استفادهی شخصی ممنوع!
شهید مرتضی جاویدیدر یکی از روزهای گرم تابستان ۱۳۶۴، مأموریت داشتم که به روستای «قره بلاغ» بروم. به دو راهی «جلیان» که رسیدم، شهید جاویدی را دیدم ...
در یکی از روزهای گرم تابستان ۱۳۶۴، مأموریت داشتم که به روستای «قره بلاغ» بروم. به دو راهی «جلیان» که رسیدم، شهید جاویدی را دیدم ...
یکی – دو روز بعد، یک شب کُنج اتاق نشسته بودیم و متوجّه شدم که خیلی دارد به من نگاه می کند. برّ و برّ ...
در اسفند ۱۳۶۰ ما در یک مراسم روحانی و بدون سر و صدا با هم عروسی کردیم. یادم هست صبح همان روز، آقا مرتضی در ...