تفاوت ها در آفرينش
خداوند متعال، نظام هستى را به نحو احسن و كامل ترين وجه، آفريده است. اقتضاى نظام احسن و كامل آن است كه در اين نظام، «تفاوت»ها به عنوان يك ضرورت باشد. ما در اين عالم ـ كه به اقتضاى كمال ما، واجد تفاوت هايى است ـ به يكى خوب و ديگرى بد مى گوييم. سپس مى پرسيم: آن خوب كيست؟ اين بد چرا وجود دارد؟ نمى دانيم كه در واقع اگر اين بد نبود؛ آن خوب هم نبود؛ مثل يك تابلوى نقاشى كه در آن، روشنايى و تاريكى توأم وجود دارد. اين تفاوت ميان قسمت ها است كه يك قسمت روشن و ديگران تاريك است؛ ولى اين تابلو، تابلو بودن و زيبايى و كمال خودش را به همين دارد كه روشنى ها و تاريكى ها، به يكديگر آميخته است. اگر به جاى تاريكى ها، همه روشنى بود، آيا آن وقت تابلو وجود داشت؟ آيا آن وقت زيبايى وجود داشت؟ آيا اگر در دنيا زشتى نبود، زيبايى وجود داشت؟ اگر انسان بد و شقى نبود، انسان خوب و سعيد بود؟ آن را كه الان ما مى گوييم زيبايى و در مقابل آن مات و مبهوت مى مانيم و آن را درك و توصيف مى كنيم، براى اين است كه همه جاى دنيا آن طور نيست. اگر تمام دنيا يك جور بود و همه انسان ها خوب بودند و اگر همه افراد بشر، خصيصه امام على (علیه السلام) و يك انسان سعيد و خوب را مى داشتند، ديگر براى آن حضرت و انسان هاى وارسته اى در دنيا به طور برجسته قابل شناخت نبودند. پس آنچه كه ما آن را خوب و سعيد و زيبا مى ناميم، زيبايى، سعيد و خوب بودنش مديون همين زشتى زشت، بدى بد و شقاوت شقى است.[1]
پرسش و پاسخ های دانشجویی پیرامون خداشناسی/ مؤلف:محمدرضا کاشفی
دفتر نشر معارف
پی نوشت
[1] – نگا: توحيد، ص 312؛ عدل الهى، صص 163ـ165.