ثقلین
TasvirShakheshazrateabas38

چون باد خزان باغ گلش پرپر کرد

مدح حضرت اباالفضل العباس علیه السلام؛ شاعر: جاریانی

چون باد خزان باغ گلش پرپر کردبلبل ز الم سر به سوی داور کرددر ساحل رود با دو چشم خونبارخورشید غروب ماه را باور کردشاعر: ...

TasvirShakheshazrateabas37

با تیشه ی روشنی به شب تاخت، حسین

مدح حضرت اباالفضل العباس علیه السلام؛ شاعر: عبدالمحمد جمالی

با تیشه ی روشنی به شب تاخت، حسینبتخانه ی شرک را برانداخت، حسینآنگه که عَلَم ز دست عباس افتادجانسوزترین قصیده را ساخت، حسینشاعر: عبدالمحمد جمالی ...

TasvirShakheshazrateabas36

از پلک سیاه شب شرر می بارید

مدح حضرت اباالفضل العباس علیه السلام؛ شاعر: بهنام پازوکی

از پلک سیاه شب شرر می باریدبر دامن دشت شور و شَر می باریداز چشمه ی مه سرشک حسرت نم نمبر دست فرات تا سحر می ...

TasvirShakheshazrateabas35

ای کنز حیا کان ادب ادرکنی

مدح حضرت اباالفضل العباس علیه السلام؛ شاعر: صغیر اصفهانی

 ای کنز حیا کان ادب ادرکنیعباسِ علی میر عرب ادرکنیای رفته به بحر تشنه، وز عشق حسینبرگشته ز بحر تشنه لب ادرکنیشاعر: صغیر اصفهانی ...

TasvirShakheshazrateabas34

خود عین صعود است اگر پاک افتد

مدح حضرت اباالفضل العباس علیه السلام؛ شاعر: امید مهدی نژاد

خود عین صعود است اگر پاک افتدانگور شراب است چو از تاک افتدبگذار عمودها به پرواز آیندعباس عَلَمی نیست که بر خاک افتدشاعر: امید مهدی ...

TasvirShakheshazrateabas32

تو منشأ خیر و برکاتی عباس

مدح حضرت اباالفضل العباس علیه السلام؛ شاعر: علی شکاری

 تو منشأ خیر و برکاتی عباسسکّان سفینه النجاتی عباسعالم همه سیراب ز دستت، امالب تشنه برابر فراتی عباسشاعر: علی شکاری ...

TasvirShakheshazrateabas31

تو بگشا چشم پیکان بسته ات را

مدح حضرت اباالفضل العباس علیه السلام؛ شاعر: سید فرید احمدی

تو بگشا چشم پیکان بسته ات رانظر کن زائر دلخسته ات راالهی بشکند دستی که با تیغگسسته ابروی پیوسته ات راشاعر: سید فرید احمدی ...

TasvirShakheshazratabas30

نوای العطش باشد به نایش

مدح حضرت اباالفضل العباس علیه السلام؛ شاعر: محمود سنجری

نوای العطش باشد به نایشعمو رفته که آب آرد برایشچه کش گوید به این طفل عطشناکعمو آمد، ولی کو دست هایش؟!شاعر: محمود سنجری ...

TasvirShakheshazrateabas32

عطش، خورشید را سیراب می کرد

مدح حضرت اباالفضل العباس علیه السلام؛ شاعر: صمد پرویس

عطش، خورشید را سیراب می کردگل شش ماهه را بیتاب می کردتنی بی دست با مشکی پُر از آبوضو در چشمه ی مهتاب می کردشاعر: ...

TasvirShakheshazrateabas31

در چشم شرمگین شد ماه و خورشید

مدح حضرت اباالفضل العباس علیه السلام؛ شاعر: سهیل محمودی

در چشم شرمگین شد ماه و خورشیدحضوری آتشین شد ماه و خورشیدحسین آمد به بالین برادربه یکدیگر قرین شد ماه و خورشیدشاعر: سهیل محمودی ...

TasvirShakheshazrateabas30

چون آتش عشق، شعله ور می گردد

مدح حضرت اباالفضل العباس علیه السلام؛ شاعر: محمدعلی مردانی

چون آتش عشق، شعله ور می گردددر او رخ دوست جلوه گر می گرددتا رفع عطش از لب معشوق کندعاشق ز فرات تشنه بر می ...

TasvirShakheshazrateabas29

هر دم که ز کارزار بر می گردی!

مدح حضرت اباالفضل العباس علیه السلام؛ شاعر: سید حسن حسینی

هر دم که ز کارزار بر می گردی!شوریده و بی قرار بر می گردی!این بار کدام لاله ات پر پر شد؟کاین گونه شکسته وار بر ...

TasvirShakheshazrate28

مزارت عشق را بیتاب کرده

مدح حضرت اباالفضل العباس علیه السلام؛ شاعر: حیدر توکلی

مزارت عشق را بیتاب کردهفلک را بنده ی سرداب کردهگواهی می دهد این قبر کوچککه مردی را خجالت آب کردهشاعر: حیدر توکلی ...

TasvirShakheshazrateabas27

قربان دو دستی که ز تن گشت جدا

مدح حضرت اباالفضل العباس علیه السلام؛ شاعر: عباس محمدی (آزرده)

قربان دو دستی که ز تن گشت جداوان چشم که خورد از ستم تیر جفاوان آبِ رخی که ریخت از اشک به خاکوان فرق که ...

صفحه 2 از 1112345...10...قبلی »