پدر شهید می‌گوید: در مدّتی که در جبهه بود، دو الی سه نامه برای ما نوشت، در نامه‌هایش عکس صدام را به صورت مُضحکی می‌کشید و زیر آن می‌نوشت: «این مردی است که ما باید او را به زانو دربیاوریم.» در خاتمه‌ی آخرین نامه‌اش نوشته بود «شب شهادت من، مانند شب دامادی من است، در شهادت من گریه نکنید، بلکه باید جشن بگیرید. پس از شهادتم برادرم باید اسلحه‌ی مرا بردارد و تا آخرین نفس با صدام بجنگد.»


رسم خوبان ۱۷- تعهد و عمل به وظیفه، ص ۶۲٫/ قربانگاه عشق، ص ۱۹۳٫