امامت؛ مکمل جایگاه نبوت
می دانید که جايگاه امامت، بسيار مهم و استمرار دهنده نبوت است؛ از طرفي امام علیهالسلام بايد از هر گونه گناه معصوم باشد و علم ويژه اي را براي راهنمايي و تعليم و تربيت انسان ها را داشته باشد كه منشأ آن علم غيب خداوند متعال است. خداوند متعال عصمت و علم لدني را براي اهل بيت ضروري و لازم مي داند. اساساً اراده قطعي و حتمي خداوند بر پاكي و طهارت اهل بيت عليهم السلام از گناه و پليدي تعلق گرفته است؛ چنانچه قرآن کریم در آیه تطهیر بیان می کند که خداوند مطلق پلیدی و ناپاکی را از اهل بیت دور ساخته است[1].
بنابرین جز خداوند قادر و حكيم، نمي تواند چنين شخصي را بشناسد. به همين جهت بايد انتخاب امام علیهالسلام از سوي خداوند متعال باشد؛ به تعبير ديگر امامت تكميل كننده جايگاه نبوت است؛ چنانچه امام صادق علیهالسلام مي فرمايد: «بناي اسلام، بر پنج پايه استوار است: نماز، زكات، حج، روزه و ولايت (امامت)»[2].
پس از آنجا كه امام به عنوان رهبر و راهنماي مردم، وظايف تفسير قرآن، بيان احكام، پاسخ گويي به پرسش هاي اعتقادي، جلوگيري از انحرافات و تحريف در شريعت را به عهده دارد و انجام چنين وظايفي در گرو داشتن علمي گسترده و خطاناپذير است و اگر افراد عادي، متصدي چنين اموري شوند از خطا و اشتباه محفوظ نخواهند بود[3].
امامت و ولایت، از آن خداوند است
افزون بر آنچه گذشت، مالكيت در نظام امامت و ولايت، تنها از آن خداوند است و هدف از این حكومت و رهبري هم تنها اقامه دين و اجراي برنامه هاي اسلامي در زمينه عدالت، تهذيب نفس، تربيت و هدايت انسان به سوي كمال است؛ در واقع حكومت، موهبت و لطف الهي است و بايد به اهلش واگذار شود. چنانچه خداوند ابراهیم نبی را پس از گذراندن مراحلی، رسماً به عنوان امام منصوب کردند[4]. ابراهيم عرض كرد: از دودمان من نيز اماماني قرار بده! خداوند فرمود: پيمان من به ستمكاران نمي رسد.
بنابرین ممكن است، تعيين امام از سوي مردم مفاسد و معايبي نیز در پي داشته باشد، چون در تعيين امام از سوي مردم، اصالت خود انسان ها هستند؛ در حالي كه اصالت، حكومت خداوند متعال و جدا نبودن سياست از دين مي باشد.
نمونه ناموفق چنين انتخابي، سقيفه بني ساعده و انحراف مسير امامت و رهبري جامعه مسلمانان پس از رحلت پيامبر اكرم صلياللهعليهوآله بود. ديگر آن كه انتخاب امام از سوي مردم، هميشه موافق مصلحت نيست، چون ممكن است احزاب و گروه ها، به خاطر منافع شخصي و گروهي افكار مردم را بفريبند و با تبليغات و ظاهرنمايي، اوضاع را غير واقعي جلوه دهند. پس امام و رهبر بايد از سوي خداوند متعال برگزيده شود و همواره با خداوند ارتباط داشته باشد و كمالات غيبي به رويش گشوده و همواره تحت لطف و هدايت خداوند متعال باشد[5].
چنانچه امام صادق علیهالسلام بالاترین درجه خرسندی خداوند را شناخت امام بر حق و پیروی از او می داند. تا جایی که ایشان می فرمایند اگر کسی شب ها را به پا خيزد و روزها را روزه بگيرد و تمام اموالش را در راه خدا انفاق كند و در همه عمر، هر سال براي حج به مكه رود، ولي ولايت [امامت] ولّي خدا را نشناسد تا از او پيروي كند و همه كارهايش را با راهنمايي او انجام دهد، او مؤمن نخواهد بود و از ثواب خدا بهره اي نمي برد. اهمیت شناخت امام آنقدر بالاست که امام صادق ع در همین حدیث، به آیه 80 سوره مبارکه نساء[6] استناد کرده و مقام ائمه اطهار علیهمالسلام را به منزله مقام پیامبر دانسته و بیان نموده همانطور که اطاعت از رسول خدا ص لازمه اطاعت از خدای متعال است، اطاعت از امام معصوم نیز جزء لاینفک اطاعت از خداوند باری تعالی است[7]. از دیگر آیات قرآن که به موضوع نصب امام توسط خداوند اشاره نموده است، آیه 59 سوره مبارکه نساء است که در آن به لزوم اطاعت خدا، رسول و اولیاء خدا اشاره نموده است[8]
پس مردم در انتخاب امام نقشي ندارند؛ چون امام بايد معصوم و داراي علم ويژه اي باشد كه به وسيله آن احكام خدا را به درستي اجرا و مردم را به خوبي هدايت كند. چنين كسي را تنها خداوند مي تواند انتخاب كند.
اما مردم تنها مي توانند امامت و رهبري امام منصوب را به فعليت برسانند؛ یعنی از آنجا كه خداوند متعال حكيم است و خير و صلاح انسان ها را بهتر از هر كسي مي داند، بايد انتصاب امام از ناحيه او باشد. و همیشه گروهی بوده اند که با سرپیچی از امر ولایت، مانع اجرای حکم خدا بر روی زمین می شوند. چنانچه خداوند متعال در آیه مبارکه 124 سوره انعام، به این مسأله اشاره نموده و صفات گروه معاند را مأمورین خداوند را بیان می کند. خداوند در این آیه می فرماید: و هنگامي كه آيه اي براي آن ها بيايد، مي گويند: «ما هرگز ايمان نمي آوريم، مگر اين كه همانند چيزي كه به پيامبران خدا داده شد، به ما هم داده شود! خداوند آگاه تر است كه رسالت خويش را كجا قرار دهد! به زودي كساني كه مرتكب گناه شدند [و مردم را از راه حق منحرف ساختند] در مقابل مكر [و فريب و نيرنگي] كه مي كردند، گرفتار حقارت در پيشگاه خدا و عذاب شديد خواهند شد[9].
بنابراين، امامت عهدي الهي است و تنها به اشخاصي كه داراي شايستگي هاي ويژه اي باشند مي رسد و اعتبار و وضع آن تنها از طرف خداوند متعال است. همانکه خدای تعالی خطاب به ابراهیم نبی فرمود: پيمان من به ستمكاران نمي رسد[10].
جمهوریت
وقتي كه خداوند متعال امام و پيشواي جامعه اسلامي را معرفي كرد، مردم در قانون گذاري، سياست گذاري و اجراي قوانين مي توانند نقش جدي و فعال داشته باشند، پس جمهوريت (انتخاب و رأي مردم) با اسلاميّت يا حكومت ديني (انتصاب امام) تعارضي ندارند. جمهوريت شكلي از حكومت است كه با حكومت هاي مختلف از نظر محتوا سازگاري دارد. حكومت ديني را نيز به شكل هاي مختلف مي توان سامان داد كه يكي از شكل هاي مناسب آن ـ به ويژه در عصر حاضر ـ شكل جمهوري اسلامي يا مردم سالاري ديني است[11].
پس چون خداوند حكيم است و شناخت انسان معصوم و برخوردار از علم ويژه تنها از سوي خداوند ممكن است، عقل و منطق نيز حكم مي كند كه انسان از چنين انتصابي حمايت و پيروي كند و چنين رهبري مي تواند در راستاي تأمين و حفظ آزادي و آزادگي انسان ها بكوشد[12].
.[1] «اِنَّما يُريدُ اللّهُ لِيُذهِبَ عَنكُمُ الرِّجسَ اَهلَ البَيتِ ويُطَهِّرَكُم تَطهيرا» ؛ (خداوند فقط مي خواهد پليدي و گناه را از شما اهل بيت دور كند و كاملا شما را پاك سازد) احزاب، 33
[2] : اصول كافي، محمدبن يعقوب كليني، ج2، ص18 و 19، دارالكتب الاسلامية، تهران
[3] منشور عقايد اماميه، آية الله جعفر سبحاني، ص168 ـ 173، مؤسسة الامام الصادق(عليه السلام)، قم
.[4] «اِنّي جاعِلُكَ لِلنّاسِ اِمامـًا قالَ ومِن ذُرِّيَّتي قالَ لا يَنالُ عَهدِي الظّــلِمين» (من تو را امام و پيشواي مردم قرار دادم). بقره، 124
[5] نظام امامت و رهبري، لطف الله صافي، ص22 ـ 32، مؤسسة الامام المهدي، تهران
[6] . «من یطع الرسول فقد اطاع الله و من تولی فما ارسلنک علهم حفیظا»
[7] : اصول كافي، محمد بن يعقوب كليني، ج2، ص18 و 19، دارالكتب الاسلامية، تهران
.[8] «يـاَيُّهَا الَّذينَ ءامَنوا اَطيعُوا اللّهَ واَطيعُوا الرَّسولَ واُولِي الاَمرِ مِنكُم»؛ (اي كساني كه ايمان آورده ايد! خدا را اطاعت كنيد و پيامبر و اولياي امر خود را [نيز] اطاعت كنيد). ر.ک: نساء، 59
.[9] «واِذَا جاءَتهُم ءَايَةٌ قالوا لَن نُؤمِنَ حَتّي نُؤتي مِثلَ ما اوتِيَ رُسُلُ اللّهِ اَللّهُ اَعلَمُ حَيثُ يَجعَلُ رِسالَتَهُ سَيُصيبُ الَّذينَ اَجرَموا صَغارٌ عِندَ اللّهِ وعَذابٌ شَديدٌ بِما كانوا يَمكُرون» ؛ انعام، 124
.[10] «قالَ لا يَنالُ عَهدِي الظّــلِمين»بقره، 124
[11] پرسش و پاسخ هاي دانشجويي (حكومت ديني)، حميدرضا شاكرين، ص123 ـ 127، انتشارات پارسايان، قم
[12] . پرسش و پاسخ ها، همان، ص131 ـ 136