ثقلین
TasvirShakhesnazm1

مهمان خوش قول

شهید مهدی باکری

زمستان سال ۶۳ بود. برف همه جا را پوشانده بود و هوا به شدّت سرد بود. منزل مشغول کارهای روزمرّه بودم که صدای زنگ تلفن ...

TasvirShakhestamasok17

همه‌ی مجروحان را آرام کرد

شهید ابراهیم هادی

در فتح المبین وقتی ابراهیم مجروح شد سریع او را به دزفول منتقل کردیم. در سالنی که مربوط به بهداری ارتش بود قرار دادیم. مجروحین ...

TasvirShakhesvarzesh27

کشتی را باخت تا من ضایع نشوم!

شهید ابراهیم هادی

سال پنجاه و پنج مسابقات قهرمانی باشگاه‌ها بود. مقام اوّل مسابقات، هم جایزه‌ی نقدی می‌گرفت، هم به انتخابی کشور می‌رفت. ابراهیم در اوج آمادگی بود. ...

TasvirShakhesvarzesh26

به پای آسیب‌دیده‌ی من دست نزد

شهید ابراهیم هادی

مسابقات قهرمانی ۷۴ کیلو باشگاه‌هابود. ابراهیم همه‌ی حریفان را یکی پس از دیگری شکست داد.به نیمه‌نهایی رسید. آن سال ابراهیم خیلی خوب تمرین کرده بود. ...

TasvirShakhesshahidhadi2

ما تو را دوست داریم

صفحاتی از زندگی شهید ابراهیم هادی

پائیز سال شصت و یک بود. بار دیگر به همراه ابراهیم عازم مناطق عملیاتی شدیم. این بار نَقل همه مجالس توسل‌های ابراهیم به حضرت زهرا ...

TasvirShakhesshahidhadi16

روزی رسان خداست!

صفحاتی از زندگی شهید ابراهیم هادی

ابراهیم به اطعام دادن نیز خیلی اهمیت می‌داد. همیشه دوستان را به خانه دعوت می‌کرد و غذا می‌داد.در دوران مجروحیت که در خانه بستری بود ...

TasvirShakhesshahidhadi5

برخورد صحیح

صفحاتی از زندگی شهید ابراهیم هادی

روش امر به معروف و نهی از منکر ابراهیم در نوع خود بسیار جالب بود. اگر می‌خواست بگوید که کاری را نکن، سعی می‌کرد غیر ...

TasvirShakhesshahidhadi15

عجب عزاداری باحالی!

صفحاتی از زندگی شهید ابراهیم هادی

شب تاسوعا بود. در مسجد، عزاداری باشکوهی برگزار شد. ابراهیم در ابتدا خیلی خوب سینه می‌زد. اما بعد در تاریکی مجلس، او را دیدم که ...

TasvirShakhesshahidhadi1

مداح

صفحاتی از زندگی شهید ابراهیم هادی

می‌دانستم هر وقت کاری بوی غیر خدا دهد، یا باعث مطرح شدنش شود ترک می‌کند. در مداحی عادت جالبی داشت. به بلندگو، اکو و… مقید ...

TasvirShakhesshahidhadi14

هیئت جوانان وحدت اسلامی

صفحاتی از زندگی شهید ابراهیم هادی

ابراهیم در دوران دبیرستان به همراه دوستانش، هیئت جوانان وحدت اسلامی را برپا کرد. او منشاء خیر، برای بسیاری از دوستان شد. بارها به دوستانش ...

TasvirShakhesshahidhadi13

معلم نمونه

صفحاتی از زندگی شهید ابراهیم هادی

ابراهیم می‌گفت: اگر قرار است انقلاب پایدار بماند و نسل‌های بعدی هم انقلابی باشند. باید در مدارس فعالیت کنیم. چرا که آینده مملکت به کسانی ...

TasvirShakhesshahidhadi12

شکستن نفس

صفحاتی از زندگی شهید ابراهیم هادی

ابراهیم در یکی از مغازه‌های بازار مشغول کار بود. یک روز ابراهیم را در وضعیتی دیدم که خیلی تعجب کردم. دو کارتن بزرگ اجناس روی ...

TasvirShakhesshahidhadi11

پدیده جدید فوتبال جوانان

صفحاتی از زندگی شهید ابراهیم هادی

توی زمین چمن بودم. مشغول فوتبال. یکدفعه دیدم ابراهیم در کنار سکو ایستاده. سریع رفتم به سراغش. سلام کردم و با خوشحالی گفتم: چه عجب، ...

TasvirShakhesshahidhadi10

تیپ ورزشی

صفحاتی از زندگی شهید ابراهیم هادی

در باشگاه کشتی بودیم. آماده می‌شدیم برای تمرین. ابراهیم هم وارد شد. چند دقیقه بعد یکی دیگر از دوستان آمد.تا وارد شد بی‌مقدمه گفت: ابرام ...

صفحه 1 از 212