جواب مختصر

آیه مورد مناقشه بیان می کند: (كسى كه سخن راست بياورد و نیز كسى كه آن را تصديق كند، آنان پرهيزگارانند)[1]! این افراد می گویند که مراد از تصدیق کننده کلام صدق پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله، ابابکر است. اما به نظر شیعه این کلام، حرف گزافی بیش نیست؛ چراکه:

اولاً: طبق روايت صحيح بخاري از قول عائشه، هيچ آيه‌اي در قرآن كريم در حق آنها نازل نشده است[2].

ثانياً: روايتي كه اين مطلب را براي ابوبكر ثابت مي‌كند، از ديدگاه خود اهل سنت و به اعتراف بزرگان آن‌ها، جعلي و دروغ است[3].

ثالثاً: نظر حقيقي امير المؤمنين عليه‌السلام درباره ابوبكر و عمر همان است كه در صحيح مسلم آمده است كه آن حضرت آن دو نفر را دروغگو، گناه‌كار، حيله‌گر و خيانت‌كار مي‌داند[4].

رابعاً: روايات بسياري در كتاب‌هاي اهل سنت وجود دارد كه اثبات مي‌كند اين آيه از قرآن كريم در شأن امير المؤمنين عليه السلام نازل شده است[5].

جواب مفصل

برخي از علما و مفسرين اهل سنت؛ همانند فخررازي و… تلاش مي‌كنند كه ثابت كنند اين آیه در شأن ابوبكر نازل شده است و مراد از «صدَّقَ بِه» ابوبكر است؛ اما با مراجعه به مصادر و منابع اهل سنت، درمي‌يابيم كه اين مطلب صحت ندارد؛ بلكه اين ‌آيه در شأن امير المؤمنين عليه‌السلام نازل شده است.

ما براي اثابت اين مطلب به چند دليل از منابع و مصادر اهل سنت، اكتفاء مي كنيم.

1. قول عايشه

محمد بن اسماعلي بخاري به نقل از عايشه دختر ابوبكر مي‌نويسد: هيچ آيه‌اي از قرآن كريم در باره خاندان ما نازل نشده است[6].

طبق اين روايت كه در صحيح ترين كتاب‌ اهل سنت بعد از قرآن آمده است، تمامي روايات ديگري كه در كتاب‌هاي اهل سنت، مبني بر نزول آياتي از قرآن كريم در حق ابوبكر وجود دارد، جعلي و در تعارض با اين روايت است.

2.ضعف سند روایت

خود علماي اهل سنت اين روايت را تضعيف كرده‌اند. هيثمي، عالم مشهور اهل سنت بعد از نقل روايت طولاني بیان می کند که امیرالمؤمنین علیه‌السلام خطاب به ابوبکر بیان می کند که خداوند تو را در كتابش صدیق نامیده است[7].

اين روايت را بزاز نقل كرده است و در سند آن عمر بن ابراهيم وجوى دارد كه او بسيار دروغگو بوده است.

و ابن حجر عسقلاني در اين باره مي گويد: از طريق علي بن أبي طالب علیه‌السلام با سندي كه قابل احتجاج نيست، نقل شده است كه مراد از  «الذي جاء بالصدق» رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله و مراد از «الذي صدق به» ابوبكر است. [8] این در حالی است که امام علي عليه‌السلام،‌ ابوبكر را كاذب و غادر مي‌دانست. چنانچه در صحیح مسلم به نقل از عمر روایتی نقل شده است که خلیفه دوم به تبری امیرالمؤمنین از ابوبکر اعتراض کرده و بیان می کند شما اکنون نیز مرا همانند خلیفه اول دروغگو، گنه کار و خائن می پندارید[9]! با اين حال چگونه مي‌شود كه امير المؤمنين عليه السلام در هنگام مرگ خليفه اول آمده باشد و آن سخنان را بیان کند؟!

3. شأن امیرالمؤمنین در این آیه

از طرف ديگر، روايات فراواني در كتاب‌هاي اهل سنت وجود دارد كه اين آيه از قرآن كريم در حق امير المؤمنين عليه السلام نازل شده است. از آن جايي كه در اين باره روايات بسياري وجود دارد، ما به جهت اختصار به چند روايت بسنده مي‌كنيم.

آلوسي، مفسر مشهور اهل سنت در تفسيرش بیان مي‌کند که ابو اسود و مجاهد در روايتي، جماعتي از اهل بيت عليهم‌السلام و غير آن‌ها گفته‌اند: مراد از الذي «صدق به» علي علیه‌السلام است[10]. همچنین سیوطی در درالمنثور نیز «صدق به» را علی علیه‌السلام می خواند[11]. و همین طور روایات زیاد دیگری وجود دارد که دال بر همین مطلب است[12].

[1]. «وَ الَّذي جاءَ بالصّدْق وَ صَدَّقَ به أولئكَ هم الْمتَّقون»‏ الزمر / 33

.[2]  «مَا أَنْزَلَ اللَّه فينَا شَيْئًا منَ الْقرْآن» صحيح البخاري، البخاري، ج 6، ص 42

[3] مجمع الزوائد، الهيثمي، ج 9، ص 47 – 48. فتح الباري، ابن حجر، ج 13، ص 413

.[4]  «كَاذبًا آثمًا غَادرًا خَائنًا» صحيح مسلم ج 5 ص 157 كتاب الجهاد باب حكم الفئ

.[5]  «الذي صدق به هو علي كرم الله تعالى وجهه» تفسير الآلوسي، الآلوسي، ج 24، ص 3. الدر المنثور، جلال الدين السيوطي، ج 5، ص 328

.[6] «مَا أَنْزَلَ اللَّه فينَا شَيْئًا منَ الْقرْآن» صحيح البخاري، البخاري، ج 6، ص 42

.[7] « وعن أسيد بن صفوان صاحب رسول الله صلى الله عليه وسلم قال لما توفى أبو بكر سجى بثوب فارتجت المدينة بالبكاء ودهش كيوم قبض رسول الله صلى الله عليه وسلم وجاء علي بن أبي طالب مسترجعا مسرعا وهو يقول اليوم انقطعت خلافة النبوة… فسماك الله في كتابه صديقا فقال والذي جاء بالصدق محمد صلى الله عليه وسلم وصدق به أبو بكر… رواه البزار وفيه عمر ابن إبراهيم وهو كذاب» ؛ (هنگامي كه ابوبكر از دنيا رفت، او را با پارچه‌اي پوشاندند، مدينه از گريه مردمان به لرزش افتاد؛ همانند روزي كه پيامبر اسلام (صلي الله عليه وآله وسلم) از دنيا رفته بود. علي بن أبي طالب (عليه السلام) در حالي كه «انا لله وإنا اليه راجعون» را بر زبان داشت، با سرعت آمد و فرمود: امروز خلافت پيامبر قطع شد… خداوند تو را در كتابش صديق ناميد و فرمود‌: مراد از جاء بالصدق رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) و مراد از صدق به ابوبكر است) ؛ مجمع الزوائد، الهيثمي، ج 9، ص 47 – 48

[8]. « ومن طريق لين إلى علي بن أبي طالب الذي جاء بالصدق محمد صلى الله عليه وسلم والذي صدق به أبو بكر » ؛ فتح الباري، ابن حجر، ج 13، ص 413

.[9] « قَالَ فَلَمَّا توفّىَ رَسول اللَّه،صلى الله عليه وسلم، قَالَ أَبو بَكْرٍ أَنَا وَلىّ رَسول اللَّه،صلى الله عليه وسلم، فَجئْتمَا تَطْلب ميرَاثَكَ منَ ابْن أَخيكَ وَيَطْلب هَذَا ميرَاثَ امْرَأَته منْ أَبيهَا فَقَالَ أَبو بَكْرٍ قَالَ رَسول اللَّه،صلى الله عليه وسلم،  مَا نورَث مَا تَرَكْنَا صَدَقَةٌ. فَرَأَيْتمَاه كَاذبًا آثمًا غَادرًا خَائنًا… ثمَّ توفّىَ أَبو بَكْرٍ وَأَنَا وَلىّ رَسول اللَّه،صلى الله عليه وسلم، وَوَلىّ أَبى بَكْرٍ فَرَأَيْتمَانى كَاذبًا آثمًا غَادرًا خَائنًا…» صحيح مسلم، ج 5، ص 157، كتاب الجهاد، باب حكم الفئ

.[10]  « وقال أبو الأسود. ومجاهد في رواية. وجماعة من أهل البيت. وغيرهم: الذي صدق به هو علي كرم الله تعالى وجهه » تفسير الآلوسي، الآلوسي، ج 24، ص 3

.[11]  « وأخرج ابن مردويه عن أبي هريرة والذي جاء بالصدق قال رسول الله صلى الله عليه وسلم وصدق به قال علي بن أبي طالب رضي الله عنه». الدر المنثور، جلال الدين السيوطي، ج 5، ص 328

[12] . ر.ک: شش روایت در شواهد التنزیل، حاکم حسکانی، ج2 صفحات 178 الی 180 ؛ سه روایت در مناقب علي بن أبي طالب (ع) وما نزل من القرآن في علي (ع)، أبي بكر أحمد بن موسى ابن مردويه الأصفهاني، ص 314 – 315 ؛ روایتی در تاريخ مدينة دمشق، ابن عساكر، ج 42، ص 360

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *