در جواب از سوال شما باید بگوییم: حدیث رضاع کبیر که بدان اشاره کردید متاسفانه از احادیثی است که به وفور در کتب مهم اهل سنت نقل شده است. البته بسیاری از آنان اشاره می کنند که منظور از شیر دادن در این حدیث شیر دادن شخصی دیگر غیر از عایشه بوده است به طور مثال محمد ناصر الدین البانى در صحیح سنن أبى داود مى‌نویسد:فبذلک کانت عائشه رضی الله عنها تأمر بناتِ أخواتها وبناتِ إخوتها أن یرضعن مَنْ أحَبَتْ عائشه أن یراها ویدخل علیها- وإن کان کبیراً- خمس رضعات، ثم یدخل علیها. بر اساس این روایت، عائشه به دختران خواهر و دختران برادرش دستور مى‌داد به مردانى که عائشه دوست داشت، آن مردان وى را ببیند و بر او وارد شوند؛ پنج بار شیر بدهند؛ اگر چه آن مردان بزرگسال بودند .(صحیح سنن أبی داود، ج۶، ص۳۰۲)
اما متاسفانه در میان علمای اهل سنت کسانی هم هستند که تصریح کرده‌اند که عایشه خود به مردان غریبه شیر داده‌، نه خواهران و یا دختران خواهر او!!!
از جمله شیخ موسى شاهین لاشین متوفاى ۱۴۳۰هـ استاد دانشکده اصول دین و دانشکده حدیث دانشگاه الأزهر مصر در کتاب فتح المنعم، شرح صحیح مسلم آورده است که خود عائشه نیز شیر داشته و به پسرى شیر داده است تا با آن پسر محرم شود!!!: وکانت عائشه ـ رضی الله عنها ـ ترى أن إرضاع الکبیر یحرمه، وأرضعت غلاما فعلا، وکان یدخل علیها، وأنکر بقیه أمهات المؤمنین ذلک.
عائشه ، اعتقاد داشت که رضاع کبیر سبب محرمیت مى‌شود و قطعا خود او پسرى ( که نزدیک به سن بلوغ بوده) را شیر دارد و آن پسر بر او وارد مى‌شد؛ اما سایر مادران مؤمنان، آن را قبول نداشتند .(فتح المنعم شرح صحیح مسلم، ج۵ ، ص۶۲۲٫)

 


همچنین محمد الطاهر بن عاشور، متوفاى ۱۲۸۴هـ نیز که یکى از مفسران نامدار اهل سنت به شمار مى‌رود در کتاب تفسیر التحریر والتنویر تصریح مى‌کند که خود عائشه به مردان غریبه شیر داده است، وی در کتاب خود می نویسد: ام المؤمنین عائشه، هر وقت که مى‌خواست شخصى بر او وارد شود، به او شیر مى‌داد. دلیل او براى این مطلب، اجازه پیامبر به سهله، همسر ابوحذیفه بوده است. این دیدگاهى است که دیگر همسران پیامبر با آن موافق نبودند و اجازه نمى‌دادند که کسى با استفاده از این روش بر آن‌ها وارد شوند (محمد الطاهر بن عاشور ، التحریر والتنویر ، ج۴، ص۲۹۷ )
حال ممکن است کسى سؤال کند که چگونه ممکن است، عائشه به مردان غریبه؛ آن‌هم در زمانى که شوهر نداشته، شیر داده باشد؛ در حالى که او هیچگاه صاحب فرزند نشده است؟
در جواب مى‌گوییم: علماى اهل سنت تصریح کرده‌اند که براى شیر دادن لازم نیست که زن حتما بچه‌دار شده باشد؛ بلکه کافى است که دختر به سن حیض رسیده باشد و حتى دختران باکره نیز مى‌توانند شیر بدهد و اگر چنین اتفاقى بیفتد، محرمیت محقق مى‌شود .

 


انصارى شافعى در کتاب أسنى المطالب مى‌نویسد:(وَهِیَ ثَلَاثَهٌ الْأَوَّلُ الْمُرْضِعُ فَیُشْتَرَطُ کَوْنُهَا امْرَأَهً حَیَّهً بَلَغَتْ سِنَّ الْحَیْضِ ، وَإِنْ لَمْ تَلِدْ) وَلَمْ یُحْکَمْ بِبُلُوغِهَا سَوَاءٌ أَکَانَتْ مُزَوَّجَهً أَمْ بِکْرًا أَمْ غَیْرَهُمَا… .
ارکان رضاع سه چیز است: اول: کسى که شیر مى‌دهد، باید زنى باشد که زنده است و به سن حیض رسیده؛ حتى اگر بچه‌دار نشده باشد؛ حتى اگر حکم به بلوغ او نشود؛ تفاوتى نمى‌کند که این دختر ازدواج کرده باشد، یا باکره باشد یا غیر آن .(الأنصاری الشافعی ، أبویحیى زکریا (متوفاى۹۲۶هـ) ، أسنى المطالب فی شرح روض الطالب ، ج۳، ص۴۱۵، )
بجیرمى نیز در حاشیه خودش بر منهج الطلاب همین قضیه را نقل کرده است:(أَرْکَانُهُ) ثَلَاثَهٌ (رَضِیعٌ ، وَلَبَنٌ ، وَمُرْضِعٌ ، وَشُرِطَ فِیهِ کَوْنُهُ آدَمِیَّهً حَیَّهً) حَیَاهً مُسْتَقِرَّهً (بَلَغَتْ) وَلَوْ بِکْرًا (سِنَّ حَیْضٍ) أَیْ : تِسْعَ سِنِینَ قَمَرِیَّهً تَقْرِیبِیَّهً … .

 


ارکان رضاع سه چیز است: کسى که شیر بخورد، شیر باشد، و کسى که شیر مى‌دهد. شرط شیر دهنده این است که آدمى باشد، زنده باشد، به سن بلوغ رسیده باشد ـ حتى اگر باکره باشد ـ به سن حیض رسیده باشد؛ یعنى تقریبا ۹ سال قمرى او کامل شده باشد .(البجیرمی الشافعی، سلیمان بن محمد بن عمر (متوفاى۱۲۲۱هـ)، حاشیه البجیرمی علی منهج الطلاب، ج۴، ص۱۳۱)
و بغوى در شرح السنه مى‌نویسد:وإذا نزل للبکر لبن ، فأرضعت به صبیا ، تثبت الحرمه إذا کانت فی سن یحتمل فیها البلوغ ، وهی تسع سنین.. .
اگر از دختر باکره‌اى شیر سرازیر شد و کودکى را شیر داد، حرمت ثابت مى‌شود ، به شرطى این که در سنى باشد که احتمال بلوغ مى‌رود . و آن ۹ سالگى است .(البغوی، الحسین بن مسعود (متوفاى۵۱۶هـ)، شرح السنه، ج۹، ص۷۹ )

 


تعداد زیادى از علماى اهل سنت ، همین قضیه را ذکر کرده‌اند که ما به اختصار به همین اندازه اکتفا مى‌کنیم .
این مطالب نشان می دهد که آنان معتقدند وقتى یک دختر خردسال و باکره بتواند شیر بدهد و شیر او سبب محرمیت شود، چرا عائشه نتواند شیر بدهد ؟
این مطلب وقتی جالبتر می شود که بدانیم آنان با تمسک به مطالب سخیف دیگری در توجیه حرف خود برآمده اند به طور مثال ابو محمد یافعى از دانشمندان نامدار اهل سنت، در شرح حال ابومحمد دولابى مى‌نویسد که این آقا کرامت‌هایى زیادى داشت؛ از جمله این که مى‌توانست از سینه‌هاى خود به کودکان شیر بدهد!!! وی در کتاب خود می نویسد: یکى از کرامات ابومحمد این بود که: کودکى در نزد او بود که مادرش غائب شده بود، کودک گریه کرد؛ پس سینه‌هاى ابو محمد دولابى پر از شیر شد و آن کودک را شیر داد تا این که ساکت شد . او کرامت‌هاى زیاد و مشهور دیگرى نیز داشت.(الیافعی، ابومحمد عبد الله بن أسعد بن علی بن سلیمان (متوفاى۷۶۸هـ) ، مرآه الجنان وعبره الیقظان، ج۴، ص۲۶۰)
وقتى آقاى دولابى که یک مرد است ، مى‌تواند شیر داشته باشد و شیر او کودکى را سیر کند، چرا عائشه چنین معجزه‌اى نداشته باشد؟
حال در جواب این آقایان اهل سنت باید بگوییم: آیا این مطلب توهین به همسر رسول خدا صلى الله علیه وآله نیست؟
چگونه آنان به خود اجازه می دهند که چنین جسارتهایی را نقل کنند؟
آیا اگر یکى از علماى شیعه‌، چنین مطلب زشتى را در کتاب‌هاى خود مى‌آورد، علماى اهل سنت به بهانه توهین به همسران پیامبر، او را تکفیر نمى‌کردند؟ البته تذکر این نکته نیز ضروری است که هیچیک از علمای شیعه این مطلب و این روایات را قبول ندارند.

 

 

 

منبع:پرسمان