این مطلب تنها یکی از دلائل عدم قیام آن حضرت می باشد.امیرالمومنین علی علیه السلام خود نیز بارها به این مطلب اشاره فرموده است به طور مثال نقل شده روزي اشعث بن قيس گفت: يا علي! چرا شمشير نکشيدي؟ علي(ع) به او فرمود: همه اهل بدر و پيش کسوتان مهاجر و انصار را به کمک خواستم ولي از آن همه مسلمان فقط چهار نفر پاسخ مثبت دادند: سلمان، ابوذر، مقداد و زبير و از اهل بيت خودم هم کسي نداشتم که با آن بتوانم حقم را بگيرم چون حمزه در احد به شهادت رسيد و برادرم جعفر هم در موته شهيد شد و کسي برايم نماند مگر دو نفر ذليل، خوار، عاجز و ناتوان، عباس و عقيل. به خاطر نبودن يار و ياور حقم را گرفتند.» (بحارالانوار، ج 29، ص 465 ، ح 55 به نقل از کتاب سليم بن قيس)
در نهج البلاغه نيز مى خوانيم كه آن حضرت فرمود: «من رداى خلافت را رها ساختم و دامن خود را از آن درپيچيدم و كنار رفتم، در حالى كه در اين انديشه فرو رفته بودم كه آيا با دست تنها و بدون ياور به پا خيزم و حق خود و مردم را بگيرم و يا در اين محيط پر خفقان و ظلمتى كه پديد آوردهاند، صبر كنم؟ محيطى كه پيران را فرسوده، جوانان را پيرو مردان با ايمان را تا واپسين دم زندگى به رنج وا مىدارد. عاقبت ديدم بردبارى و صبر، به عقل و خرد، نزديكتر است، لذا شكيبايى ورزيدم، ولى به كسى مىماندم كه خار در چشم و استخوان در گلو دارد، با چشم خود مىديدم ميراثم را به غارت مىبرند».( نهجالبلاغه، صبحى صالح، خطبه 3.)
آرى، حضرت على(ع) در برابر ظالمان و غاصبان کاري نکرد، تا زحمتهاى 23 ساله پيامبر و خون شهدايى چون حضرت فاطمه زهرا،حمزه، جعفر طيار و… به هدر نرود. ايشان به جهت حفظ اسلام صبر کرد تا لااقل اصل اسلام باقى بماند.
منبع:پرسمان