امام حسین علیه السلام و سرکشی به تپهها و گردنههای اطراف
به روایت بهبهانیبهبهانی گوید:شبی امام حسین (ع) از خیمهها بیرون آمد و دور شد. نافع بن هلال شمشیر خود را برداشت و به سرعت خود را به امام ...
بهبهانی گوید:شبی امام حسین (ع) از خیمهها بیرون آمد و دور شد. نافع بن هلال شمشیر خود را برداشت و به سرعت خود را به امام ...
بلاذری گوید:امام حسین (ع) اصحاب خود را دستور داد که خیمهها خود را نزدیک به هم سازند و طناب خیمهها را از لا به لای ...
خوارزمی گوید:بریر که از پارسایان شب زندهدار و همیشه روزهدار بود، سخن گفت و چنین گفت: ای پسر پیامبر! اجازه بده نزد این عمر سعد ...
سیّد بن طاووس گوید:مسلم بن عوسجه برخاست و گفت: آیا تو را اینگونه واگذاریم و برویم، در حالی که دشمن تو را محاصره کرده است؟ ...
ابو حمزۀ ثمالی گوید:شنیدم امام زین العابدین (ع) میفرمود: روزی که پدرم شهید شد، در شب آن روز خانواده و اصحاب خود را جمع کرد ...
ابن شهر آشوب در این مورد، اشعاری از ابن حماد آورده که مضمون سخنان اصحاب و همراهان امام حسین (ع) است، در اعلام وفاداری و ...
طبری گوید:ابو مخنف با سند خود از امام سجّاد (ع) نقل میکند: پس از بازگشت عمر سعد، عصر بود که امام یاران خود را جمع ...
خوارزمی گوید:آنگاه نزد اصحاب خود آمد. طرماح بن عدی که از پیروان او بود، گفت: پیشنهاد میکنم همراه من بر شتر سوار شوی تا شبانه ...
خوارزمی گوید: امام سجّاد (ع) فرمود:پدرم این اشعار را تکرار میکرد و من آنها را به خاطر سپردم. اشک در چشمانم آمد و تا میتوانستم ...
طبری به سند خود از امام زین العابدین (ع) چنین آورده است:آن شب که پدرم فردایش شهید شد، من نشسته بودم، عمّهام زینب از من ...
خوارزمی گوید:حسین (ع) به برادرش عبّاس فرمود: برادر جان! نزد این گروه برو، ببین اگر بتوانی برای باقیماندۀ امروز جنگ را به تأخیر بیندازند، چنین ...
خوارزمی گوید:چون نامۀ ابن زیاد به عمر سعد رسید و حسین را از آن آگاهانید، کسی از سوی عمر سعد ندا داد: ای سپاه خدا! ...
خوارزمی گوید:چون نامه را پیچید و مهر زد، مردی به نام عبد الله بن ابی المحل به ابن زیاد گفت: ای امیر! وقتی علی بن ...
خوارزمی گوید:امام حسین (ع) کسی نزد عمر سعد فرستاد که میخواهم با تو صحبت کنم؛ امشب بین اردوگاه من و اردوگاه خود، مرا دیدار کن. عمر ...