امام ائمه

امام رضا علیه السلام به روایت علمای اهل سنت در قرن پنجم

حاکم نیشابوری شافعی (405 هـ. ق)

وی یکی از بزرگ‌ترین دانشمندان شافعی مذهب است که در کتاب گران‌سنگ خود به نام تاریخ نیشابور مطالب مهم و ارزشمندی درباره‌ی عظمت شخصیت امام رضا (ع) گزارش کرده است. گرچه امروزه اصل این کتاب در دسترس نیست، نقل بزرگان اهل سنّت از این کتاب و اعتماد آن‌ها بر روایات و گزارش‌های حاکم نیشابوری شافعی درباره‌ی امام رضا (ع)، ارتباط با این کتاب ارزشمند را تا حدودی حفظ کرده است.

جوینی شافعی در کتاب فرائد السمطین في فضائل المرتضی و البتول و السبطین و الائمّة مِنْ ذریتهم (ع) تا اندازه‌ای روایت‌ها و گزارش‌های حاکم نیشابوری درباره‌ی امام رضا (ع) را محفوظ داشته است.

به هر حال، حاکم نیشابوری شافعی درباره‌ی شخصیت علمی امام رضا (ع) چنین می‌گوید:

و کان یُفْتي في مسجد رسول الله، و هو ابن نَیِّف و عشرین سنة، روی عنه مِنْ أئمّة الحدیث، آدم بن أبي ایاس و نصر بن علي الجُهْني و محمّد بن رافع القُشیْري و غیرهم[1]؛

امام رضا (ع) با این‌که بیست و چند ساله بود در مسجد رسول خدا ص فتوا می‌داد. بزرگان اهل حدیث، مانند آدم بن أبی ایاس و نصر بن علی جهنی و محمّد بن رافع قشیری از آن حضرت روایت نقل کرده‌اند.

درباره‌ی نَسَب شریف امام رضا (ع) با تجلیل از این‌که آن حضرت از دودمان پیامبر اعظم ص است، می‌گوید:

و مِنْ أجلّ فضیلة لنسب علي بن موسی الرضا أنّه مِنْ ذریّة خیر البشر محمّد المصطفي (ص)[2]؛

یکی از برجسته‌ترین فضیلت نسب علی بن موسی الرضا، نسب وی است که از ذریه‌ی پیامبر اکرم (ص) می‌باشند.

حاکم نیشابوری شافعی می‌گوید:

و قد عرَّفني الله من کرامات التربة خیر کرامة، منها: أنيّ کنت متقرساً لا أتحرّک إلا بجهد فَخَرْجتُ وزُرْتُ و انصرفت إلی نوقان بخفّین من کرابیس، فأصبحت من الغد بنوقان، و قد ذهب ذلک الوجع و انصرفت سالماً إلی نیسابور[3]؛

خداوند از کرامات این خاک بهترین کرامات را نشان داده است: من دچار بیماری خشکی مفاصل بودم که جز با سختی نمی‌توانستم راه بروم پس بیرون آمدم و (آن تربت را) زیارت کردم و به نوقان با دو کفش کرباسی بازگشتم صبح فردا در نوقان بودم، در حالی که آن درد رفته بود و تندرست به نیشابور برگشتم.

حاکم نیشابوری شافعی افزون بر سخنان مذکور شاهد اعترافات بزرگان اهل سنّت درباره شفا یافتن از بقعه‌ی مبارکه‌ی امام رضا (ع) بوده و آن‌ها را گزارش کرده که به این موارد اشاره می‌شود:

یک – حمزه، زایر مصری:

حاکم نیشابوری شافعی به سند خود می‌گوید: «حمزه از مصر به زیارت مرقد امام رضا (ع) آمده بود و به کرامات معنوی آن حضرت اعتقاد داشت.» شرح این ماجرا در «دفتر زیارت» خواهد آمد[4].

دو – محمّد بن قاسم شافعی:

وی از جمله منکران کرامت و زیارت مرقد امام رضا (ع) بوده، ولی پس از جریان‌هایی که برای او اتّفاق می‌افتد، از عقیده‌ی باطل خود باز می‌گردد و از زایران قبر آن حضرت می‌شود، به گونه‌ای که با شرایط و اوضاع دشوار سفر در گذشته، سالی دو بار رهسپار زیارت مرقد امام رضا (ع) می‌شد[5].

سه- فخر الدین ادیب جَنَدی شافعی:

وی نیز زایر قبر امام رضا (ع) و شاهد کرامت شگفت‌آوری از بقعه‌ی امام رضا (ع) است[6].

چهار- ابو النضر مؤذن نیشابوری شافعی:

وی از جمله افرادی است که به برکت زیارت قبر امام رضا (ع) شفا یافته است[7].

پنج- فرد ناشناس:

حاکم نیشابوری شاهد ماجرای شگفت‌آوری در مورد فردی ناشناس کنار مرقد امام رضا (ع) بوده و به نقل آن می‌پردازد که شرح آن در «دفتر زیارت» خواهد آمد[8].

شش- زید فارسی:

وی بیماری غیر قابل علاجی داشته و به برکت زیارت مرقد امام رضا (ع) شفا یافته است[9].

هفت- حمویه بن علی:

او از زایران قبر امام رضا (ع) و معتقد به شخصیت معنوی آن حضرت و شاهد کراماتی از بقعه‌ی امام رضا (ع) بوده است[10].

ابو الحسین بن ابی بکر شافعی

حاکم نیشابوری شافعی می‌گوید:

سمعت أبا الحسين بن أبي بكر الفقيه يقول: قد أجاب‏ اللّه‏ لي‏ في‏ كل‏ دعوة دعوته بها عند مشهد الرضا، حتى أني دعوت اللّه [أن يرزقني ولداً] فرزقت ولداً بعد الإياس منه[11].

از ابو الحسین بن ابوبکر فقیه شنیدم که می‌گفت: خداوند هر حاجتی را که در آستان [امام] رضا کردم برآورد حتی من از خدا خواستم [که فرزندی به من عطا کند] خداوند به من داد بعد از آن که ناامید شده بودم.

ابو سعد منصور بن حسین آبی (421 هـ. ق)

وی نیز در کتاب خود، صفحاتی را به بیان حالات امام رضا (ع) و سخنان گهربار وی اختصاص داده و از همه مهم‌تر جریان تاریخی ورود امام رضا (ع) به نیشابور و استقبال بی‌نظیر مردم و… و حدیث سلسلة الذهب و سخنان بزرگان اهل سنّت درباره‌ی این حدیث و شفای بیمار را به برکت سلسلة الذهب، نقل کرده است[12].

احمد بن علی خطیب بغدادی شافعی (463 هـ. ق)

درباره‌ی امام رضا (ع) می‌گوید:

علي بن موسی الرضا و کان و الله! رضا کما سُمِّيَ[13]؛

به خدا سوگند! علی بن موسی الرضا (ع)، همان‌گونه که نام گرفته بود، رضا به شمار می‌آمد.

علی بن هبة الله ابن ماکولا شافعی (475 هـ. ق.)

در مورد امام هشتم (ع) می‌گوید:

أبو الحسن علي بن موسی بن جعفر بن محمّد بن علي بن الحسین بن علي بن أبي‌طالب… و کان من أعیان أهل بیته عِلْماً و فضْلاً[14]؛

ابو الحسن علی بن موسی بن جعفر بن محمّد بن علی بن حسین بن علی بن ابی‌طالب… در علم و دانش و فضیلت، از برجستگان خاندانش به شمار می‌آمد.

منبع: کتاب امام رضا علیه السلام به روایت اهل سنت – محمدمحسن طبسی


[1]– فرائد السمطین فی فضائل المرتضی و البتول و السبطین و الأئمّة مِن ذریتهم، ج 2، ص 199، ح 478 و تهذیب التهذیب، ج 7، ص 339.

[2]– فرائد السمطین فی فضائل المرتضی و البتول و السبطین و الأئمّة مِن ذریتهم، ج 2، ص 202، ح 481.

[3]– همان، ص 220، ح 497.

[4]– همان، ص 196، ح 474.

[5]– همان، ص 197، ح 475.

[6]– همان، ح 476.

[7]– همان، ص 217، ح 491.

[8]– همان، ص 218، ح 493.

[9]– همان، ص 219، ح 494.

[10]– همان، ح 495.

[11]– همان، ص 220، ح 498.

[12]– نثر الدُّرَر، ج 1، ص 361- 365.

[13]– تاریخ بغداد، ج 5، ص 481.

[14]– الإکمال فی رفع الإرتیاب عن المؤتلف و المختلف فی الأسماء و الکنی و الأنساب، ج 4، ص 75.