فرماندهی روی برانکار
صفحاتی از زندگی شهید محمود کاوهشب عید سال ۶۲ بود. یک پیت هفده کیلویی روغن برداشتم، آبش کردم، گذاشتمش سر آتش. آب جوش آمد. روش روغن قلپ قلپ میکرد. یک ...
شب عید سال ۶۲ بود. یک پیت هفده کیلویی روغن برداشتم، آبش کردم، گذاشتمش سر آتش. آب جوش آمد. روش روغن قلپ قلپ میکرد. یک ...
کاوه گفت «بوکان، میخواهیم برویم آزادش کنیم. بیشماها هم اصلاً نمیشود.»گفتم «من تا نروم یک خبر نگیرم نمیآیم.»محمود گفت «اصلاً با هم میرویم مشهد. یک ...
بیست روزی میشد آمده بودم مشهد که شب آمد به خوابم. با لباس نظامی و تک و تنها.گفت «مرا تنها میگذاری؟»گفتم «جان تو دلم نمیخواست. ...
منصوری معاون محمود پسرم میگفت «نشسته بودیم دم سنگرمان. عراقیها آتشی به پا کرده بودند که هر کس میرفت جلو، یا شهید میشد یا زخمی ...
جایزهیی که برای سرش گذاشته بودند شده بود چند میلیون تومان و او اصلاً عین خیالش نبود. آمدند توی مغازهام نارنجک انداختند از بینش ببرندش، ...
یک بار اسمش در آمد برود مکه.گفتم «به سلامتی میخواهی بروی حاجی بشوی؟»گفت «نمیروم.»یکی از رفیقهاش را به جای خودش فرستاد.مادرش گفت «همه آروزشانست خدا ...
به هر کلکی بود دامادش کردم، دستش را دادم به دست عروسش گفتم «بلکه تو بتوانی بیشتر از ما ببینیاش.»میخواستم پابند شود زیاد نرود جبهه. ...
گفت «حالا دیگر محمودت میآید شهر نمیآیی خبرمان کنی؟ میترسی بیاییم سرت خراب شویم؟»گفتم «مگر محمود آمده شهر؟»گفت «خودم همین امروز دیدمش. میگفت چهار پنج ...
پادگانمان را کنار یک کوه ساختیم. شبها، بعد از نصف شب، هر جا میگشتیم کاوه را پیدا کنیم نمیتوانستیم. یک شب زاغش را چوب زدم ...
صبح بلند شدیم دیدیم چادرها همه صاف شدهاند از برف زیادی که آمده. آفتاب هنوز نزده بود که محمود همه را جمع کرد گفت «پسر ...
محمود گفت «دو نفر بیایند پایین زود بروند گوشهی خاکریز.»دو نفر آمدند پایین رفتند جایی که گفته بود.گفت «مواظب باشید زیاد نزدیک نشوند. خبرم کنید ...
عملیات شروع شد؛ و ابتکار عمل محمود هم. هیچ کس را ندیده بودم مثل او همه جا باشد. جلو، عقب، چپ، راست؛ و اصلاً هر ...
اوّلین خاطرهام از محمود کاوه مربوط به عملیات والفجر دو ست. در منطقهی حاج عمران. آنجا عملیات از دو سمت انجام میشد. جناح راست پیشروی ...
پرسیدم «کاوه منتظرمان بود. کجاست یعنی؟»– دیر کردید رفت.– کجا؟– ارتفاع ۲۵۱۹ سقوط کرد، بلند شد زود رفت کدو. درگیری اصلی آنجاست.– قرار بود با ...