1 – هواها و هوس های افسار گسیخته
امام(علیه السلام) می فرمایند:
«کم مِن عقلٍ أسیر تحتَ هوی أمیر»؛[1] «بسا عقل و خِرد که به دست هوا و خواهشی فرمانروا اسیر و گرفتار است».
امام(علیه السلام) می فرمایند: «مَن عشق شیأً أعشی بَصَره و أمرض قلبه فهو ینظر بعینٍ غیرِصحیحة و یسمع بأذنٍ غیر سمیعة، قد خرقتِ الشهواتُ عقله و أماتتِ الدّنیا قلبه»؛[2] «هر که عاشق چیزی شود دیده اش را نابینا و دلش را بیمار می سازد. پس با چشمی معیوب می نگرد، و با گوشی ناشنوا می شنود. چنین کسی شهوت ها عقل و خردش را دریده، و دنیا دلش را میرانده است.»
آری شهوتپرستی پرده عقل و خرد را می درد؛ ازاین رو امام(علیه السلام) راه مبارزه با هوا و هوس سرکش را پیروی از عقل می دانند و می فرمایند: «خِرد و عقل شمشیر برّان است، پس با خِرد خویش به نبرد با هوا و هوست برخیز».[3]
منظور از «عقل» در این رویارویی با شهوت همان عقل عملی است که وظایف و باید ها و نبایدهای رفتاری انسان را هدایت و ساماندهی می کند. پیروی از راهنمایی های این عقل موجب کنترل و مهار شهوت می شود.
2 – عُجب و خودپسندی
امام علی(علیه السلام) می فرمایند:
«عُجب المرء بنفسه أَحَدُ حُسّادِ عقله»؛[4] «خودپسندی آدم یکی از حسودانِ خرد اوست».
مهمترین ویژگی حسود آن است که مانع پیشرفت و شکوفایی فرد مورد حسادت می شود. انسان خود پسند به همان پیشرفت و تکامل اندکی که دارد مغرور و فریفته شده و به همان ميزان بسنده می کند. ازاین رو امام(علیه السلام) می فرماید:
«الأعجاب یمنع الأزدیادَ»؛[5] «خودپسندی، انسان را از فزونی و پیشرفت باز دارد».
همچنین ایشان در نامه ای به امام حسن(علیه السلام) می فرمایند:
«و اعلَم أَنّ الأعجاب ضدّ الصّواب و آفة الألباب»؛[6] «بدان که خودپسندی خلاف راه صواب و آفت خرد آدمی است».
امام(علیه السلام) در عهدنامه مالک اشتر تفکّر در عظمت و بزرگی قدرت و سلطنت خداوند را بهترین راه درمان عُجب و خودپسندی می دانند.[7]
3 – دنیا گرایی و دنیازدگی
امام(علیه السلام) دنیا زدگی و غرق شدن در دنیا را موجب گمراهی عقل و خرد بر می شمرند و می فرمایند:
«فأنّما أهلها (دنیا) کلابٌ عاویة، و سباع ضاریة، یهرُّ بعضها علی بعض، و یأکل عزیزُها ذلیلها، و یقهر کبیرُها صغیرها. نَعَمُ معقّلة و أخری مُهملة، قد أضلّت عقولها و رکبت مجهولَها؛ سلکت بهم الدنیا طریق العَمی و أخذت بأبصارهم عن منار الهَدی»؛ «دنیا پرستان چون سگانی عوعوکننده و درندگان خون آشامند، که برخی بر بعضی دیگر [بر سر طعمه] از روی خشم زوزه می کشند، و نیرومندشان ناتوانشان را می خورد، و بزرگشان بر کوچکشان غلبه می کند. دنیا جویان چارپایانی هستند برخی پای بسته و برخی رها شده که عقل خود را از دست داده و به راهی ناشناخته گام نهاده اند. دنیا آنان را به راه کوری و گمراهی می برد، و دیدگانشان را از دیدن نشانه هدایت و رستگاری فروبسته است».[8]
4 – طمع و زیاده طلبی
امام(علیه السلام) می فرمایند:
«أکثرُ مَصارع العقول تحت بُروق المطامع»؛[9] «بیشترین قربانگاه خِردها آنجاست که برق های طمع می جهد».
آری طمع ورزی بردگی همیشگی است؛[10] و هر کس طمع را شعار خویش ساخت خودش را خوار و ذلیل نمود.[11]
امام علی(علیه السلام) به فرزند گرامیشان امام حسن(علیه السلام) می فرمایند:
«و إیّاک أن تُوجفَ بک مطایا الطّمع، فَتُوردکَ مناهل الهلکة»؛[12] «بپرهیز از اینکه مرکب های طمع و آزمندی تو را به آبشخورهای هلاکت برند».
5 – افراط در مزاح و شوخی
امام علی(علیه السلام) درباره زیاده روی در شوخی و مزاح می فرمایند:
«ما مَزَح امرُؤٌ مَزحَةً اِلّا مَجَّ مِن عقله مَجَّةً»؛[13] «کسی به مزاح و شوخی نپرداخت جز آنکه اندکی از عقل خود را رها کرد، رها کردنی».
اگر چه شوخی و مزاح به اندازه ، لازم است ولی زیاده روی در آن موجب سبکی عقل می گردد؛ ازاین رو امام علی(علیه السلام) به فرزندشان امام حسن(علیه السلام) می فرمایند: «از سخن خنده آور بپرهیز هر چند آن را از دیگری حکایت کنی»[14]
البته این سخن امام علی(علیه السلام) ناظر به افرادی است که در مزاح و شوخی افراط و زیادهروی نمایند، و از عقلانیت فاصله می گیرند، وگرنه اصل مزاح و شوخی با رعایت چارچوبهای اخلاقی آن، امری مطلوب است و روایات متعددی بر آن دلالت می کند.
6 – شرابخواری
میگساری و شرابخواری به این دلیل در اسلام حرام شده که حریم و حرمت عقل و خرد را در هم می شکند و آدمی را از هویت انسانی و عقلانی خویش تهی می گرداند؛ امیرمؤمنان علی(علیه السلام) درباره حکمت حرمت شراب می فرمایند:
«و ترکَ شرب الخمر تحصیناً لِلعقل»؛[15] «خداوند ترک نوشیدن شراب را واجب نمود برای حراست و نگهبانی از عقل و خرد».
7 – فقر و تنگدستی
از دیگر آفت هایی که سامان فکر و اندیشه انسان را به هم می ریزد فقر و نداری است؛ امام علی(علیه السلام) به فرزندشان محمد بن حنفیه می فرمایند: «پسرم! من از تهیدستی و فقر بر تو می ترسم. از آن به خدا پناه آور، زیرا تهی دستی مایه نقصان دین، و سرگردانی عقل و خِرَد است و دشمنی پدید می آورد».[16]
8 – لجاجت
امام(علیه السلام) می فرمایند:
«اللّجاجةُ تَسلّ الرّأی»؛[17] «لجاجت و ستیزه جویی اندیشه و تدبیر را تباه می کند».
امام(علیه السلام) در سفارش به امام حسن(علیه السلام) می فرمایند:
«و إیّاک أن تجمح بک مطیّة اللّجاج»؛[18] «از اینکه مرکب ستیزه گری و لجاجت تو بنای چموشی گذارد بر حذر باش».
منبع:نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها / مؤلف:مصطفی عزیزی/پرسش وپاسخ دانشجویی
[1] – کلمات قصار 211، ص 796؛ نامه 3، ص 536 «و شهد علی ذلک العقلُ إذا خرجَ مِن أسرِ الهوی».
[2] – خطبه 109، ص 200.
[3] – کلمات قصار 424، ص908.
[4] – کلمات قصار 212، ص 796.
[5] – کلمات قصار167، ص 778.
[6] – نامه 31، ص 586.
[7] – نامه 53، ص 632.
[8] – نامه 31، ص 590.
[9] – کلمات قصار 219، ص 798.
[10] – کلمات قصار 180، ص 782.
[11] – کلمات قصار2، ص 694؛ کلمات قصار 226، ص 800.
[12] – نامه 31، ص 592.
[13] – کلمات قصار450، ص 920.
[14] – نامه 31، ص 596.
[15] – کلمات قصار 252، ص 812.
[16] – کلمات قصار 319، ص 856.
[17] – کلمات قصار 179، ص 782.
[18] – نامه 31، ص 594.