صاحب کتاب طبقات با سلسله سند خود را از انس بن مالک نقل کرده که گفت:

بیش‌ترین سفارش رسول خدا (ص) هنگام رحلت، این جمله بود :«الصلاة و ما ملکت ایمانکم»؛ نماز و غلامانتان!» این جمله را هم‌چنان ادامه داد تا دیگر زبانش قادر به گفتن نبود؛ امّا هنوز آن را در سینه زمزمه می‌کرد.

و از کعب بن مالک نیز نقل کرده که:

رسول خدا (ص) ساعتی بی‌هوش شد و سپس به هوش آمد و فرمود: «خدا را، خدا را! در حقّ غلامانتان! بر آنان، لباس بپوشانید؛ شکم‌هایشان را سیر کنید و با زبان نرم با آنان سخن بگویید.»[1]

در کتاب طبقات با سلسله سند خود از نعیم بن یزید نقل کرده است که علی بن ابی طالب (ع) به ما فرمود:

وقتی رسول خدا (ص) سنگین شد (کنایه از سنگینی بیماری حضرت)، فرمود: ای علی! لوحی بیاور تا در آن چیزی بنویسم که امّت من بعد از من، گمراه نشود.

حضرت فرمود: ترسیدم جانش بر من پیشی بگیرد؛ پس عرض کردم: من، یک ذراع صحیفه، حفظ دارم. علی (ع) گفت: سر آن حضرت بین ذراع و بازوی من بود؛ پس شروع کرد به سفارش کردن راجع به نماز و زکات و غلامان. سپس این چنین بود تا جان به جان آفرین تسلیم کرد و به شهادتِ «لا اله الاّ الله، محمّد رسول الله» دستور داد و افزود: هر کس به این دو شهادت، گواهی دهد، بر آتش دوزخ، حرام خواهد شد.

 

قال أبن سعد:

أخبرنا أسباط بن محمّد القرشيّ، عن سلیمان التیميّ، عن قتادة، عن أنس بن مالک قال: کانت عامّة وصیّة رسول الله (ص)، حین حضره الموت الصّلاة و ما ملکت أیمانکم حتّی جعل رسول الله (ص)، یغر غر بها في صدره و ما کاد یفیض بها لسانه.

أخبرنا وکیع  بن الجّراح، عن سفیان الثّوریّ، عن سلیمان التیميّ، عن من سمع أنس بن مالک یقول: کانت عامّة وصیّة رسول الله (ص)، و هو یغرغر بنفسه الصّلاة و ما ملکت أیمانکم. أخبرنا یزید بن هارون و عفّان بن مسلم قالا: أخبرنا همّام بن یحیی، عن قتادة عن أبي الخلیل، عن سفینة، عن اُمّ سلمة أنّ النّبيّ،‌و هو فی الموت جعل یقول: «الصّلاة الصّلاة و ما ملکت أیمانکم!» قال یزید: فجعل یقولها و ما یفیض بها لسانه، و قال عفّان: فجعل یتکلّم بها و ما یفیض لسانه. أخبرنا أحمد بن عبدالله بن یونس، أخبرنا أبوبکر بن عیّاش، عن أبي المهلّب، عن عبیدالله بن زحر، عن عليّ بن یزید، عن القاسم، عن أبي اُمامة، عن کعب بن مالک قال:

اُغمی علی رسول الله (ص) ساعةً ثمّ أفاق فقال: «الله الله فیما ملکت أیمانکم، ألبسوا ظهورهم و أشبعوا بطونهم و ألینوا لهم القول.»[2]

و قال أیضاً:

أخبرنا حفص بن عمر الحوضيّ، أخبرنا عمر بن الفضل العبديّ، عن نُعیم بن یزید، أخبرنا عليّ بن أبی طالب: أنّ رسول الله، لمّا ثَقِل قال:‌«یا عليّ ائتني بطبق اکتب فیه ما لا تضلّ أَمْتي بعدي»، قال: فخشیت أن تسبقني نفسه فقلت إنّي أحفظ ذراعاً من الصّحیفة، قال: فکان رأسه بین ذراعي و عضدي فجعل یوصی بالصّلاة و الزّکاة و ما ملکت أیمانکم، قال: کذلک حتّی فاظت نفسه و أمر بشهادة أن لا اله إلاّ الله و أنّ محمّداً عبده و رسوله فاظت نفسه، من شهد بهما حرّم علی النّار.[3]

 


[1] . طبقات الکبری 2: 195. صاحب طبقات این حدیث را از طریق دیگر نیز نقل کرده است.

[2] . الطبقات الکبری 2: 195.

[3] . الطّبقات الکبری 2: 187.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *