از سه ناحیه می توان به وهابیت جواب داد:
اوّلاً: مردگان در عالم برزخ در قالب مثالي بوده و ابزار شنيدن و يا سخن گفتن آنان با ابزار مثالي است.
ثانياً: شرك زماني معنا پيدا ميكند كه موجودي از قدرتي در عرض قدرت خداوند برخوردار باشد. و قدرتي در عرض قدرت خداوند داشتني لازمه اش داشتن وجودي در عرض وجود خداوند متعال است و طبق براهين توحيد در عرضي او وجودي نيست.
ثالثاً: آنچه از ناحيه خداي متعال به بندهاش عطا ميشود. وابستگي محض به قدرت خداوند دارد. بنابراين كسي كه چنين قدرتي از ناحيه خداوند پيدا كند باز هم عبد او است و بنده فرمانبردار.
بالاتر از ديدن و شنيدن، مقام خلق كردن است که خداوند با اذن خودش به عبد مطيع خود، حضرت عيسي«عليه السلام» عطا كرد. چنانچه ايشان به اذن خداوند با دستان خودشان گِلي را به صورت پرندهاي جاندار خلق ميكردند، و از راز پنهان مردم و آنچه در خانه هايشان مي خورند يا ذخيره مي كنند خبر ميداد. پس بسياري از معجزات و كراماتي كه بندگان صالح خداوند با اذن پروردگار عالم انجام مي دهند، به هيچ وجه شركت در آن صفت با خداوند نیستند چون آنها از خودشان به استقلال هيچ نداشته و ندارند.