درخت تشنهی انقلاب
شهید ابراهیم میرعباسیچند بار دیگر هم رفته بود جبهه، ولی هیچ بار وصیتنامه ننوشت. بار آخر، قبل از رفتنش وصیتنامه نوشت.توی قسمتی از وصیّتنامهاش، به جریان رفتنش ...
چند بار دیگر هم رفته بود جبهه، ولی هیچ بار وصیتنامه ننوشت. بار آخر، قبل از رفتنش وصیتنامه نوشت.توی قسمتی از وصیّتنامهاش، به جریان رفتنش ...
روزهای اوج انقلاب بود. شور و هیجان خاصی از او میدیدم. روزی دیوارهای خانه را سنگ نما میکردیم. استاد بنا تا شب کار میکرد و ...
حسابی خورده بودیم به ته دیگ. نه مهمّات، نه نیرو، هیچی!از آن طرف عراق هم بعد از عملیّات مجنون، حسابی پررو شده بود. انگار همهی ...
یک چیزی میگویم، یک چیزی میشنوید. کانال ماهی شده بود کانال خون! چارهای نبود. بعد از بُرش کانال توسط بچّههای تخریب، قرار شد چند تا ...
در حین عملیّات آزادسازی جاده صائین دژ – تکاب، دیدم یک جیپ دارد از پایین تپّهها بالا میآید. اوّل فکر کردم ضد انقلاب است. خوب ...
رضایی میگفت: «ما باید برای شکست دشمن جنگ تبلیغاتی راه بیندازیم. باید نواری از صدای شلیک خمپاره، گلوله و تیراندازی پر کنیم. بعد هم یکی ...
سر قضیهی کوه «کله قندی» برایم ثابت شد که باید مسئولیت مهمی داشته باشد. آقای قربانی میگفتند که دوازده روز بود عملیّات اصلی تمام شده ...
در مقابله با ضد انقلاب و اشرار، بنده خاطرهای از ایشان به یاد دارم و آن زمانی بود که در حاشیهی نوار مرز زابل، چندین ...
کاوه جلوتر از ما رفته بود که منطقه را چک کند. وقتی برگشت، دستور ایست داد. بعد هم گفت: «برمیگردیم».برگشتیم توی مقر، گفت: «برین استراحت ...
همان موقع که محاصره بودیم و روحیهی گردان بشدت پایین آمده بود، ناگهان دیدم که یک خمپارهی ۶۰ وسط اسماعیل قهرمانی و معاونش به زمین ...
قبل از انقلاب و در اوج تظاهرات میلیونی مردم ایران، هر روز میآمد داخل مغازه و شروع میکرد به درست کردن پرچم و پلاکارد. روی ...
در طول جنگ تحمیلی همیشه رادار بندر امام و صنایع پتروشیمی ما، از اهداف مهم و استراتژیک دشمن به حساب میآمد. تقریباً هر چند روز ...
دشمن در طول اسارت همواره به فکر بود تا از هر ابزاری استفاده کند تا بتواند تبلیغات سوء راه انداخته و فکر و مغز اسرای ...
یک روز فرماندهی عراقی، سید را خواسته و ضمن مطرح کردن مسائل مختلف به او گفته بود: «وقتی این بچّهها در حال اعتصاب بودند، ما ...