در غربت نینوای تو مشک گریست
مدح حضرت اباالفضل العباس علیه السلام؛ شاعر: محمود تاریدر غربت نینوای تو مشک گریستبر دست ز تن جدای تو مشک گریستگر چشم تو را تیر به هم دوخت ولیدریا دریا به جای تو ...
در غربت نینوای تو مشک گریستبر دست ز تن جدای تو مشک گریستگر چشم تو را تیر به هم دوخت ولیدریا دریا به جای تو ...
آنان که به راه عشق سرگردانندپیچ و خم این مسر را می داننداز سجده ی بی رکوعشان پیدا بودبی دست نماز عاشقی می خوانندشاعر: شهاب ...
زان دست که چون پرنده بی تاب افتادبر سطح کِرخت آبها، تاب افتاددست تو چو رود تا ابد جاری شدزان روی که در حمایت آب ...
ای خون خدا خدا بود یاور توتوحید، چه خوش نشسته در باور توخود، چاره ی تشنه کامی اصغر کنکافتاده ز تن دو دست آب آور ...
از چشم سپیده خواب را می برنداز چشمه ی گل، گلاب را می برندبر شانه ی خود فرشتگان آهستهاز علقمه روح آب را می بردندشاعر: ...
آن روز غریبانه و تنها جان دادپرورده ی آسمان، به صحرا جان داداسرار شگفت عشق معنا می شدوقتی که عطش کنار دریا جان دادشاعر: سید ...
هنگام سفر، پیشقدم شد دستمقربانی قامت علم شد دستمتا نامه ی عشق را به خون بنگارمدر محضر وصل او قلم شد دستمشاعر: جلال احمدی ...
افراشت به کوی عشق، پرچم عباساز عهده فشرد پای محکم عباسبی آب از او گلشن دین شد سیراببی دست گرفت دست عالم عباسشاعر:فاطمه دهقانی ...
با دست بریده شکوه آغاز نکردبا فرق شکسته نوحه ای ساز نکرداما زخجالت نگاه طفلانچشمان به خون نشسته را باز نکردشاعر: عبدالعلی صادقی ...
پیراهنی از زخم به تن دوخته استاین رسم ز حضرت غم آموخته استاس سرو تماشایی ایمان، عباسدل، شعله به شعله در غمت سوخته استشاعر: مجتبی ...
می رفت و به راه، چشم می دوخت فراتآن روز که چون ستاره افروخت فراتای کاش که عباس لبی تر می کرد!در آتش این عطش، ...
در گلشن عشق از گل یاس بگوبر من خبری زخسرو ناس بگواز قحطی آب و کودکان عطشاناز علقمه و دست عباس بگوشاعر: صفا تویسرکانی ...
گر سر ندهد حسین با سر چه کندبا خرمن لاله های پرپر چه کندگیرم که به خیمه مشک آبی هم بردبا دست بریده ی برادر ...
از عطر گل یاس بگو ای دل مناز آیه ی احساس بگو ای دل منوقتی که به آب می رسی با لب خشکیا حضرت عباس ...