امشب خدا ز چهرهي خود پرده وا كند

میلادیه امام حسن مجتبی علیه السلام

امشب خدا ز چهرهي خود پرده وا كند

وز جيب غيب معجزهاي برملا كند

تا مردم مدينه به شقّ القمر رسند

از ذات خويش مظهر خود را جدا كند

ميلاد سبط اكبر پيغمبر خداست

بيپرده كبريايي خود كبريا كند

تاب تمام نور خدا را نياورد

خورشيد اجتناب اگر از مجتبي كند

از واضحات اوست اگر در تشابهات

تفسير آيههاي كتاب خدا كند

باشد كريمِ جمله كريمان اهل بيت

وقت كرم كرامت بيانتها كند

كو مردمي كه حاجتي از او طلب كنند

او آمده كه حاجت مردم روا كند

ماه خدا ضيافت گسترده خداست

در اين ضيافت اوست كه مهمان صدا كند

در ماه ميهماني اگر آمده، بدان

دارد بنا، بناي ضيافت بنا كند

باشد زبانزد همه مهمانسراي او

بس ميهمان كه دعوت مهمانسرا كند

جارو كند كه هيچ نماند به خانهاش

وقتي كه بذل مال براي خدا كند

او پور مادري است كه رخت عروسياش

با دست خويشتن بتن بينوا كند

او زاده علي است كه شمشير خويش را

در روز جنگ هديه به خصم دغا كند

از او شجاعتر نبوَد بعد مرتضي

امّا نشد كه دور قضا اقتضا كند

تا تيغ گيرد و سر فتنه زند ز تن

در نصف روز دفع نفاق و جفا كند

آيا كسي سؤال ز تاريخ كرده است

با قدرتي كه داشت مدارا چرا كند

او داشت استخوان به گلو خار هم به چشم

دردي كه هيچ كس نتواند دوا كند

بندد اگرچه تيغ به وقت نماز هم

بر تن زره اگرچه به زير ردا كند

او دست دوستان دورو را نكرد رو

بين تا كجا ز طعنهي دشمن حيا كند

صد ره ز دوستان رياكار بهتر است

دشمن كه دشمني كند و بيريا كند

او چون به دوستان دورو بود رو به رو

مجبور بود با غم ايّام تا كند

گر صلح با معاويه كردي خدا گواست

خود را فدا نمود كه حق را رضا كند

او صبر ميكند به بلا تا حسين را

آمادهي قيام صف كربلا كند

او صلح كرد تا كه شود حفظ دين حق

در اين ميانه دشمن دين را فنا كند

يك تن علي شناس و حسن آشنا كجاست

كز فكر خلق پردهي اوهام وا كند

بيگانگي بس است خدا را قسم دهيد

تا خلق را به مكتب او آشنا كند

امشب به پاس مولد او رحمت است عام

خوش آن كسي كه رو چو به عرش عُلا كند

تنها به فكر خويش نباشد خداي را

بهر نجات عالم و آدم دعا كند

كار از همه گذشته مگر دست قدرتي

كاري براي مردم بيدست و پا كند

كس را وفا به عهد نماندهست «رستگار»

مهدي مگر به عهد خدايي وفا كند

 

شاعر: سید محمد رستگار