آن روز که غم به چرخ اردو زده بود
مدح حضرت اباالفضل العباس علیه السلام؛ شاعر: محمد علی مجاهدی(پروانه)آن روز که غم به چرخ اردو زده بودغم خیمه بر این رواق نه تو زده بودبا دیدن آنهمه فداکاری، آهخورشید کنار ماه زانو زده ...
آن روز که غم به چرخ اردو زده بودغم خیمه بر این رواق نه تو زده بودبا دیدن آنهمه فداکاری، آهخورشید کنار ماه زانو زده ...
او جسم دریده ی تو را می بوسدخورشید، سپیده ی تو را می بوسدخم می شد واز روی زمین بر می داشتدستان بریده ی تو ...
ای کعبه به داغ ماتمت نیلی پوشوز تشنگیت، فرات در جوش و خروشجز تو که فرات رشحه ای از یم توستدریا نشنیدم که کشد مشک ...
شدم از پای تا سر، درد، ای اسبکشم از سینه آه سرد، ای اسبسکینه ایستاده چشم در راهز راه خیمه ها برگرد، ای اسبشاعر: غلامرضا ...
ز هست خویش یک سر گذشتمبود این بیت کل سرگذشتمکند تا یوسف زهرا قبولمز جان و چشم و دست و سر گذشتمشاعر: غلامرضا سازگار(میثم) ...
دامن علقمه را باغ گل یاس یکی استقمر هاشمیان در همه ی ناس یکی استسیر کردم عدد ابجد و دیدم به حسابنام زیبای اباصالح و ...
میان آب دریا سوختم منچو قرص آفتاب افروختم مننگاهم چون به موج آب افتادنگه بر عکس اصغر دوختم منشاعر: غلامرضا سازگار(میثم) ...
به دریا تن در آتش و تاب دادمز خون دیده لعل ناب دادمننوشیدم ز دریا آب اماز اشک خود به دریا آب دادمشاعر: غلامرضا سازگار(میثم) ...
غم از بهر مبارک بادم آمدزهر بیدادگر بیدادم آمدبه دستم ضربت شمشیر تا خوردقلاف تیغ قنفذ یادم آمدشاعر: غلامرضا سازگار(میثم) ...
به فرقم تا عمود آهنین خورد تنم زخم از یسار و از یمین خوردچو هر دو دستش از پیکر جدا شدعلمدار تو با صورت زمین ...
تنت را بین دشمن، پاس دارمکنار آن دو شاخه یاس دارمهمه یاران من رفتند، امابه خود گفتم که یک عباس دارمشاعر: غلامرضا سازگار(میثم) ...
سکینه این من، این خون جبینمنشد آب آورم ای نازنینماگر دیدی سرم را بر سر نیجلو رو تا که اشکت را نبینمشاعر: غلامرضا سازگار(میثم) ...
مقاوم ایستادم، پا فشردمبه دریا آبرو از آب بردمز بس از دخترت شرمنده بودمپیمبر آب داد، آما نخوردمشاعر: غلامرضا سازگار(میثم) ...
برون از رگ رگ من، خون بیاریدبه قتلم روی در هامون بیاریدبرای آنکه زهرا را ببینمز چشم تیر را بیرون بیاریدشاعر: غلامرضا سازگار(میثم) ...