ثقلین
TasvirShakheshazrateabas36

از پلک سیاه شب شرر می بارید

مدح حضرت اباالفضل العباس علیه السلام؛ شاعر: بهنام پازوکی

از پلک سیاه شب شرر می باریدبر دامن دشت شور و شَر می باریداز چشمه ی مه سرشک حسرت نم نمبر دست فرات تا سحر می ...

TasvirShakheshazrateabas35

ای کنز حیا کان ادب ادرکنی

مدح حضرت اباالفضل العباس علیه السلام؛ شاعر: صغیر اصفهانی

 ای کنز حیا کان ادب ادرکنیعباسِ علی میر عرب ادرکنیای رفته به بحر تشنه، وز عشق حسینبرگشته ز بحر تشنه لب ادرکنیشاعر: صغیر اصفهانی ...

TasvirShakheshazrateabas34

خود عین صعود است اگر پاک افتد

مدح حضرت اباالفضل العباس علیه السلام؛ شاعر: امید مهدی نژاد

خود عین صعود است اگر پاک افتدانگور شراب است چو از تاک افتدبگذار عمودها به پرواز آیندعباس عَلَمی نیست که بر خاک افتدشاعر: امید مهدی ...

TasvirShakheshazrateabas32

تو منشأ خیر و برکاتی عباس

مدح حضرت اباالفضل العباس علیه السلام؛ شاعر: علی شکاری

 تو منشأ خیر و برکاتی عباسسکّان سفینه النجاتی عباسعالم همه سیراب ز دستت، امالب تشنه برابر فراتی عباسشاعر: علی شکاری ...

TasvirShakheshazrateabas31

تو بگشا چشم پیکان بسته ات را

مدح حضرت اباالفضل العباس علیه السلام؛ شاعر: سید فرید احمدی

تو بگشا چشم پیکان بسته ات رانظر کن زائر دلخسته ات راالهی بشکند دستی که با تیغگسسته ابروی پیوسته ات راشاعر: سید فرید احمدی ...

TasvirShakheshazratabas30

نوای العطش باشد به نایش

مدح حضرت اباالفضل العباس علیه السلام؛ شاعر: محمود سنجری

نوای العطش باشد به نایشعمو رفته که آب آرد برایشچه کش گوید به این طفل عطشناکعمو آمد، ولی کو دست هایش؟!شاعر: محمود سنجری ...

TasvirShakheshazrateabas32

عطش، خورشید را سیراب می کرد

مدح حضرت اباالفضل العباس علیه السلام؛ شاعر: صمد پرویس

عطش، خورشید را سیراب می کردگل شش ماهه را بیتاب می کردتنی بی دست با مشکی پُر از آبوضو در چشمه ی مهتاب می کردشاعر: ...

TasvirShakheshazrateabas31

در چشم شرمگین شد ماه و خورشید

مدح حضرت اباالفضل العباس علیه السلام؛ شاعر: سهیل محمودی

در چشم شرمگین شد ماه و خورشیدحضوری آتشین شد ماه و خورشیدحسین آمد به بالین برادربه یکدیگر قرین شد ماه و خورشیدشاعر: سهیل محمودی ...

TasvirShakheshazrateabas30

چون آتش عشق، شعله ور می گردد

مدح حضرت اباالفضل العباس علیه السلام؛ شاعر: محمدعلی مردانی

چون آتش عشق، شعله ور می گردددر او رخ دوست جلوه گر می گرددتا رفع عطش از لب معشوق کندعاشق ز فرات تشنه بر می ...

TasvirShakheshazrateabas29

هر دم که ز کارزار بر می گردی!

مدح حضرت اباالفضل العباس علیه السلام؛ شاعر: سید حسن حسینی

هر دم که ز کارزار بر می گردی!شوریده و بی قرار بر می گردی!این بار کدام لاله ات پر پر شد؟کاین گونه شکسته وار بر ...

TasvirShakheshazrate28

مزارت عشق را بیتاب کرده

مدح حضرت اباالفضل العباس علیه السلام؛ شاعر: حیدر توکلی

مزارت عشق را بیتاب کردهفلک را بنده ی سرداب کردهگواهی می دهد این قبر کوچککه مردی را خجالت آب کردهشاعر: حیدر توکلی ...

TasvirShakheshazrateabas27

قربان دو دستی که ز تن گشت جدا

مدح حضرت اباالفضل العباس علیه السلام؛ شاعر: عباس محمدی (آزرده)

قربان دو دستی که ز تن گشت جداوان چشم که خورد از ستم تیر جفاوان آبِ رخی که ریخت از اشک به خاکوان فرق که ...

TasvirShakheshazrateabas27

او غربت آفتاب را حس می کرد

مدح حضرت اباالفضل العباس علیه السلام؛ شاعر: وحید امیری

او غربت آفتاب را حس می کرددر حادثه، التهاب را حس می کردبی تابی کودکانش آتش می زدوقتی خنکای آب را حس می کردشاعر: وحید ...

TasvirShakheshazrateabas26

در وادی عشق خضر راهی عباس

مدح حضرت اباالفضل العباس علیه السلام؛ شاعر: مهدی آصفی

در وادی عشق خضر راهی عباسبر مردم خسته دل پناهی عباسگویند که ماه نورد گیرد از مهرخورشید حسین است و تو ماهی عباسشاعر: مهدی آصفی ...

صفحه 114 از 136« بعدی...102030...112113114115116...120130...قبلی »