ثقلین
TasvirShakhesshahid850

دخترم را خیلی دوست دارم

شهید احمد آجرلو

آفتاب داشت می‌زد که رسیدیم درِ خانه‌اش. زنگ زدم. خیلی زود آمد. انگار که پشت در بود. دستی تکان داد و آمد طرف ماشین. درِ ...