برخی از کسانی که اعتقاد به بی ایمانی و عدم مسلمان بودن جناب ابوطالبسلام‌الله‌علیه دارند، دلایل مختلفی را  برای این موضوع مطرح می‌کنند که به برخی از آنها می‌پردازیم.

1-   ماجرای شعب ابی طالب و خوابانیدن حضرت علی‌علیه‌السلام در بستر پیامبرصل‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم برای حفظ جان ایشان را چنین توجیه می‌کنند که جناب ابوطالب سلام‌الله‌علیه ، این کار را به خاطر محبتش به پیامبرصل‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم که برادر زاده اش بود انجام می‌داد و یا تعصب قومی و قبیله‌ای اش موجب شد که چنین کاری انجام دهد و هیچ ارتباط به ایمان ایشان نداشته است.

2-   برخی می‌گویند، زمانی که جناب ابوطالب سلام‌الله‌علیه  وفات یافتند، حضرت علیعلیه‌السلام خدمت پیامبرصل‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم آمدند و فرمودند:«إن عمک الشیخ الضال قد توفی»[1]

ردیه بر دلیل اول: اولا؛ میزان علاقه یک فرد به پسرش بیشتر است و یا به برادر زاده اش!!؟ ثانیا؛ بر فرض که به خاطر محبت و تعصب قبیله ای، این کار صورت گرفته باشد، پس چرا ابولهب به پیامبرصل‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم کمک نکرد و تعصبات قبیله ای او نجوشید و بالعکس، بیشترین اذیت‌ها و آزارها را در حق پیامبرصل‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم  انجام داد. ثالثا؛ تنها حمیّت و ایمانِ قلبی است که می تواند باعث شود که شخص از مال و جان و خانواده خود بگذرد و همه را فدای ایمان و اعتقاداتش کند. تعصب ها و محبت ها تا زمانی هستند که به جان و مال و … انسان آسیب زیادی وارد نسازد و اگر کسی در راه تعصبش از جان و مالش بگذرد، باید در عقل او شک کرد.

ردیه بر دلیل دوم:

اولا؛ احمد در مسندش و بلاذری و سایرین در کتبشان، این روایت را بدون کلمه«الضال» بیان کرده‌اند.[2] ثانیا؛ لحنی که در عبارت مذکور وجود دارد، غیر مودبانه است و ساحت امیر المومنین‌علیه‌السلام از بیان چنین مطلبی با چنین لحنی، مبرّا است. ثالثا؛ اگر جناب ابوطالب سلام الله علیه مومن نبودند، پس چرا حضرت علی علیه‌السلام از پیامبرصل‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم خواستند که ایشان را غسل کنند؟! مگر غیر مومن نیازی به غسل دارد؟!! رابعا؛ بسیاری از افراد در مصادر خود گفته اند که امیر المومنین‌علیه‌السلام جناب ابوطالب‌سلام‌الله‌علیه را غسل داده و کفن کردند و بعد از آن، غسل واجبِ مسِّ میت انجام دادند و این در حالی است که غسل مس میت زمانی واجب می شود که میت، مسلمان باشد.‌

حال که ادلّة غیر مومن بودن جناب ابوطالب‌سلام‌الله‌علیه را رد نمودیم، به چند دلیل بر مومن و مسلمان بودن ایشان اشاره می‌کنیم: 1- هنگامی که جناب ابوطالب‌سلام‌الله‌علیه وفات یافتند، حضرت علی‌علیه‌السلام خدمت پیامبرصل‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم آمدند و این خبر را به ایشان دادند. در این هنگام بسیار اندوهناک شدند و خودشان، جناب ابوطالب‌سلام‌الله‌علیه را غسل کرده و حنوط کردند و در میان کفن قرار دادند.[3]  سپس ایشان را تا محل دفن شان مشایعت کردند و فرمودند:«همانا من برای تو طلب مغفرت می کنم و چنان شفاعتت می‌کنم که همه متعجب  بشوند.»[4] 2- زمانی که جناب ابوطالب‌سلام‌الله‌علیه وفات یافتند، جناب حمزه و جعفر سلام‌الله‌علیهما و حضرت علی‌علیه‌السلام، جنازه ایشان را تشییع می‌کردند و برای ایشان استغفار میکردند و این در حالی است که حضرت علی‌علیه‌السلام از استغفار کردن برای مشرکین، نهی می‌کردند.[5]   3- حضرت علی‌علیه‌السلام، شعری در مدح جناب ابوطالب سروده‌اند[6] که در بر دارنده مضامین بلندی است، مانند: وجود صفات نیکو و وجود حسن تدبیر در ایشان، رایه الهدایه و نوری در ظلمات بودن برای مردم، وجود حزن بسیار در غم وفات ایشان، وفات ایشان ثلمه ای جبران ناپذیر به اسلام و … 4- امام رضا‌علیه‌السلام از پدرانشان نقل می‌کنند که نقش انگشتر جناب ابوطالب‌سلام‌الله‌علیه چنین بوده است:«رضیت بالله ربّا و بابن أخی محمد نبیّا و بابنی علی له وصیّا»[7] 5- امیر المومنین‌علیه‌السلام فرمودند:« به خدا قسم، پدرم و جدم عبدالمطلب و هاشم و عبدمناف، هیچکدام، بتی را پرستش نکردند» شخصی از ایشان پرسید:« پس آنها چه دینی داشتند؟» حضرت فرمودند:«آنها بر دین حضرت ابراهیم‌علیه‌السلام بودند»[8] همچنین ایشان فرموده بودند:«به خدا قسم، ابوطالب و عبد مناف بن عبد المطلب مسلمان و مومن بودندو به خاطر اینکه قریش با آنها دشمنی نکند، ایمانشان را کتمان می کردند.»[9]

[1] (همانا عموی تو که شیخی گمراه بود، فوت کرد) السنن الکبری للنسائی ج1 ص107و647 و ج5 ص151/ المغنی لابن قدامه ج2 ص401/ سنن ابی داود ج2 ص83/ سنن  النسائی ج4 ص79/ السنن الکبری للبیهقی ج3 ص398/ فتح الباری ج7 ص148/ تحفه الاحوذی ج4 ص61/ الشرح الکبیر لابن قدامه ج2 ص315/ خصائص امیرالمونین‌علیه‌السلام للنسائی ص36و127/ مسند ابی یعلی ج1 ص335/ تنقیح التحقیق للذهبی ج1 ص307/ نصب الرایه ج2 ص333/ الدرایه فی تخریج احادیث الهدایه ج1 ص236/ کنز العمال ج13 ص119 و ج14 ص36و37/ احکام القرآن لابن العربی ج2 ص87/ تاریخ مدینه دمشق ج66 ص335/ سیر اعلام النبلا ج7 ص385/ تاریخ الاسلام للذهبی ج1 ص234/ البدایه و النهایه ج3 ص154/ السیره النبویه لابن کثیر ج2 ص129/ السیره الحلبیه ج2 ص47

[2] مسند الامام احمد ج1 ص103و 129-130/ السنن الکبری للبیهقی ج1 ص304/ مسند ابی یعلی ج1 ص335 ح424/ المعجم الاوسط للطبرانی ج6 ص251/ انساب الاشراف(بتحقیق المحمودی)ج2 ص24

[3] تفسیر علی بن ابراهیم ج1 ص380/ الامالی للصدوق ص330/ الفصول المختاره ص228/ الحجه علی الذاهب الی تکفیر ابی طالب ص265/ بحار الانوار ج35 ص68 و 151/ الدرجات الرفیعه ص61/ شرح نهج البلاغه للمعتزلی ج14 ص76 و 81/ تذکره الخواص ص8/ السیره الحلبیه ج1 ص147/ السیره النبویه لدحلان ج1 ص87/ تاریخ الیعقوبی ج2 ص35/ الطبقات الکبری لابن سعد ج1 ص78/ تاریخ بغداد للخطیب ج3 ص126 و ج13 ص196/ البدایه و النهایه لابن کثیر ج3 ص125/ الطرائف لابن طاووس ص305/ لسان المیزان ج1 ص41/ الاصابه ج4 ص116/ الغدیر ج7 ص372 و 374-375

[4] بحار الانوار ج35 ص125 و 163/ شرح نهج البلاغه للمعتزلی ج14 ص76/ الاصابه( ط‍ مصر سنه 1325ه‍) ج7 ص113/ شرح الاخبار للقاضی النعمان ج2 ص557/ الغدیر ج7 ص386/ الدرجات الرفیعه لابن معصوم ص62

[5] الغدیر ج8 ص12

[6] الغدیر ج7 ص379و380 از دیوان امیرالمومنین‌علیه‌السلام و از ابن ابی الحدید/ در بعضی منابع دیگر با بعضی اختلاف‌ها: تذکره الخواص ج1ص149و150/ ترجمه ابی طالب من تاریخ دمشق ج66 ص344/ دیوان الامام علی‌علیه‌السلام(ط‍ بیروت) ص69و70/ سیره ابن اسحاق ص239. راجع: حلیه الابرار ج1 ص105/ بحار الانوار ج35 ص142/ تاریخ مدینه دمشق ج66 ص344/ ایمان ابی طالب‌سلام‌الله‌علیه للامینی ص67/ شرح احقاق الحق(الملحقات) ج33 ص229

[7] تفسیر أبی الفتوح ج8 ص471/ الدرجات الرفیعه ص60/ محبوب القلوب ج2 ص219/ الغدیر ج7 ص395/ ایمان ابی طالب‌سلام‌الله‌علیه ص89

[8] کمال الدین ص104 و(ط‍ مرکز النشر الاسلامی) ص174/ بحار الانوار ج15 ص144 و ج35 ص81/ الغدیر ج7 ص387/ الدر النظیم ص221/ ایمان ابی طالب‌سلام‌الله‌علیه للامینی ص79/ تفسیر ابی الفتوح ج4 ص210و عن البرهان ج3 ص795

[9] وسائل الشیعه(ط‍ موسسه آل البیت) ج16 ص232 و (ط‍ دار الاسلامیه) ج11 ص480/ بحار الانوار ج35 ص114/ جامع احادیث شیعه ج14 ص583/ الغدیر للامینی ج7 ص388/ الحجه علی الذاهب الی تکفیر ابی طالب‌سلام‌الله‌علیه ص121/ ایمان ابی طالب‌سلام‌الله‌علیه للامینی ص80

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *