یک لب خندان
شهید شیخ فضل الله محلاتیبعد از شکست حصر آبادان، در اواخر شهریور ۶۰، آقای رضایی شد فرماندهی کل سپاه و ترکیب فرماندهان تغییر کرد. آقای شمخانی فرماندهی سپاه خوزستان بود ...
بعد از شکست حصر آبادان، در اواخر شهریور ۶۰، آقای رضایی شد فرماندهی کل سپاه و ترکیب فرماندهان تغییر کرد. آقای شمخانی فرماندهی سپاه خوزستان بود ...
من و شیخ فضلالله را بردند پیش عضدی تا از آنجا ببرند پیش سجدهای. درِ اتاق سجدهای از بیرون باز نمیشد. باید زنگ میزدند و ...
مقرشان کمیتهی ضد خرابکاری بود در زندان شهربانی. رییس آنجا سرتیپ سجدهای بود که بعد از انقلاب اعدام شد. مأمور زندان یک آدم چهارشانهی قد ...
سال ۴۷ شاه رفته بود آلمان و از طرف کنفدراسیون اروپا علیهاش تظاهرات شده بود و به طرفاش تخم مرغ و گوجهفرنگی پرت کرده بودند. ...
یار قدیمی امام هم بود. طوری که درِ خانهی امام همیشه به روش باز بود. مشکلگشایی هم میکرد. بلد بود چهطور گرههای کور را باز ...
در سال ۴۰ امام به من دستور داده بودند که بروم در مسجد احمدیهی تهران خدمت کنم. یکی از کسانی که مقید بودم حتماً در ...
بنیصدر اصلاً با سپاه خوب نبود. تنها کسی که سنگ سپاه را به سینه میزد و بنیصدر را هم آرام میکرد، فقط آقای محلاتی بود. ...
یک بار از ریاست جمهوری تماس گرفتند گفتند که بنیصدر راجع به غائلهی گنبد اعتراض دارد و میگوید «چرا سپاه در این ماجرا دخالت کرده؟»چتد ...
خیلیها، در شرایط خاص، به سپاه انتقاد داشتند و حضور آقای محلاتی باعث میشد هر حرف و حدیثی خیلی زود تمام شود. به خاطر ارتباطاش ...
نقشی که روحانیون مستقر در واحدهای نمایندگی (امام در سپاه) در استانها و شهرستانها داشتند، این بود که اختلافها را خیلی کنترل میکردند. آنها به ...
مثلاً یک بار هم مشکلی در شیراز پیش آمد، در خصوص پسر شهید دستغیب، آسید علی محمد دستغیب، که باز حاج احمد آقا تلفن زد ...
واحد نمایندگی ولی فقیه در استانها را به اتفاق آیتالله طاهری خرم آبادی با هم تشکیل دادند. یعین اولاش یک دفتر مرکزی درست کردند، بعد ...
در ماههای اول خیلی خودجوش و انقلابی چهار عدد سپاه در نقاط مختلف تهران با اسامی تشکیل شد و هر کدامشان برای خودشان فعالیت میکردند. ...
پدرم حاج احمد مکه زیاد میرفت. توی یکی از همین سفرها شیفتهی آقای محلاتی میشود و و روز عید غدیر در مکه یا مدینه – ...