص قرآن آنان امیر المومنین هستند و مانند زنان دیگر نیستند.[86] نکته قابل تأمل این است که آنان معتقدند که این روایات کساء، اختصاص آیه را به اصحاب کساء نمیرساند و درصدد تخصیص آیه بدون همسران پیامبر (ص)  نیست، بلکه پیامبر (ص)  با داخل کردن چهار تن در زیر کساء در پی دفع توهم داخل نبودن آنان در مصداق آیه بود؛ زیرا زنان با سیاق آیه داخل بودند؛[87] در حالی که بسیاری از روایات نبوی تصریح دارند که آیه در شان پنج تن نازل شده است.[88]

طحاوی، از بزرگان اهل سنت، با برشمردن هشت روایتی که پیامبر (ص)  اجازه ورود ام سلمه را به زیر عبا نمیدهد، در تایید اختصاص آیه به اصحاب کساء کوشیده و در پاسخ به کسانی که به عبارت پیامبر (ص)  به امسلمه «انت من اهلی» استناد می‌کنند اینگونه می گوید که امسلمه نیز از عموم اهل‌بیت پیامبر (ص)  بود، نه اینکه مصداق آیه باشد.[89] با این حال، برخی از آنان با استناد به روایتی که پیامبر (ص) ، امسلمه را در زمره اهل‌بیت خود می داند و با صحیح شمردن سند آن و بدون اشاره به چندین روایت متعارض، بیان می‌کنند که زنان پیامبر (ص)  نیز از مصادیق اهل‌بیت در آیه هستند.[90]

از موارد دیگر مورد استناد، حدیثی است که بعد از نزول آیه و پایان یافتن دعا درباره اهل‌بیت، پیامبر (ص)  اشاره می‌کند که ام سلمه هم تحت کساء قرار گیرد.[91] روایت دیگر نیز از ابوهریره نقل شده که با عبارت «اللهم صل علی محمد النبی و أزواجه أمهات المؤمنین و ذریته و أهل بیته» بر پیامبر درود بفرستید. در این عبارت همسران و ذریه در کنار هم قبل از اهل بیت آمده است که مشخص شود اهل‌بیت شامل هر دو می‌باشد.[92]

دیدگاه چهارم بر آن است که مراد از اهل‌بیت در آیه تطهیر بنی هاشم است.[93] این دیدگاه مستند به روایتی از زیدبن ارقم است که زید، اهل‌بیت پیامبر (ص)  را کسانی می‌داند که خداوند زکات را برآنان حرام کرده است. در این روایت اشارهای به آیه تطهیر نشده است و آل عباس، آل علی، آل جعفر و آل عقیل از این گروه شمرده شده‌اند.[94] برخی همچون ابوالفتوح رازی این قول را شاذ و نادر دانسته‌اند.[95] همچنین برخی در تأیید این قول، به روایت کشیدن عبا بر سرعباس و فرزندانش از سوی پیامبر (ص)  و روایت انشعاب قبیله پیامبر (ص)  از بین قبایل که بهترین قبیله شمرده شده و تبیین آن به عنوان تفسیر آیه استناد کرده‌اند.[96]

از دیگر دیدگاههای منحصر به فرد، دیدگاه ابیحیان اندلسی است که همسران پیامبر (ص)  به همراه پدرانشان، از مصادیق اهل‌بیت در آیه می‌داند.[97]

از دیگر مذاهب، زیدیه و برخی از اندیشمندان اهل سنت مانند حسن بن علی سقاف، این آیه را در شأن اصحاب کساء و ذریه آنان تا قیامت می دانند و عصمت در اعتقاد و گفتار و رفتار را برای اصحاب کساء قائل‌اند.[98]

مفهوم آیه

 در اینکه اراده الهی مبنی بر پاکی اهل‌بیت (ع)  از پلیدی‌ها به وقوع پیوسته است (اراده تکوینی) و یا فقط در حد درخواست خدا از اهل‌بیت (ع)  مبنی بر اجتناب از پلیدی‌هاست (اراده تشریعی)، اختلاف هست. برخی عالمان اهل سنت همچون ابن تیمیه بر این باورند که اراده در آیه، اراده تشریعی است.[99] نتیجه این رویکرد آن است همانطورکه عموم مکلفان در قبال انجام تکالیف، پاداش الهی دریافت می‌کنند، در این آیه هم تعلق اراده الهی به «اذهاب رجس» از اهل‌بیت (ع)  و تطهیر آنها، پاداش الهی در قبال انجام تکالیف مورد نظر در آیات قبل قرار داده شده است و در نهایت آیه ناظر به محبت الهی است که اهل بیت (ع)  باید بیش از دیگران مراقب اعمال خود باشند و خود را از هرگونه پلیدی دور نگاه دارند.[100] گرچه ابن تیمیه تطهیر الهی را در جای دیگر به معنای تطهیر از صدقه که اوساخ (پلیدی) اموال است، بیان کرده و اهل‌بیت (ع)  را از کسانی می‌داند که صدقه بر آنان حرام شده است.[101]

مهمترین ادله تشریعی بودن اراده در آیه عبارت است از: ارتباط سیاقی این آیه با آیات قبل و بعد، ملازم بودن اراده تکوینی الهی با سلب اختیار از مخاطب، تشابه اسلوب آیه تطهیر با برخی آیات دیگر قرآن که در آنجا منظور اراده تشریعی است[102] و همچنین دعای پیامبر بعد از نزول آیه مبنی بر پاک کردن اهل‌بیت از پلیدی‌ها را (اللهم هولاء اهلبیتی فاذهب عنهم الرجس وطهرهم تطهیرا) متعارض با اراده تکوینی می‌دانند؛ زیرا اگر قطعاً از پلیدی‌ها پاک بودند پس درخواست پیامبر خدا (ص)  تحصیل حاصل بوده است و در واقع پیامبر (ص)  باید تنها به شکرگزاری اکتفا می‌کرد.[103]در پاسخ از این اشکال بیان شده که ضرورت تکوینی در ممکنات بالذات نیست، بلکه وابسته به مشیّت الهی است و در این صورت انسان موحد باید پیوسته دعا کند و بقای آنچه را از مواهب الهی دارد در خواست نماید.[104] اشکال دیگری که مطرح کرده‌اند، این است که در صورت تکوینی بودن اراده، لازم بود که اهل‌بیت (ع)  عاری از گناهان باشند؛ در حالی که برخی از آنان مثل امام علی (ع) به عدم عصمت خود تصریح کرده‌اند.[105] در پاسخ از این اشکال، به جملات مشابه از پیامبر اکرم (ص)  استناد شده است و علت صدور این سخنان را، ارشاد دیگران و یا انقطاع الی الله و تقصیر در عبودیت دانسته‌اند.[106] و در مقابل روایتی از امام علی؀ نقل شده است که با استناد به آیه تطهیر، خویش را دارای عصمت معرفی می‌کند.[107] آنان علت دعای پیامبر (ص)  بعد از نزول آیه را تأکید مضمون آیه و محدود کردن مصداق آیه در اصحاب کساء می‌دانند و دلیل خویش را مستند به روایتی از امام صادق(ع) می‌سازند که فرمود اگر رسول خدا (ص)  سکوت می‌کرد و اهل‌بیت را مشخص نمیکرد، دیگران مدعی نزول آیه در شان خودشان می‌شدند. با تشریعی بودن اراده در آیه، چه نیازی به دعای پیامبر (ص)  و گفتن «اللهم هولاء اهلی» است؛ در حالی که تکالیف شامل همه انسان‌ها است.[108]

در دیدگاه دوم به صراحت از تکوینی بودن اراده الهی درآیه شریفه سخن به میان می‌ آید و بیآنکه آیه را در مقام تعلیل آیات مربوط به زنان پیامبر بداند، تخلف ناپذیر بودن اراده الهی را در حق اهل‌بیت (ع)  و عصمت آنان را نتیجه می‌گیرد. این نظریه عموم عالمان شیعه همچون شیخ مفید، شیخ طوسی و شیخ طبرسی است.[109]عصمت مستفاد از این آیه در کلام نبوی تصریح شده است.[110] در بین اهل سنت، طبری و قتاده نیز با تبیین آیه به صورت اراده الهی در رفع سوء و فحشا و فرا گرفتن رحمت او در حق اهل‌بیت (ع) ، به این رویکرد گرایش دارند.[111] آلوسی نیز دیدگاه تکوینی بودن اراده را برگزیده است.[112] در 138 مورد اراده الهی در قرآن، 135 مورد اراده تکوینی منظور بوده و فقط در سه مورد مقصود از آن اراده تشریعی بوده است و این غلبه استعمال، خود قرینهای در موارد مشکوک است.[113]

براین اساس، آیه تطهیر صرفاً وعده الهی و قرارداد مشروط الهی بر از بین بردن رجس و تطهیر اهل‌بیت (ع)  و مربوط به آینده نیست، بلکه نوعی خبر قطعی از سنت و قانون الهی درباره آنان است. ادله تکوینی بودن اراده الهی در آیه تطهیر عبارت است از: تغییر سیاق این بخش از آیه با آیات قبل و بعد؛ زیرا درآن هفت آیه (28-34 احزاب) ضمایر جمع مؤنث است و فقط در این بخش از آیه ششم، ضمیر جمع مذکر آمده است و این حکایت از آن دارد که این بخش از آیه با بخش پیشین تفاوت یافته است.

 در مقابل، برخی به این اشکال چنین پاسخ داده‌اند که مذکر آوردن به اعتبار لفظ اهل است و برای آن شواهدی آورده‌اند.[114] مشکل اساسی در صورت تشریعی بودن اراده الهی این است که مضمون آیه، دیگر اختصاصی به اهل‌بیت (ع)  ندارد، بلکه اراده تشریعی او در رفع پلیدی‌ها و تطهیر آنان شامل همه مسلمانان می‌شود و دلیلی برای آوردن ادات حصر و تأکید نمیماند[115] و همچنین اهتمام رسول خدا در تطبیق آیه در مورد اهل‌بیت (ع)  خصوصیتی پیدا نمیکرد. البته این اراده تکوینی به معنای سلب اختیار نیست، بلکه بدین معناست که فرد معصوم تحت تربیت خاص ربوبی، سراغ گناه نمیرود و هیچگاه با خداوند خود مخالفت نمیکند.

معنای رجس

در این آیه، خداوند، متعلق اراده خود را «لیذهب عنکم الرجس» آورده و برای تأکید بیشتر «ویطهرکم» را ذکر کرده و در پایان نیز لفظ «تطهیرا» را به صورت نکره آورده که برای نشان دادن عظمت این تطهیر و پاکی است.[116] رجس در لغت به معنای پلیدی است[117] و هر چیزی که لایق انسان نباشد و عقل سالم و عرف عادل آن را قبیح بشمارد، «رجس» است و به مناسبت در معانی فراوانی به کار می‌رود. مانند شک، کفر، گناه، عمل زشت، وسوسه، لعنت، عذاب.[118] فخر رازی نکته لطیف در این آیه را آن می‌داند که گاهی ذات پلیدی از بین می‌رود اما محل آن پاک نمیشود، اما در این آیه بعد از اذهاب رجس، اهل‌بیت (ع)  به تطهیر الهی آراسته شدند.[119] اغلب مفسّرین رجس در آیه را به معنای گناه و طهر را به معنای تقوی تفسیر کرده‌اند و این مقام را از باب استعاره دانسته‌اند[120] که شامل پلیدیهای معنوی همچون کفر و شرک و پلیدیهایی که از همانجا در عمل انسان از گناه ظاهر می شود که رفع آن همان عصمت الهی است که انسان را از عقاید باطل و اعمال زشت باز می‌دارد. بدین معنا که بعد از رفع پلیدی آنچه مقابل آن است از اعتقاد حق و عمل حق، ایجاد شد.[121] در روایاتی از اهل‌بیت (ع)  و از تابعین مجاهد، رجس در آیه تطهیر را به معنای شک بیان کرده‌اند.[122] در واقع شک باعث آلودگی انسان به معصیت می‌گردد و انسانهایی که به توفیق الهی در دریای یقین سیر می‌کنند با اختیار خود به گناه نزدیک نمی شوند.[123]

برخی از اهل سنت همچون نبهانی، گرچه عصمت را از آیه نتیجه نمیگیرند، اما دعای پیامبر را در تطهیر آنان مستجاب می‌دانند.[124] سمهودی نزول آیه و اخبار از تطهیر اهل بیت (ع)  را مجوز صلوات فرستادن بر آنها و حضور اصحاب کساء در رویداد مباهله می‌داند.[125]

 

منابع:

1 – آیه التطهیر رویه مبتکره، محمد فاضل و شهاب الدین اشراقی، مرکز فقه الائمه الاطهار، قم، سوم، 1424ق.

2 –  آیه التطهیر فی من نزلت، حسن عبدالله علی، المطبعه العلمیه، بی جا، 1426ق.

3 –  آیه التطهیر و علاقتها بعصمه الائمه، عبدالهادی حسینی، بی جا، 1419ق.

4 –  آیه التطهیر، محمدمهدی آصفی، دارالقرآن الکریم، قم، 1411ق.

5 –  الاحتجاج، احمدبن علی طبرسی، نشر مرتضی، مشهد، 1403ق.

6 – احکام القرآن، ابوبکر محمدبن عبدالله ابن العربی، دارالکتاب العربی، بیروت، بی تا.. احکام القرآن، احمد بن علی جصاص، دار احیاء التراث العربی، بیروت، 1405ق.

7 – اسباب النزول، علی بن احمد واحدی نیشابوری، دارالفکر، بیروت، 1428ق.

8 – اضواء البیان فی ایضاح القرآن بالقرآن، محمد امین شنقیطی، دارالفکر للطباعه، بیروت، 1415ق.

9 –  الاعتقاد و الهدایه الی سبیل الرشاد علی مذهب السلف و اصحاب الحدیث، احمد بن حسین بیهقی، دار الآفاق الجدیدة، بیروت، 1401ق.

10 –  اعیان الشیعه، سید محسن امین، دار التعارف، بیروت، 1403ق.

11 –  امالی، محمد بن حسن طوسی، دار الثقافه، قم، 1414ق.

12 –  امتاع الاسماع بما للنبی من الاحوال و الاموال والحفده و المتاع، احمد بن علی مقریزی، تحقیق محمد عبدالحمید النمیسی، دارالکتب العلمیه، بیروت، بی تا.

13 –  انوار التنزیل واسرار التاویل، عبدالله بن عمر بیضاوی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، 1418ق.

14 –  اهل البیت فی الکتاب والسنه، محمد ری شهری، دارالحدیث، قم، 1379ش.

15 –  بحار الانوار، محمد باقر مجلسی، موسسه الوفاء، بیروت، 1404ق.

16 – البحر المحیط فی التفسیر، محمد بن یوسف ابی حیان اندلسی، تحقیق صدقی محمدجمیل، دارالفکر، بیروت، 1431ق.

17 – بحرالعلوم، محمد بن احمد سمرقندی، دارالفکر، بیروت، 1416ق.

18 – البرهان فی تفسیر القرآن، سید هاشم بحرانی، بعثت، تهران، 1416ق.

19 – تاج العروس من جواهر القاموس، محب الدین زبیدی، دارالفکر للطباعه والنشر، بیروت، 1414ق.

20 – تاویل الآیات الظاهره، سید شرف الدین علی حسینی استرآبادی، دفتر انتشارات اسلامی، قم، 1409ق.

21 – تاویلات اهل السنه، ابومنصور محمدبن محمد ماتریدی، تحقیق مجدی باسلوم، دارالکتب العلمیه، بیروت، اول، 1426ق.

22 – صراط النجاه، میرزا جواد تبریزی، بی جا، بی تا.

23 – التبیان فی تفسیر القرآن، محمدبن حسن طوسی، تحقیق احمد قصیر عاملی، داراحیاء التراث العربی، بیروت، بی تا.

24 – التحریر والتنویر، محمدطاهر ابن عاشور، موسسه التاریخ، بیروت، اول، 1420ق.

25 – التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، حسن مصطفوی، ترجمه و نشر کتاب، تهران، 1360ش.

26 – تفسیر الثعلبی، ابواسحاق ثعلبی، تحقیق ابی محمد بن عاشور، داراحیاء التراث العربی، بیروت، اول، 1422ق.

27 – تفسیر القرآن العظیم، اسماعیل بن محمد دمشقی ابن کثیر، دارالهلال، بیروت، اول، 2007م.

28 – تفسیر قمی، علی بن ابراهیم قمی، تحقیق سیدطیب موسوی جزایری، مکتبه الهدی، نجف، 1387ق.

29 – تفسیر مقاتل، ابوالحسن مقاتل بن سلیمان، دار احیاء التراث، بیروت، 1423ق.

30 – جامع البیان فی تاویل القرآن، محمدبن جریر طبری، دارالکتب العلمیه، بیروت، اول، 1412ق.

31 – الجامع لاحکام القرآن، قرطبی، دارالکتاب العربی، دوم، 1372ق، 1952م.

32 – جلاء الافهام فی فضل الصلاه علی محمد خیر الأنام، محمد بن ابی¬بکر ابن قیم، تحقیق شعیب الأرناؤوط – عبد القادر الأرناؤوط، دار العروبه، کویت، 1407ق.

33 – الجواهر الحسان فی تفسیر القرآن، عبدالرحمن بن محمد ثعالبی، داراحیاء التراث العربی، بیروت، اول، 1418ق.

34 – جواهر العقدین فی فضل الشریفین شرف العلم الجلی والنسب العلی (القسم الثانی)، علی بن عبد الله الحسنی سمهودی، وزاره الاوقاف والشوون الدینیه، عراق، 1407ق.

35 – خصائص امیرالمومنین، احمد بن شعیب نسائی، تحقیق محمدهادی امینی، مکتبه نینوی الحدیثه، تهران، بی تا.

36 – الخصال، محمد بن علی صدوق، انتشارات جامعه مدرسین، قم، 1403ق.

37 – دانشنامه کلام اسلامی، گروهی از محققین، مدخل آیه تطهیر، علی ربانی گلپایگانی، موسسه امام صادق، قم، 1387ش.

38 – الدر المنثور فی التفسیر بالماثور، جلال¬الدین سیوطی، تصحیح نجدت نجیب، داراحیاء التراث العربی، بیروت، اول، 1421ق.

39 – الدر المنضود فی الصلاه والسلام علی صاحب المقام المحمود، احمد بن محمد ابن حجر هیثمی، دارالمدینه المنوره، مدینه، 1416ق.

40 – الدرر السنیه فی الاجوبه النجدیه، عبدالرحمن بن محمد العاصمی النجدی، ج13، بی جا، چاپ دوم، 1425ق.

41 – دقائق التفسیر الجامع لتفسیر ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم، موسسه علوم القرآن، دمشق، چاپ دوم، 1404ق.

42 – ذخائر العقبی فی مناقب ذوی القربی، محب الدین طبری، مکتبه القدسی، قاهره، 1356ق.

43 – ذکری الشیعه فی احکام الشریعه، محمدعاملی شهیداول، موسسه آل البیت، قم، 1419ق.

44 – رشفه الصادی من بحر فضائل بنی النبی الهادی، ابوبکر حضرمی، قاهره، بی تا.

45 – روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، محمود آلوسی، دارالکتب العلمیه، بیروت، اول، 1415ق.

46 – روض الجنان وروح الجنان، حسین بن علی ابوالفتوح رازی، تصحیح محمدجعفر یاحقی ومحمد مهدی ناصح، بنیاد پژوهشهای اسلامی، مشهد، دوم، 1387.

47 – الریاض النضره، محب الدین طبری، دارالمعرفه، بیروت، 1418ق.

48 – زاد المسیر فی علم التفسیر، ابوالفرج عبدالرحمن بن علی ابن جوزی، دارالکتاب العربی، بیروت، 1422ق.

49 – سنن ترمذی، محمدبن عیسی ترمذی، تصحیح عبدالرحمن محمد عثمان، دارالفکر، بیروت، دوم، 1403ق.

50 – السنه فی الشریعه الاسلامیه، محمدتقی حکیم، بی جا، بی تا.

51 – سوال فی یزید بن معاویه، احمد بن عبدالحلیم ابن تیمیه، تحقیق صلاح الدین المنجد، دار الکتاب الجدید، بیروت، بی تا.

52 – سوال وجواب، سیدمحمدکاظم طباطبایی یزدی، مرکز نشر العلوم الاسلامی، تهران، 1415ق.

53 – السیده خدیجه ام المومنین و سباقه الخلق الی الاسلام، عبدالحمید محمود طهماز، دارالقلم، دمشق، 1410ق.

54 – شرح الکافی، محمدصالح مازندرانی، المکتبه الاسلامیه، تهران، اول، 1382ق.

55 – شرح نهج البلاغه، عزالدین ابوحامد ابن ابی الحدید، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، انتشارات کتابخانه مرعشی، قم، بی تا.

56 – شرف الموبد لال محمد، یوسف بن اسماعیل نبهانی، دار البشائر الاسلامیه، قاهره، 2003م.

57 – الشفا بتعریف حقوق المصطفی، عیاض بن موسی قاضی عیاض، تحقیق علی محمد البجاوی، دار الکتب العربی، بیروت، بی تا.

58 – شواهد التنزیل، ابوالقاسم عبیدالله عبدالله حسکانی، وزارت فرهنگ وارشاد، تهران، اول، 1411ق.

59 – الصحاح، اسماعیل بن حماد جوهری، داراحیاء التراث العربی، بیروت، 1430ق.

60 – صحیح شرح العقیده الطحاویه، حسن بن علی سقاف، بی جا، بی تا.

61 – صحیح مسلم، مسلم بن حجاج، دارالفکر، بیروت، بی تا.

62 – صحیح و ضعیف سنن الترمذی، البانی، ناصرالدین، مکتبه المعارف للنشر و التوزیع، ریاض، 1420ق.

63 – الصواعق المحرقه علی اهل الرفض والضلال والزندقه، ابوالعباس احمدبن محمد هیثمی ابن حجر، موسسه الرساله، بیروت، 1997م.

64 – العقیده الواسطیه، احمدبن عبدالحلیم ابن تیمیه، شرح محمدبن صالح العثیمین، دار ابن جوزی، عربستان، 1429ق.

65 – علل الشرایع، محمدبن علی صدوق، مکتبه الداوری، قم، بی تا.

66 – عیون اخبار الرضا، محمد بن علی صدوق، انتشارات جهان، تهران، 1378ق.

67 – الغیبه، محمدبن ابراهیم نعمانی، مکتبه الصدوق، تهران، 1397ق.

68 – الفتاوی الکبری، احمدبن عبدالحلیم ابن تیمیه، تحقیق عبدالقادر عطا، دارالکتب العلمیه، بیروت، 1408ق.

69 – فتح الباری شرح صحیح البخاری، أحمد بن علی ابن حجر، دارالمعرفه،بیروت، بی تا.

70 – فتح القدیر، محمدبن علی شوکانی، دارالمعرفه، بیروت، دوم، 1416ق.

71 – الفرقان بین اولیاء الرحمن و اولیاء الشیطان، احمدبن عبدالحلیم ابن تیمیه، تحقیق علیبن نایف الشحود، بی جا، بی تا.

72 – الفصول المختاره، محمدبن نعمان مفید، کنگره شیخ مفید، قم، 1413ق.

73 – الکافی، محمدبن یعقوب کلینی، تصحیح علی اکبر غفاری، دارالکتب الاسلامیه، تهران، پنجم، 1361ش.

74 – کتب و رسائل و فتاوی شیخ الاسلام ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم ابن تیمیه، تحقیق عبدالرحمن العاصمی النجدی، مکتبه ابن تیمیه، بی تا.

75 – الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، محمود زمخشری، دار الکتاب العربی، بیروت، 1407ق.

76 – کفایه الاثر، علی بن محمد ابن خزاز، تصحیح سیدعبداللطیف حسینی، بیدار، قم، 1401ق.

77 – کفایه الطالب فی مناقب علی بن ابی¬طالب، محمدبن یوسف گنجی شافعی، تحقیق محمدهادی امینی، داراحیاء التراث اهل البیت، تهران، سوم، 1404ق.

78 – الکلمه الغراء فی تفضیل الزهراء، سیدشرف¬الدین عاملی، انتشارات مسجد جامع تهران، تهران، بی تا.

79 – کمال الدین و تمام النعمه، محمدبن علی صدوق، دارالکتب الاسلامیه، قم، دوم، 1395ق.

80 – گفتگوی آرام با دکتر قزوینی، احمد بن سعد غامدی، ترجمه محمد حسینی، دارالدراسات العلمیه، جده، 1429ق.

81 – اللالیء البهیه فی شرح لامیه شیخ الاسلام ابن تیمیه، احمد المرداوی، دار ابن حزم، بیروت، 1427ق.

82 – لسان العرب، محمد بن مکرم ابن منظور، دار صادر، بیروت، 1414ق.

83 – لماذا اخترت مذهب اهل البیت، محمدمرعی انطاکی، مکتب الاعلام الاسلامی، قم، اول، 1417ق.

84 – مجمع البیان فی تفسیر القرآن، فضل بن حسن طبرسی، انتشارات ناصر خسرو، تهران، سوم، 1372ش.

85 – مجموع الفتاوی، احمد بن عبدالحلیم ابن تیمیه، دارالکتب العلمیه، بیروت، 1421ق.

86 – محاسن التاویل، محمد جمال الدین قاسمی، دارالکتب العلمیه، بیروت، 1418ق.

87 – مراه العقول، محمدباقر مجلسی، تحقیق سیدهاشم رسولی محلاتی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1404ق.

88 – المستدرک علی الصحیحین، محمد بن عبدالله حاکم نیشابوری، دار المعرفه، بیروت، دوم، 1427ق.

89 – مسند الامام احمد بن حنبل، دارصادر، بیروت، بی تا.

90 – مشکل الاثار، احمد بن محمد طحاوی، تحقیق محمد عبدالسلام شاهین، دارالکتب العلمیه، بیروت، اول، 1415ق.

91 – المصابیح، مجدالدین المویدی، مقدمه کتاب، تحقیق عبدالله الحوثی، موسسه الامام زیدبن علی، صنعاء، 1423ق.

92 – مع الشیخ عبدالله السعد فی الصحبه والصحابه، حسن بن فرحان المالکی، مرکز الدراسات التاریخیه، اردن، اول، 1422ق.

93 – معالم التنزیل فی تفسیر القرآن، حسین بن مسعود بغوی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، اول، 1420ق.

94 – معالم المدرستین، مرتضی عسگری، موسسه البعثه، تهران، چهارم، 1412ق.

95 – معانی الاخبار، محمدبن علی صدوق، تصحیح علی¬اکبر غفاری، دفترانتشارات اسلامی، قم، 1371ق.

96 – معجم مقاییس اللغه، احمد بن فارس، دار الجیل، بیروت، 1420ق.

97 – مفاتیح الغیب، محمدبن عمر فخررازی، دارالفکر، بیروت، اول، 1425ق.

98 – المفردات فی غریب القرآن، حسین بن محمد راغب اصفهانی، دارالعلم دار الشامیه، دمشق بیروت، 1412ق.

99 -منشور جاوید، جعفر سبحانی، دفتر انتشارات اسلامی، قم، بی تا.

100 – المنقذ من التقلید، سدیدالدین حمصی، موسسه النشر الاسلامی، قم، 1412ق.

101 – منهاج السنه النبویه، احمد بن عبدالحلیم ابن تیمیه، تحقیق محمد رشاد سالم، جامعه الامام محمد بن سعود، 1406.

102 – الموسوعه الفقهیه، وزاره الاوقاف و الشئون الاسلامیه الکویتیه، طباعه دات السلاسل، کویت، 1404ق.

103 – موسوعه مکه المکرمه والمدینه المنوره، عمر عثمان عریق، مدخل آل البیت، اشراف احمد زکی یمانی، موسسه الفرقان للتراث الاسلامی، لندن، اول، 2007م.

104 – مهر تابان، سیدمحمدحسین حسینی تهرانی، انتشارات علامه، مشهد، 1417ق.

105 – المیزان فی تفسیر القرآن، سید محمد حسین طباطبایی، دفتر انتشارات اسلامی، قم، 1417ق.

106 – النکت والعیون تفسیر الماوردی، ابوالحسن علی بن محمد ماوردی، دارالکتب العلمیه، بیروت، بی تا.

107 – نگاهی به آیه تطهیر، اسمر جعفری، نور علی نور، قم، 1379ش.

108 – نور الابصار، مومن شبلنجی، منشورات شریف رضی، قم، بی تا.

109 – نهج الحق و کشف الصدق، ابن مطهر حلی، دارالکتاب اللبنانی، بیروت، اول، 1982م.

110 – ینابیع الموده لذوی القربی، سلیمان بن ابراهیم قندوزی، دارالاسوه، قم، اول، 1416ق.


 پی نوشت ها

[1]. الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج2، ص606.

[2]. معجم المقاییس فی اللغه، ج1، ص150؛ لسان العرب، ج1، ص186.

[3]. المفردات، ص29.

[4]. لسان العرب،ج1، ص 186؛ المفردات، ص 29.

[5]. الفتاوی الکبری، ج2، ص194؛ منهاج السنه، ج7، ص75؛ جلاء الافهام، ج1، ص210.

[6]. الفتاوی الکبری، ج2، ص196؛ منهاج السنه، ج4، ص24.

[7]. جلاء الافهام، ج1، ص210.

[8]. الدر المنضود، ص90.

[9]. امتاع الاسماع، ج6، ص13.

[10]. الدر المنضود، ص90؛ السیدة خدیجة أم المومنین و سباقه الخلق الی الاسلام، ص52.

[11]. موسوعه المکه المکرمه و المدینه المنوره، ج1، ص122.

[12]. همان، ص123، الفتاوی الکبری، ج2، ص195؛ جلاء الافهام، ج1، ص211.

[13]. الفتاوی الکبری، ج2، ص195؛ جلاء الافهام، ج1، ص211.

[14]. منهاج السنه، ج7، ص54.

[15]. مجموع الفتاوی، ج3، ص221.

[16]. دقائق التفسیر، ج2، ص256.

[17].منهاج السنه، ج7، ص73؛ الدرر السنیه فی الاجوبه النجدیه، ج13، ص363.

[18].الموسوعه الفقهیه(الکویتیه)، ج1، ص100.

[19]. الفتاوی الکبری، ج2، ص194؛ کتب و رسائل و فتاوی ابن‌تیمیه، ج22، ص461؛ برای تبیین اختلاف بنگرید: فتح الباری، ج3، ص281.

[20].مجموع الفتاوی، ج3، ص91.

[21].لامیه ابن‌تیمیه (در ضمن اللالیء البهیه شرح لامیه ابن‌تیمیه)، ص 31.

[22].سوال فی یزید بن معاویه، ص 19.

[23]. منهاج السنه، ج5، ص15؛ همچنین بنگرید به شیوه استدلال و نتیجه گیری از آیه تطهیر و چگونگی تاثیر دیدگاههای ابن‌تیمیه در عالمان وهابی: الدرر السنیه، ج13، ص364.

[24]. سوره احزاب، الآیه 33.

[25]. منهاج السنه، ج7، ص70.

[26]. تفسیر طبری، ج22، ص8؛ مشکل الآثار، ج1، ص225؛ شواهد التنزیل، ج3، ص146.

[27]. شواهد التنزیل، ج2، ص18.

[28]. المیزان، ج16، ص311.

[29]. روض الجنان، ج15، ص416؛ بحار الانوار، ج3، ص242.

[30]. فتح القدیر،ج4، ص349.

[31]. مشکل الاثار، ج1، ص 225.

[32]. مستدرک علی الصحیحین، ج3، ص148.

[33]. احکام القرآن، ج3، ص431.

[34]. کفایه الطالب، ص54.

[35]. الریاض النضره، ج4، ص130.

[36]. نور الابصار، ص223.

[37]. ینابیع الموده، ج2، ص433.

[38]. رشفه الصادی، ص23.

[39]. مع الشیخ عبدالله السعد فی الصحبه والصحابه، ص288.

[40]. الجواهر الحسان، ج4، ص346؛ نهج الحق، ص173.

[41]. تفسیر الثعلبی، ج8، ص83؛ الصواعق المحرقه، ج2، ص421.

[42]. مسنداحمد،ج6، ص292؛سنن ترمذی،ج5، ص328.

[43]. شواهد التنزیل، ج2، ص 18؛ تفسیر ابن کثیر، ج5، ص134.

[44]. ذخائر العقبی، ص22؛ صواعق المحرقه، ج2، ص424؛ الکلمه الغراء، ص15؛ سوال وجواب، ص444.

[45]. سوره طه، آیه 132.

[46]. مجمع البیان، ج7، ص59؛ عیون اخبارالرضا، ج1، ص240؛ مسنداحمد، ج3، ص259؛سننترمذی، ج5، ص31.

[47]. کافی، ج1، ص287؛ مجمع البیان، ج7، ص60.

[48]. المستدرک علی الصحیحین، ج3، ص190؛ سنن ترمذی، ج5، ص361؛ منهاج السنه،ج5، ص6، الصحیح الترمذی، ج3، ص570؛ نکته قابل تامل اینکه برخی از عالمان وهابی بدون بررسی مجموعه روایات گفته‌اند که از احادیث کساء تنها یک حدیث به روایت از عایشه صحیح است. (ر.ک: گفتگوی آرام، غامدی، ص476).

[49]. الکلمة الغراء، ص20؛ السنة فی الشریعة الاسلامیة، ص43؛ آیه التطهیر فی من نزلت، ص7.

[50]. کفایه الاثر، ص170، کمال الدین، ج2، ص669؛ معانی الاخبار، ص90؛ اهل البیت فی الکتاب والسنه، ص57.

[51]. کمال الدین، ج1، ص279؛ غیبت نعمانی، ص69.

[52]. آیة التطهیر رویة مبتکرة، ص37.

[53]. تفسیر طبری، ج22، ص7؛ تفسیر ابن کثیر، ج5، ص136

[54]. سوره انفال، آیه 75.

[55]. بنگرید به روایات: کافی، ج1، ص287؛ علل الشرایع، ج1، ص205؛ و نقد ابن‌تیمیه و آلوسی: منهاج السنه، همان؛ روح المعانی، ج11، ص198.

[56]. تفسیرمقاتل، ج3، ص488؛ الدرالمنثور، ج6، ص531؛ فتح القدیر، ج4، ص348.

[57]. البحر المحیط فی التفسیر، ج8، ص479.

[58]. آیه التطهیر(آصفی)، ص58.

[59]. مسنداحمد، ج1، ص330؛ سنن نسائی، ص61.

[60]. تفسیر طبری، ج22، ص8؛ النکت و العیون تفسیر الماوردی، ج4، ص401؛ زاد المسیر، ج3، ص462.

[61]. مشکل الآثار، همان؛ تفسیرابن کثیر، ج5، ص131؛ البحر المحیط فی التفسیر، ج8، ص479.

[62]. احکام القرآن (جصاص)، ج5، ص230؛ فتح القدیر، ج4، ص349.

[63]. محاسن التاویل، ج8، ص69 به نقل از ابوالسعود.

[64]. اعیان الشیعه، ج1، ص309؛ المیزان، ج16، ص311؛ آیه التطهیر فی من نزلت، ص27.

[65]. مشکل الاثار، همان؛ البحر المحیط فی التفسیر، ج8، ص479؛ الفصول المختاره، ص55؛ ذکری الشیعه فی احکام الشریعه، ج1، ص56 .

[66]. التبیان فی تفسیر القرآن، ج8، ص341؛ مجمع البیان، ج8، ص560؛ بحارالانوار، ج3، ص243.

[67]. المنقذ من التقلید، ج2، ص328؛ مجمع البیان،ج8، ص560؛ لماذا اخترت مذهب اهل البیت، ص97.

[68]. تفسیر قمی، ج2، ص178؛ تاویلات اهل السنه، ج8، ص328.

[69]. برای نمونه ر.ک:به طحاوی و ابن العربی، مشکل الآثار، ج1، ص225؛ احکام القرآن، ج3، ص431.

[70]. سوره یوسف، آیات 28.29.

[71]. مجمع البیان، ج8، ص158؛ ذکری الشیعه،ج1، ص56.

[72]. بحارالانوار،ج3، ص244؛ المیزان، ج16، ص312؛ مهر تابان، ص412.

[73]. خصال، ج2، ص561؛ امالی طوسی، ص549 و 561؛ الاحتجاج،ج1، ص119.

[74]. ر.ک: آیه التطهیر و علاقتها بعصمه الائمه، ص3.

[75]. الکلمه الغراء، ص16.

[76]. نگاهی به آیه تطهیر، ص111.

[77]. تفسیر الطبری، ج22، ص8؛ اسباب النزول الایات، ص198.

[78]. الکلمه الغراء، ص51؛ آیه التطهیر رویه مبتکره، ص46.

[79]. برای نمونه: معالم التنزیل فی تفسیر القرآن، ج3، ص637؛ سمرقندی، بحرالعلوم، ج3، ص60؛ از پیروان کرابیسی بنگرید: الفصول المختاره، ص53.

[80]. الجامع لاحکام القرآن، ج14، ص183؛ الجواهر الحسان فی تفسیر القرآن، ج4، ص346؛ تفسیر ابن کثیر، ج3، ص483؛ فتح القدیر، ج4، ص351؛ بحر المحیط، ج7، ص232، روح المعانی، ج11، ص196؛ لسان العرب، ج11، ص29.

[81]. النکت و العیون تفسیر الماوردی، ج4، ص401.

[82]. فتح القدیر، ج4، ص351؛ اضواء البیان،ج6، ص237.

[83]. العین، ج4، ص89؛ المفردات، ص96.

[84]. تاویلات اهل السنه،ج8، ص383؛ مفاتیح الغیب، ج9، ص158؛ منهاج السنه، ج7، ص73؛ فتح القدیر، ج4، ص351.

[85]. تاج العروس، ج14،36.

[86]. الاعتقاد(بیهقی)، ج1، ص335؛ الصواعق المحرقه، ج2، ص424.

[87]. منهاج السنه، ج4، ص23؛ انوار التنزیل، ج4، ص231؛ التحریر والتنویر، ج21، ص248؛ روح المعانی، ج11، ص196.

[88]. اسباب النزول، ص198؛ الدر المنثور، ج6، ص533؛ کفایه الاثر، ص56؛ کافی، ج1، ص286.

[89]. مشکل الاثار، ج1، ص251.

[90]. الاعتقاد(بیهقی)، ج1، ص335؛ تاویلات اهل السنه، ج8، ص383.

[91]. مسنداحمد، ج6، ص298.

[92]. منهاج السنه، ج7، ص76؛ الاعتقاد(بیهقی)،ج1، ص335.

[93]. تفسیر الثعلبی، ج8، ص44؛ الصواعق المحرقه، ج2، ص424.

[94]. صحیح مسلم، ج7، ص122.

[95]. روض الجنان، ج15، ص421.

[96]. جواهر العقدین، ج1، ص19؛ الصواعق المحرقه، ج2،ص424.

[97].بحر المحیط، ج7،ص479؛ برای دیدگاههای دیگر ر.ک: الصواعق المحرقه،ج2،ص424.

[98].المصابیح، ص29؛ صحیح شرح العقیده الطحاویه، ص655.

[99]. مجموع الفتاوي، ج11، ص127؛ منهاج السنه، ج3، ص17.

[100]. منهاج السنه، ج7، ص71؛ الفرقان، ج1، ص267.

[101]. منهاج السنه، ج4، ص25.

[102]. منهاج السنه،ج7، ص71؛ مجموع الفتاوی، ج10، ص290.

[103]. منهاج السنه، ج7، ص72 و ج4، ص22؛ روح المعانی، ج11، ص199.

[104]. پرسمان عصمت، ص88؛ دانشنامه کلام اسلامی، ج1، ص97.

[105]. منهاج السنه، ج7، ص61؛ روح المعاني، ج11، ص198.

[106]. شرح نهج البلاغه، ج11، ص108؛ بحارالانوار، ج34، ص197.

[107]. تاویل الآیات الظاهره، ص450؛ البرهان، ج4، ص449.

[108]. آیه التطهیر رویه مبتکره، ص59؛ آیه التطهیر فی من نزلت،37؛ برای روایت ر.ک: الکافی، ج1، ص286.

[109]. الفصول المختاره، ص54؛ التبیان فی تفسیر القرآن، ج8، ص340؛ مجمع البیان، ج8، ص560؛ معالم المدرستین، ج1، ص269.

[110]. الدر المنثور، ج6، ص534؛ مجمع البیان، ج9، ص230.

[111]. تفسیر الطبری، ج10، ص296.

[112]. روح المعانی، ج11، ص199.

[113]. آیه التطهیر رویه المبتکره، ص99.

[114]. فتح القدیر، ج4، ص349.

[115]. المنقذ من التقلید، ج2، ص327؛ مجمع البیان، ج8،ص230؛ بحارالانوار، ج3، ص243؛ المیزان، ج16، ص313.

[116]. منشور جاوید، ج5، ص285؛ آیة التطهیر رویة مبتکرة، ص113.

[117]. الصحاح، ج2، ص575؛ المفردات، ص342؛ منهاج السنه، ج7، ص 81.

[118]. معالم التنزیل، ج3، ص636؛ لسان العرب، ج6، ص95؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج4، ص56.

[119]. مفاتیح الغیب، ج9، ص185.

[120]. الکشاف، ج3، ص538؛ فتح القدیر، ج4، ص348؛ منشور جاوید،ج5، ص324.

[121].. الميزان، ج16، ص312.

[122]. معانی الاخبار، ص138؛ معالم التنزیل، ج3، ص637.

[123]. آیه التطهیر رویه المبتکره، ص114.

[124]. شرف المؤبد، ص23؛ ر.ك: به نقد آن: منهاج السنه، ج7، ص79.

[125]. جواهر العقدین، ج1، ص27.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *