نقلی را از ابن حبّان میاوریم که نشان میدهد نه تنها شیعیان بلکه محدّثان و مردمان سنی مذهب نیز زمانی احترام وافر نسبت به قبر آن امام همام از خود نشان میدادهاند و به زیارت قبر شریفش نائل شده و بهره میگرفتهاند.
بنا به نقل ابن حجر افرادی چون أبو بکر بن خزیمه و ابو علی ثقفی و عدّهای دیگر از مشایخ محدّثین به زیارت مرقد شریفش میرفتهاند.[1]
ابن حبان از محدثان و رجالشناسان قرن چهارم هجری، ذیل نام علی بن موسی الرضا علیه السّلام مینویسد: علی بن موسی الرضا- علیه السلام- به وسیله سمّی که مأمون به ایشان خوراند، رحلت یافت. این حادثه در روز شنبه، آخرین روز صفر سال 203 بود. قبر او در سناباد، خارج از نوقان در کنار قبر هارون معروف است. من بارها آن را زیارت کردهام. وقتی در طوس بودم، هیچ مشکلی بر من وارد نمیشد، مگر آن که به زیارت قبر علی بن موسی الرضا صلوات الله علی جده و علیه رفته و از خدا گشایش آن را میخواستم و به درجه اجابت میرسید و سختی از من برطرف میشد،بعد مینویسد:
و هذا شیء قد جرّبته مرارا فوجدته کذلک اماتنا الله علی محبّة المصطفی و اهل بیته صلّی الله علیه و علیهم اجمعین[2].
و این چیزی است که بارها آن را تجربه کردم و دیدم نتیجه همان بود، خدا ما را با محبت رسول خدا و اهل بیتش بمیراند.
از نظر تاریخی، تردیدی نیست که وجود قبر امام در این محدوده، موجب گسترش تشیع بوده است. تماس شیعیان این ناحیه با امام و نگارش نامههایی به آن حضرت و طرح سؤال و گرفتن پاسخ، یکی از شواهد این امر است. مجموعه نامههای امام به افراد مختلف در توضیح مبانی شیعه به راحتی، گستردگی آن را نشان میدهد؛ نامههایی از قبیل تبیین جایگاه اهل بیت در کتاب و سنّت. [3]برخی از مسائل کلامی[4]و نیز مسائل اختلافی میان شیعه و سنی مانند مسأله ایمان ابو طالب[5]، توضیح مصداق شیعه[6]، توضیح مصداق صحابی[7] و معنای اولی الأمر[8]و جز آن. این پاسخها آموزههایی بود که برای شیعیان به عنوان دیدگاه قطعی پذیرفته میشد. گزارشی هم حکایت از آن دارد که امام اموال خود را در روز عرفه میان مردم قسمت کرد و در برابر اعتراض فضل بن سهل که آن را «زیان» خوانده بود، امام آن را «غنیمت» دانست.[9]
یکی از شیعیان خالص امام که در زمان حضور امام در مرو به خدمت ایشان رسید، دعبل خزاعی بود. دانسته است که طایفه خزاعیان از طوایف شیعی عرب به شمار میروند و دعبل در این زمان شاعر برجسته عرب، خزاعی و شیعی شناخته میشد. زمانی که دعبل به خراسان آمد، قصیده تائیه خود را سروده و گفته بود که نباید کسی پیش از امام رضا علیه السّلام آن را بشنود.[10] این قصیده تاریخ شیعه را در این دوره منعکس میکند، تاریخی که همراه با درد و رنج و قتل و آزار است:
مدارس آیات خلت من تلاوة و منزل وحی مقفر العرصات
لآل رسول الله بالخیف من منی و بالرکن و التعریف و الجمرات
دیار علی و الحسین و جعفر و حمزة و السجاد ذی الثفنات
دیار عفاها جور کلّ منابذ و لم تعف بالأیّام و السنوات
… هم أهل میراث النبی اذا انتموا و هم خیر سادات و خیر حماة
تخیرتهم رشدا لأمری فإنهم علی کلّ حال خیرة الخیرات
نبذت الیهم بالمودة جاهدا[11] و زد حبّهم یا ربّ فی حسناتی
… أ لم تر أنّی مذ ثلاثین حجة أروح و أغدو دائم الحسرات
أری فیئهم فی غیرهم متقسّما و أیدیهم من فیئهم صفرات دعبل امیدوار است که امامت در اختیار اهل بیت قرار گیرد:
خروج امام لا محالة خارج یقوم علی اسم الله و البرکات
یمیّز فینا کلّ حقّ و باطل و یجزی علی النعماء و النقمات امام از این شعر به شدت متأثر شد و یک صد دینار از دینارهایی که به اسم مبارک امام ضرب شده بود، به همراه جبّهای به وی داد.[12] عجیب آن که در راه ،دزدان قافلهای را که دعبل در آن بود مورد حمله قرار دادند و پس از آن که دعبل را شناختند و او قصیده خود را برای آنها خواند، وسائل اهل قافله را پس دادند. مردمان قم، از وی خواستند تا جبّه اهدائی امام را به قیمت هزار دینار به آنان بفروشد، اما او نپذیرفت. پس از خروج از قم، جوانان عرب آن را از وی گرفتند. وی به شهر برگشت و تنها رضایت داد تا بخشی از جبه را به وی داده و هزار دینار نیز بگیرد. [13]به نظر آقای «اشتر» وی به احتمال در قم مانده تا زمانی که خبر درگذشت امام را شنیده است. مأمون از روی خباثتی که داشت امام را در نزدیکی قبر پدرش رشید در طوس دفن کرد. این امر آشوبی در وجود دعبل و شیعیان برانگیخت. در اشعار بعدی دعبل حملات صریحی به عباسیان است. وی به ویژه به همین ماجرا اشاره کرد:
أری أمیّة معذورین ان قتلوا و لا أری لبنی العباس من عذر
… قبران فی طوس: خیر الخلق کلهم و قبر شرّهم هذا من العبر [14] زمانی که مأمون در سال 210 فدک را به طالبیان بازگرداند، دعبل در شعری چنین سرود:
أصبح وجه الزمان قد ضحکا بردّ مأمون هاشم فدکا[15] دعبل با همه ی ارتباطی که با امیران و درباریان دوره مأمون و معتصم داشت، هیچگاه از تشیع دست نکشید و خود میگفت که پنجاه سال است که چوبه دار خود را همراه میبرد اما کسی او را بر دار نیاویخته است. اشعار وی در ستایش اهل بیت بسیار فراوان است:
بأبی و أمی خمسة أحبهم لله، لا لعطیة أعطاها بأبی النبی محمد و وصیّه الطیّبان و بنته و ابناها [16] و در آخرین شعری که پیش از وفاتش سرود، گفت:
أعدّ لله یوم یلقاه دعبل: أن لا اله الا الله
… الله مولاه و النبیّ، و من بعدهما فالوصیّ مولاه[17] به هر روی در زمینه گسترش تشیع در ایران، یکی از نکات غیر قابل انکار آمدن امام رضا علیه السّلام به ایران است. توجه به حفظ آثار بر جای مانده از مسیر امام در شهرها و مناطقی که به نحوی محل استقرار امام بوده، نشان از علاقه ویژه شیعی در میان مردم است، هر چند ممکن است درباره برخی از این مکانها و ارتباط آنها با امام رضا علیه السّلام خبر درستی در دست نداشته باشیم.
به عنوان نمونه، «مسجد امام رضا در اهواز»[18] یکی از قدیمیترین نقاطی است که در ایران به نام امام رضا علیه السّلام وجود دارد. جدای از ابو دلف، یاقوت هم از پل شوشتر در اهواز و مسجدی که به نام امام رضا علیه السّلام روبروی آن بوده یاد کرده است.[19] دو نقطه منسوب به امام رضا علیه السّلام در شهر شوشتر است یکی از آنها کمی دورتر از پل شاه علی و لشکر[20] و دیگری در شرق شوشتر نزدیک رودخانه شطیط.[21] بر این بنای دوم تاریخی از سال 1094 دیده میشود.
قدمگاه دیگری هم در شرق شهر دزفول موجود است.[22] همه اینها به نام امام رضا علیه السّلام دیمی قرار دارد که این دیمی نامی بر گرفته از منطقه است.[23] دو بقعه دیگر، یکی در دزفول و دیگری در شوشتر با نام شاخراسون وجود دارد. دو بقعه دیگر در شوشتر با نامهای «امام ضامن» در حوالی کنارستان و «بقعه امام رضا» در حوالی بلوک عقیقی وجود دارد.[24] محلی هم به عنوان «قدمگاه امام رضا» در جنوب آبادی کهنک [25]در حوالی شوشتر وجود دارد.
در شهر ارجان که در قدیم شهر آبادی بوده و اکنون در یک فرسخی آن بهبهان با قدمت سیصدساله وجود دارد، محلی با نام قدمگاه یا مسجد امام رضا است که گفته شده حضرت در حرکت خود به خراسان در اینجا نماز خواندهاند.[26]
مسجد قدمگاه امام رضا در ابرقو، مشهور به مسجد بیرون هم از اماکنی است که شناخته شده و آثاری از آن بر جای مانده است.[27]
در شهر یزد هم چندین قدمگاه وجود دارد. از جمله آنها قدمگاه خرانق (مشهدک) است. خرانق در شصت کیلومتری شهر یزد قرار دارد. تاریخ این قدمگاه بر اساس کتیبه موجود در آن مکان به قرن ششم هجری بازمیگردد. در این کتیبه آمده است:
لا اله الا اللّه، محمد رسول اللّه، امیر المؤمنین به تاریخ ست و تسعین مائة علی بن موسی الرضا اینجا رسیده است و در این مشهد فرود آمذ و مقام کرد و به تاریخ سنه اثنی و تسعین و خمسمائة خراب بوذ و از جهد بوبکر بن علی ابی نصر فرموذنذ و به دست ضعیف پرگناه یوسف بن علی بن محمد بنا واکرده شد خدایا بر آن کس رحمت کن کی یک بار قل هو الله به اخلاص در کار آنک فرموذ و آنک کرد و آنک خواند کنذ کتبه یوسف بن علی بن محمد فی شهر ربیع الاول سنة خمس و تسعین و خمسمائة.[28]
به یقین در آن حوالی شیعیانی زندگی میکردهاند که این بقعه را سر پا نگاه داشتهاند. اثر تاریخی دیگر مربوط به آثار سفر امام رضا علیه السّلام قدمگاه دهشیر در فراشاه است. این قدمگاه در کنار جاده تفت به دهشیر و در مرکز فراشاه قرار دارد. کتیبهای که در محراب بنای آن وجود دارد حکایت از آن میکند که گرشاسب بن علی از امرای کاکویه دیلمی در سال 512 آن مکان را ساخته است. بنای مزبور در همان عصر به نام مسجد مشهد علی بن موسی الرضا شهرت داشته است.
کتیبه بر جای مانده چنین است:
حاشیه اول: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ ذلِکَ الَّذِی یُبَشِّرُ اللَّهُ عِبادَهُ … (شوری 23)
حاشیه دوم: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ و نام دوازده امام.
متن: آیه تطهیر
خط دوم: لا اله الا الله محمد رسول الله (در زیر آن علی ولی الله با خط جدیدتر به آن الحاق شده است (
خط سوم: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ …
خط چهارم: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ …
امر بعمارة هذا المسجد المعروف بمشهد علی بن موسی الرضا علیهما السّلام العبد المذنب الفقیر الی رحمة الله تعالی کرشاسب بن علی بن فرامز ابن علاء الدوله تقبل الله منه فی شهور سنة اثنی عشرة و خمس مائة[29]
در محله دار الشفای یزد، مسجدی با نام مسجد فرط یا پتک وجود دارد که بسیار کهن و قدیمی است. داستان بنای این مسجد به زمان خروج ابو مسلم خراسانی برمیگردد. گفته شده است که امام رضا علیه السّلام چون در سفر خراسان به یزد آمد در این مسجد نماز گزارد. اکنون نیز یکی از حجرات مسجد به نام «صومعه امام رضا» شناخته میشود. این مسجد در سال 1087 بازسازی شده است. سنگی در صومعه وجود دارد با این عبارت: وقف کرد بر صومعه متبرکه امام علی موسی الرضا میرک شربتدار فی تاریخ سنة 937. [30]
دو سنگ نبشته یکی با تاریخ 516 در موزه آستان قدس مشهد و دیگری با تاریخ 547 در موزه فریر گالری واشنگتن مربوط به مسجد مشهد امام رضا موجود است که هر دو نشانی است از قدمگاههای یزد و دیگر حضور تشیع در این دیار. متن هر دو سنگ را آقای افشار چاپ کردهاند.
عبارات سنگ مورخ 516 چنین است:
حاشیه اول: بسم الله الرحمن الرحیم و نام دوازده امام
حاشیه دوم: بسم الله الرحمن الرحیم و آیه انما ولیکم الله
حاشیه سوم: امر بعمارة المشهد الرضوی علی بن موسی الرضا علیه السّلام المذنب الفقیر الی رحمة الله ابو القاسم احمد بن علی بن احمد العلوی الحسینی تقبل الله منه
پیشانی: الله اکبر
متن: هذا مقام الرضا علیه السلم اقبل علی صلاتک و لا تکن من الغافلین شعبان سنة ستة عشر و خمس
زیر: مائة. عمل عبد الله بن احمد مره.[31]
سنگ نبشته دوم:
حاشیه اول: آیه 17 و 18 آل عمران
حاشیه دوم و سوم: بسم الله الرحمن الرحیم و نام چهارده معصوم
پیشانی: آیه تطهیر
متن: سوره اخلاص و این جمله: امر بعمارة هذا المسجد المعروف بمشهد علی بن موسی الرضا علیه السلام العبد المذنب الی رحمة الله تعالی جنید بن عمار بر الفاد (نقطه فاء مشخص نیست).
زیر سنگ: فی سنة سبع و اربعین و خمس مائة. عمل احمد بن محمد بن احمد اسک.[32]
مسجد دیگری با نام «مسجد قدمگاه» در شهر یزد در محله مالمیر خارج حصار وجود دارد. [33]
در روستای بافران در پنج کیلومتری نائین درختی وجود دارد که مردم آن را «موم رضا» مینامند و چنین شهرت دارد که امام رضا علیه السّلام زیر این درخت غذا تناول فرمودهاند. مردم هم در روز عاشورا و بیست و یکم رمضان در آنجا جمع میشوند.
گفته شده که شاه عباس هم در آنجا بنایی ساخته بوده است.[34] در خود نائین هم قدمگاه مسجد قدیمان وجود دارد. گفته شده که حضرت در این مسجد نماز خوانده است.
ایضا در نائین حمام و مسجد امام رضا وجود دارد که گفته شده حضرت در آنجا استحمام نموده و در مسجد نماز خوانده است. این دو در محله گودالو در نائین قرار دارند. در پشت مسجد کلوان هم قدمگاهی وجود دارد که منسوب به امام رضاست.[35]
رافعی نوشته است که قد اشتهر اجتیاز علی بن موسی الرضا بقزوین و یقال انه کان مستخفیا فی دار داود بن سلیمان غاری.[36] شهرت دارد که علی بن موسی الرضا از قزوین عبور کرده و گفته شده که در خانه داود بن سلیمان غازی پنهان بوده است. گویا کسی در این نکته تردید ندارد که مسیر امام در سفر به خراسان از قزوین نبوده است. نیز گزارش شده است که امام رضا علیه السّلام از نطنز گذشته و محلی که اکنون به نام قدمگاه علی علیه السّلام شهرت دارد مربوط به توقف امام رضا علیه السّلام در این شهر است.[37]
همچنین گزارش شده است که امام رضا علیه السّلام از دامغان گذشته و در محلی با نام آهوان، چند آهو خدمت آن حضرت رسیدهاند. [38]
ورود امام رضا علیه السّلام به نیشابور در منابع فراوانی آمده است. شیخ صدوق از ورود آن حضرت به محله «فرد» در نیشابور یاد کرده و نوشته است که تاکنون (نیمه دوم قرن چهارم) در آن محل حمامی بنا شده که به حمام رضا مشهور است.[39] همچنین در بیست و شش کیلومتری نیشابور قدمگاه معروف منسوب به امام رضا علیه السّلام موجود است و به این نام شهرت دارد. جایی هم با نام عین الرضا در محلی با نام حمراء[40] شناخته شده بوده است. از جایی نیز با نام پسنده، که محل اقامت امام بوده و ایشان از آن راضی بوده و به همین دلیل از آن با عنوان پسنده یاد شده نام برده شده است.[41]
در میان اصحاب امام رضا علیه السّلام کسانی هستند که حتی اگر عرب نیز بودهاند، در شهرهای ایرانی زندگی میکرده و نامی ایرانی یافتهاند. چند نفری که به همدانی شهرت دارند ندانستیم که همدانی هستند یا همَدانی. بنا بر این یادی از آنها نکردیم. از رازیها و قمیها و غیر شهرهای ایران هم یاد نکردهایم. کسانی که لقب آنها منسوب به شهرهای ایرانی است عبارتند از: ابراهیم بن ابی محمد خراسانی (مسند الرضا علیه السّلام 2/ 511) ابو سعید الخراسانی (مسند 2/ 514) محمد بن عبد الله الخراسانی (مسند 2/ 548) سلیمان بن حفص مروزی (مسند 2/ 533) سلیمان بن صالح مروزی (مسند 2/ 534) سهل بن قاسم نوشجانی (مسند 2/ 534) ابو القاسم الفارسی (مسند 2/ 515) فتح بن یزید الجرجانی (مسند 2/ 542) فضالة بن ایوب ازدی سکن اهواز (مسند 2/ 543) محمد بن اسحاق طالقانی (مسند 2/ 545) محمد بن ابی یعقوب بلخی (مسند 2/ 545) محمد بن زید طبری (اصله کوفی) (مسند 2/ 547) نعیم بن صالح طبری (مسند 2/ 553) ابو سعید النیسابوری (مسند 2/ 515) حمزة بن جعفر الارجانی (مسند 2/ 515) ابو حیون مولی الرضا (مسند 2/ 514).
منبع:کتاب حیات فکری و سیاسی ائمه ازصفحه 459 تا 467 / رسول جعفریان
[1] تهذیب التهذیب، ج 7، ص 387
[2] الثّقات، (چاپ هند)، ج 8، ص 456- 457
[3] الکافی، ج 1، ص 223؛ بصائر الدرجات، ص 118؛ بحار، ج 23، ص 336
[4] نک: عیون اخبار الرضا، ج 1، ص 16
[5] معادن الحکمه، ج 2، ص 176
[6] قرب الاسناد، صص 203، 206
[7] عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 87
[8] تفسیر العیاشی، ج 1، ص 360؛ بحار، ج 23 ص 296
[9] محاضرات الادباء، ج 1، ص 589
[10] دعبل بن علی الخزاعی شاعر اهل البیت، ص 83، از الغدیر، ج 2، ص 359، الاتحاف، ص 161
[11] فیا رب زد قلبی هدیّ و بصیرة
[12] دعبل بن علی الخزاعی، ص 89، از عیون اخبار الرضا، ص 368، الفصول المهمه، ص 231
[13] دعبل بن علی الخزاعی، ص 91
[14] همان، صص 95- 98
[15] فتوح البلدان، ص 37، به نقل از دعبل بن علی الخزاعی، ص 107
[16] دعبل بن علی الخزاعی، ص 212؛ دیوان دعبل الخزاعی، ص 247
[17] دیوان دعبل الخزاعی، ص 140
[18] ابو دلف (سفرنامه، ص 89) در قرن چهارم از آن خبر داده است.
[19] معجم البلدان، ج 1، ص 285، مرات البلدان، ج 1، ص 132
[20] درباره آن نک: جغرافیای تاریخی هجرت امام رضا علیه السّلام صص 58- 59
[21] درباره آن نک: همان، صص 59- 60
[22] درباره آن نک: همان، ص 61
[23] نک: دیار شهر یاران، بخش اول، 1/ 554، 368، جغرافیای تاریخی هجرت امام رضا (ع) ص 57
[24] دیار شهر یاران، بخش اول، 1/ 320، 869، 771، 775
[25] جغرافیای تاریخی هجرت امام رضا- علیه السلام- ص 63
[26] مرات البلدان، ج 1، ص 368، زندگانی امام رضا، سحاب، ص 243، جغرافیای تاریخی هجرت امام رضا- علیه السلام- صص 78- 79
[27] یادگارهای یزد، ج 1، ص 357، 358. قسمتهایی از کتیبه کاشی معرق مورد نظر که اشاره به ورود امام رضا- علیه السلام- در آن آمده، به طور عمده از بین رفته است.
[28] یادگارهای یزد، ج 1، ص 173- 177
[29] همان، ج 1، ص 383- 384
[30] همان، ج 2، ص 211- 217.
[31] همان، ج 2، ص 917
[32] یادگارهای یزد، ج 2، ص 918 گویا نویسنده دانشمند کتاب جغرافیای تاریخی هجرت امام رضا از این موارد و نمونه بعدی غفلت کردهاند.
[33] یادگارهای یزد، ج 2، ص 274
[34] تاریخ نائین، ج 2، ص 236- 237، جغرافیای تاریخی هجرت امام رضا علیه السّلام ص 109
[35] تاریخ نائین، ج 2، ص 230، 237، جغرافیای تاریخی هجرت امام رضا صص 113- 115
[36] التدوین فی أخبار قزوین، ج 3، ص 428
[37] نک: میراث فرهنگی نطنز، صص 158- 161
[38] بحر الانساب، ص 101- 103 اشاره به ولایت خراسان کرده نه خصوص دامغان. نک: جغرافیای تاریخی هجرت امام رضا علیه السّلام ص 116- 117
[39] جغرافیای تاریخی هجرت امام رضا- علیه السلام- ص 132- 133
[40] الثاقب فی المناقب، ص 146. گفته شده که شاید حمراء آن روزگار ده سرخ فعلی باشد. نک: جغرافیای تاریخی هجرت امام رضا- علیه السلام- ص 136
[41] الثاقب فی المناقب، ص 146





