مرا از کودکی خون جگر بود
مدح حضرت اباالفضل العباس علیه السلام؛ غلامرضا سازگار(میثم)مرا از کودکی خون جگر بودهوای ترک دست و ترک سر بوداگر بودم کنار بیت زهرابرای فاطمه، دستم سپر بودغلامرضا سازگار(میثم) ...
مرا از کودکی خون جگر بودهوای ترک دست و ترک سر بوداگر بودم کنار بیت زهرابرای فاطمه، دستم سپر بودغلامرضا سازگار(میثم) ...
تا مهر علی سکه ی رایج باشدتا قهر علی بهر خوارج باشدتا پرچم کربلاست هم رنگ شفقعباس علی باب حوائج باشدشاعر: شفق خراسانی ...
ای قافله ی قیام را پیشاهنگ آئینه ی پیشانی ات از خون گلرنگپیش از تو اگر که آبرو داشت، گذشتبعد از تو، فرات می زند ...
دل پیش تو جان عذر خواه آوردستجان در قدم تو اشک و آه آوردستما، در چه حسابیم در آنجا که حسیناز شدت غم بر تو ...
از دیده ی خود سوده ی الماس بگیرالماس بده، عطر گل یاس بگیراز شدت غم اگر فتادی از پایدستی به ضریح پاک عباس بگیرشاعر: شفق ...
وقتی که حسین لاله می چید اینجایک پیکر قطعه قطعه را دید اینجافرمود به خیمه بردنش ممکن نیستآدینه و عطر و گل بیارید اینجاشاعر: شفق ...
از همسفران من کسی باقی نیستبر دامن شوق، دست مشتاقی نیستاین شیهه ی اسب بی سوار، این شمشیراین علقمه، این مشک، ولی ساقی نیستشاعر: شفق ...
ای چشم به خون خفته و ای چشمه ی اشکباران به تو می برد در این صحرا رشکاز دجله نخورد آب، حتی، ماهیاز علقمه سیراب ...
ای علقمه، شرم از تو رو می گیردنفرین خدا تو را فرو می گیردسیراب کن آئینه ی بازویش راوقتی که ابالفضل وضو می گیردشاعر: شفق ...
ای منتظر تو، روح طوفانی آبای عکس تو، شانه ی پریشانی آبیا علقمه را ببوس با تشنه لبییا مهر عطش بزن به پیشانی آبشاعر: شفق ...
ما آینه ی جمال رویت هستیمبرگرد عمو، چشم به راحت هستیمهرچند در آتش عطش می سوزیملب تشنه ی یک جرعه نگاهت هستیمشاعر: شفق خراسانی ...
تا پرچم سرخ عشق، بر دوش من استشوق ظفر و صبر، هم آغوش من استیک لحظه مرا نمی گذارد آدماین ناله ی العطش که در ...
در سایه ی خورشید جلی می رفتیدنبال ولایت ولی می رفتیپشت سر دوستاره ی چون ماهتو سایه به سایه ی علی می رفتیشاعر: شفق خراسانی ...
در چشم کسی که روشن است از احساسزیبایی نسترن، فریبایی یاسلبخند ستاره ها، درخشیدن ماهزیباست ولی، نه چون جمال عباس شاعر: شفق خراسانی ...