این گُلِ تَر ز چه باغی است؟ که لب خشکیده است
مدح حضرت قاسم بن الحسن علیه السلام؛ شاعر: علی انسانیاین گُلِ تَر ز چه باغی است؟ که لب خشکیده است نوشکفته است و به هر غنچه، لبش خندیده استروبهرو همچو دو مصراع، دو ابرویش ...
این گُلِ تَر ز چه باغی است؟ که لب خشکیده است نوشکفته است و به هر غنچه، لبش خندیده استروبهرو همچو دو مصراع، دو ابرویش ...
در سرخی غروب، نشسته سپیدهات جان بر لبم ز عمر به پایان رسیدهاتآخر دل عموی تو را پاره پاره کرد آوای نالههای بریده بریدهاتدر بین ...
قامت کمان کند که دو تا تیر آخرش یک دم سپر شوند، برای برادرشخون عقاب، در جگر شیرشان پُر است از نسل جعفرند و علی، ...
فرصت کم است، دامن من را رها کنید وقتش رسیده نذر پدر را، ادا کنیدوقتش رسیده، نوبت جانبازی شماست جان را فدای خامس آلعبا کنیدشیران ...
رسد از حدیقهی زینبی، ز دو عندلیب این صلا سرگل سلامت اگر شود، پربلبلان سپر بلادو پسر به قامتشان کفن، دو سمن، دو یاس، دو ...
این نوخطان که در یَم خون، آرمیدهاند «آرام جان و مونس دل، نور دیدهاند» خون است و خاک و نعل ستوران و آفتاب «پیراهنی ...