به طور كلّي، ‌هدايت كردن مردم و شناساندن حقايق هستي به آنان اعم از خودشناسي، آگاهي يافتن از آسمان و زمين در ابعاد گسترده، دانستن شيوه هاي ادارة زندگي و حوادث آن از رسالت هاي مهم رهبران الهي است. چنان كه امام علي ـ عليه السّلام ـ در اين باره مي فرمايد: خداوند، فرستادگانش را بين مردم برانگيخت… تا از آنان بخواهند به ميثاق فطري اي كه با پروردگارشان بسته اند برگردند و نعمت هاي فراموش شدة او را ياد آورند… و نيروهاي پنهان خود آدمي را آشكار كنند و آيات آفرينش را به مردم بنمايانند يعني سقف افراشتة آسمان و مهد گستردة زمين و نعمت ها و وسايل زندگي كه نياز مردم را برآورده مي كند به آنان نشان دهند.[1]
با وجود اين، دانسته هاي تاريخي بشر از جهان اسرارآميز، اندك است و روزي بايد برسد كه انسان ها در شناختن حقايق هستي اعم از مادي و معنوي كامل شوند و آن عهد، فقط با ظهور آخرين منجي يعني حضرت مهدي ـ عليه السّلام ـ تحقق مي يابد. چنان كه در حديثي امام صادق ـ عليه السّلام ـ مي فرمايند: تمام دانش، بيست و هفت حرف است، تمام آنچه پيامبران تاكنون بيان كرده اند دو حرف از آن است و مردم بيش از اين مقدار را از كلّ علم نمي دانند وقتي قائم ما قيام كند، بيست و پنج حرف ديگرش را آشكار مي سازد و ميان مردم مي پراكند تا با ضميمة آن دو حرف، ‌بيست و هفت حرف علم كامل شود.[2]

 


اين حديث به گونة رمز و سمبليك است و يافتن عمق معناي آن جز با هدايت كردن پيشوايان معصوم ـ عليهم السّلام ـ براي كسي ممكن نيست اما بي شك، روايت مذكور، ميزان علم جامعة بشري در زمان غيبت را با علم انسان ها در دورة ظهور حضرت مهدي ـ عليه السّلام ـ سنجيده است تا آشكار شود آنچه بشر تا پيش از ظهور آن حضرت مي داند بسيار اندك از علومي است كه در دورة ظهور كشف مي شود.[3]
به يقين كامل كردن شناخت مباني دين و آموزش معارف ديني و احكام شرعي از جمله كارهاي مهمي است كه در زمان ظهور انجام مي گيرد. امام صادق ـ عليه السّلام ـ در اين باره مي فرمايند: هنگام حكومت حضرت مهدي ـ عليه السّلام ـ به همة مردم، حكمت و علم مي آموزند تا آنجا كه زنان در خانه ها با كتاب خدا و سنت پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ قضاوت مي كنند.[4] علاوه بر اين در احاديث ديگري عصر ظهور حضرت حجّت ـ عليه السّلام ـ برهة انسجام عقول مردم و كامل شدن دانش هاي آنان معرفي شده است. چنان كه پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ خلال حديثي فرموده اند: … نهمين امام (از فرزندان امام حسين ـ عليه السّلام ـ )قائم است كه خداوند به دست او سرزمين تاريك زندگي را روشن مي كند و پس از آن كه از ستم پر شده است از عدالت مي آكند و پس از آن كه جهل، آن را فراگرفته است، از علم پر مي كند.[5]

 


در روايت ديگري نيز امام باقر ـ عليه السّلام ـ مي فرمايند: قائم ما آنگاه كه ظهور كند دستش را بر سر مردمان مي كشد تا عقل هايشان را منسجم و دانش هايشان را كامل كند.[6] آري! حضرت مهدي ـ عليه السّلام ـ آن آموزگار ارزنده، درس آموزان مدرسة بشريت را به سرچشمة جوشان علوم حقيقي مي رساند، پرده از روي حقايق هستي بر مي دارد و تا حد ممكن و به مقدار توان انسان ها آنان را به اوج تكامل علمي پرواز مي دهد. اين موضوع از مهم ترين برنامه ها و تلاش هاي آن حضرت است كه دو نتيجه بسيار مهم دارد.

 


نخست اين كه با توسعة كشف اسرار هستي، پايه هاي خداشناسي استحكام بيشتري مي يابد دوم اين كه جامعة انساني از مشكلات گوناگون رها مي شود و به سامان مي رسد زيرا در پرتو شناختن حقايق فراوان زندگي اعم از مادّي و معنوي، انسان ها در مسير پيشرفت قرار مي گيرند. با توجه به اين مطالب مي توان گفت: پس از ظهور امام زمان ـ عليه السّلام ـ آن حضرت هر دانشي را اعم از علوم مادّي يا معنوي كه در به كمال رساندن انسان ها مؤثّر باشد در اختيارشان قرار مي دهد و اين كه در برخي روايات، كامل شدن درجات علم در زمان ظهور را به معارف ديني و دانش هاي هدايت گرانه معطوف كرده اند دليل بر اين نيست كه فقط علوم مذكور كامل شوند و به عبارت ديگر اين كه امام ـ عليه السّلام ـ در زمان حكومت جهاني اش، بخش معارف الهي را كامل مي كند به اين معنا نيست كه به دانش هاي تجربي و به اصطلاح تكنولوژي بي توجّه است زيرا چنان كه گفتيم برنامة اصلي امام زمان ـ عليه السّلام ـ در وقت ظهور مباركشان به تكامل رساندن جامعة انساني است و در اين طريق، هر دانشي را كه در تكامل يابي انسان ها تأثير دارد به طور كامل در اختيارشان مي گذارد و آنچه را موجب گمراهي آنان و سست شدن بنيان هاي اعتقادي و اخلاقيشان در ابعاد مختلف زندگي شود نابود مي كند.

 

 

معرفي منابع جهت مطالعة بيشتر:
1. غيبت نعماني.

2. خورشيد مغرب، نوشتة آقاي حكيمي.

3. يكصد پرسش و پاسخ پيرامون امام زمان ـ عليه السّلام ـ نوشتة آقاي علي رضا رجالي.

حديث اخلاقي:
امام علي ـ عليه السّلام ـ فرموده اند: وقتي قائم ما قيام كند، كينه ها از دل ها بيرون رود و حيوانات نيز با هم سازگار مي شوند، آن روزگار يك زن مي تواند با همة زينت و زيورهايش از عراق به شام برود و از كسي نهراسد.
منتخب الاثر، ص 474.

 

منبع:پرسمان


[1] . نهج البلاغه ، 33 حكيمي محمد، نقل از عصر زندگي،‌ص 207.
[2] . مجلسي، بحارالانوار، ج 52، ص 336.

[3] . حكيمي،‌محمد، عصر زندگي، ص 208 ـ 214.

[4] . صافي گلپايگاني، منتخب الاثر في الامام الثاني عشر، ص 171.

[5] . شيخ صدوق، كمال الدين، ج 1، ص 260.

[6] . بحارالانوار، همان.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *