هرچند آرايش و زيبايى از نظر اسلام مطلوب و پسنديده است و منعى بر آن وجود ندارد؛ بلكه توصيه به آرايش و آراستن شده و حتى نسبت به آرايش زنان براى همسران از سوى اسلام تأكيد فراوانى صورت پذيرفته است، با اين همه آرايشهاى زننده و ناهنجار در برابر نامحرمان از نگاه دين مورد نكوهش قرار گرفته است.

خداوند متعال به زنان مؤمن دستور مىدهد: «زينت و آرايش خود را آشكار نكنند جز آن مقدارى كه آشكار است (صورت و دستها تا مچ)  مگر براى شوهران و ديگر محارم». و در ادامه به زنان مؤمن سفارش مىكند: «هنگام راه رفتن پاهايشان را به زمين نكوبند تا زينت مخفى آنان [كه همان خلخال پا است] آشكار نشود و يا صداى آن شنيده نشود و موجب جلب توجه نامحرمان نگردد».[1]

 

آسيبها و پيامدهاى منفى و گاهى غيرقابل جبران به واسطه حضور تحريك كننده زنان در بين نامحرمان دامنگير فرد، خانواده و جامعه مىگردد و در اينجا به گوشهاى از اين آسيبها اشاره مىنماييم:

1 – پيامدهاى فردى

به طور طبيعى آرايش چهره به نوعى توجه و نگاه نامحرمان را به خود جلب مىكند، بديهى است كه اين كار زمينه برخى از تحريكات را براى طمعورزى ايجاد مىنمايد، در حالى كه حفظ شخصيت زن و كرامت انسانى او مىطلبد كه با وقار لازم از منزل بيرون شود و از هر چيزى كه توجه و رغبت ديگران را به او جلب مىكند پرهيز نمايد.[2] بنابراين خود زنان آرايش كرده اولين كسانى هستند كه در معرض آسيب قرار مىگيرند.

از سويى شخصيت زن به خاطر حضور آرايش كرده او در جامعه، او را تا حد يك عروسك، يا يك كالاى بىارزش به سقوط مىكشاند و  ارزشهاى والاى انسانى او به كلى به دست فراموشى سپرده مىشود، و تنها به عنوان وسيلهاى براى كاميابىهاى جسمى مورد توجه قرار مىگيرد.[3]

 

 

2 – پيامدهاى خانوادگى

بنيان خانواده، مقدسترين پيوند اجتماعى است. براى ثبات اين بنيان، عفت و حجاب مهمترين عامل به شمار مىآيد. اگر زنان آرايشها و خودنمايىها را به بيرون منزل بكشانند، و مورد نگاههاى هوس آلود نامحرمان قرار بگيرند، ناخواسته عامل پيامدهاى منفى خواهند شد كه در اينجا به برخى از آنها اشاره مىشود:

الف – سستى نظام خانواده و تأخير در ازدواج

حضور دختران آرايش كرده در جامعه موجب تنوع طلبى پسران در انتخاب همسرشان مىشود و در آرزوى رسيدن به دخترى كه همه زيبايىها را داشته باشد، ازدواج را به تأخير مىاندازند.

برخى دختران تصور مىنمايند اگر آرايش كرده در جامعه رفت و آمد كنند، زمينه ازدواج آنها بيشتر فراهم مىگردد؛ اما واقعيت آمارها خلاف آن را اثبات نموده است؛ زيرا بيش از اينكه مورد «توجه» باشند «طعمه هجوم نگاههاى سمّى» هستند و شرايط ازدواج آنان سختتر مىشود.

 

ب – كاهش جذابيت همسران و افزايش طلاق

اگر مردان به راحتى و به آسانى در تمام صحنههاى اجتماعى به زنان آرايش كرده و متنوع دسترسى داشته باشند، ضمانتى براى پايدارى محبت و دلبستگى آنان به همسرانشان نخواهد بود؛ زيرا تحريك هوى و هوس آنان را از زن خود دلسرد مىكند و در كانون گرم خانواده اختلاف و اختلال پيش خواهد آمد.

اين است كه وقتى زن بزك كرده و بدحجاب در جامعه ظاهر مىشود، چشمها، به سوى او نشانه مىروند و چه بسا فريفته و فريب خورده شده و سرانجام به جدايى از همسر منجر شود.

 

 

3 – پيامدهاى اجتماعى

الف – سقوط ايمانى و اخلاقى جامعه

حضور آرايش كرده زنان در جامعه علاوه بر اينكه نشانه پاىبند نبودن و بىمبالاتى فرد به احكام و اعتقادات اسلامى است؛ نگاههاى آلوده مردان هوس باز را به خود جلب مىكند و آتش شهوت را در دل آنان شعلهور مىسازد و هنگامى كه اين وضعيت در جامعه شيوع پيدا كند همه حدّ و مرزها به تدريج شكسته مىشود و حريم عفاف خدشهدار مىگردد و گناه و آلودگى همه جامعه را فرامىگيرد و سرانجام با از بين رفتن سرمايههاى معنوى، پايههاى ايمانى مردم سست گرديده، جامعه در سقوط اخلاقى و فساد قرار مىگيرد.[4]

 

ب – افزايش التهاب و آرامش اجتماعى

اگر زنان به صورت تحريكآميز در اجتماع ظاهر شوند، التهاب و هيجان روحى بينندگان هر لحظه با ديدن صحنهاى تازه افزايش مىيابد و از آنجا كه ارضاى غريزه جنسى در تمامى موارد دلخواه، ممكن نيست، باعث برهم خوردن تعادل روحى بينندگان مىگردد.

 

ج – كمرنگ شدن حضور مثبت زنان در جامعه

زنى كه تن و اندام خود را در معرض ديد همگان مىگذارد، در حقيقت ويژگىهاى «جنسيتى» خود را ابزارى براى ارتباط ناسالم جنسى قرار مىدهد و اصطلاحاً كوچه و بازارى مىشود. به عبارت ديگر او مىخواهد با تكيه بر فريبندگى جنسى خويش، جاى خود را در جامعه باز كند، نه با تكيه بر انسانيت خود و بدينترتيب اعلام مىكند كه آن چه براى او مهم است، جاذبههاى زن بودن اوست، نه انسان بودن و نه انديشه و نه لياقت و كارآيى او و حال آنكه اسلام با ممنوع نمودن آرايش زنان در جامعه خواهان آن است كه زنان و مردان مسلمان با جنبههاى انسانى خود در اجتماع حاضر گردند.

 

د – گسترش فساد اجتماعى

در جامعهاى كه حجاب، متانت، عفت و حيا ارزش تلقى مىشود، زن پايههاى اين ارزش را از رفتار و كردار خود، به بينش و باور خويش سرايت  مىدهد و از طرفى نه تنها زنان ديگر بلكه مردان را نيز متوجه ارزشهاى جامعه مىسازد و جامعه را به سلامت و ارزشهاى واقعى سوق مىدهد. اما اگر زن، روشها و منشهاى خود را تغيير دهد و به خودنمايى و آرايشهاى ظاهرى بپردازد، ارزشهايى چون حجاب و حيا و وقار را خدشهدار مىكند و خود و اجتماع را به تباهى و فساد و در نهايت به ضدارزشها مىكشاند.[5]

 

 

پی نوشت ها


[1] – نور 24، آيه 31.

[2] – براى آگاهى بيشتر ر.ك: نظام حقوقى زن در اسلام، مرتضى مطهرى.

[3] – برگزيده تفسير نمونه، ج3، ص: 292.

[4] – ر.ك: آثار و پيامدهاى فرهنگى اجتماعى گسترش بدحجابى، محمدحسين درافشان، پيام زن، شماره 184 و 185.

[5] – همان.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *