سوال: پسر چهار سالهی من تحرّک خیلی بالایی دارد و گاهی اوقات حرکات خشونت آمیز از خود نشان میدهد و ما را میزند. چه راهکاری را برای مقابله با او توصیه میکنید؟
جواب:
بنده ابتدا علّت این مشکل را در قالب چند نکته تحلیلی بیان میکنم و سپس راهکارهایی را خدمت این پدر بزرگوار ارائه می دهم.
الف. تغذیه مناسب
معمولاً اوّلین نکتهای که در رابطه با این نوع بچّهها بررسی میشود، بحث تغذیه است. متأسّفانه امروزه درصد بالایی از کودکان زیر هفت سال تغذیهی مناسبی ندارند و یا در زمان مناسب آن را تناول نمیکنند.
ب. عدم برنامه ریزی
نکتهی دوّم عدم برنامه ریزی برای کودکان است. برخی از پدر و مادرها فرزندشان را بی هدف در خانه رها میکنند؛ لذا همین امر باعث میشود که آزار رسانی او به اعضای خانواد بیشتر شود.
امام صادق علیه السّلام میفرمایند: “دَعِ ابْنَکَ یَلْعَبُ سَبْعَ سِنِینَ“[۱] فرزندان خود را آزاد بگذارید که بازی کنند. یعنی بهترین برنامه ریزی برای بچّهها در سنین زیر هفت سال، بازی است.
ج. عدم توجّه به فرزند
گاهی اوقات عامل پرخاشگری در بچّهها، عدم توجّه والدین به آنها است؛ مثلاً وقتی کودک مادرش را چند بار صدا میزند و او توجّهی نمیکند، امّا وقتی فریاد میزند، مادر پاسخ او را میدهد، با این رفتار به کودک میفهماند که برای رسیدن به خواستههایش باید جیغ بزند.
گاهی اوقات برخی از زن و شوهر ها یکدیگر را تهدید میکنند؛ وقتی از آنها دلیل کارشان را میپرسیم، میگویند: “ همسرم زبان خوش نمیفهمد، یکی دو بار او را تهدید کردم، دیدم جواب میگیرم“.
د. عدم پاسخ گویی به خواستههای غیر منطقی
اگر فرزندی از راه غیر منطقی میخواهد به خواستههایش برسد، والدین نباید به او پاسخ دهند؛ مثلاً اگر بچّهای با فریاد زدن میخواهد وسیلهای را به دست آورد، پدر و مادر نباید به او اعتنا کنند؛ چراکه ممکن است این رویه در او نهادینه شود و در آینده خواستههایش را به این روش مطرح کند.
یک هشدار به والدین!
در سؤال مطرح شد که این پسر چهار ساله دست روی پدر و مادر خود بلند می کند. اگر الان با این مشکل مقابله نشود، ممکن است دو اتّفاق در آینده بیفتد؛ اتّفاق اوّل این است که این رویه تا دروهی نوجوانی ادامه پیدا میکند. اتّفاق دوم این است که روزی والدین خسته میشوند و شروع به زدن او میکنند که این شیوه راهکار مناسبی نیست و هیچ نتیجهای ندارد.
ه. تعادل در محبت
گاهی اوقات بچّهها به خاطر محبت بیش از اندازه، پرتوقع میشوند و این حالتها را از خود بروز میدهند؛ مثلاً اگر کودکی زمین خورد، پدر و مادر بگذارند که خودش بلند شود؛ زیرا اگر مادر به سمت او رود و نوازشش کند، فرزند زیر گریه میزند؛ ولی اگر او را رها کنند و کارهای طبیعی خود را انجام دهند، خودش دست روی زانو میگذارد و یک یاعلی میگوید و بلند میشود.
و. داشتن هم بازی
ششمین نکته، در مورد تنهایی کودکان است. بچّهها در سن ۴ سالگی نیاز به همبازی دارند و اگر مدام پیش پدر ومادرشان باشند، بهانه گیر میشوند. حتّی ما بزرگترها نیز همین طور هستیم؛ یعنی اگر دائم در کنار فردی که سنّ و سال بالایی دارد باشیم به تدریج خسته میشویم؛ مثلاً اگر یک دختر ۲۵ ساله مدام با خانمهای ۷۰ ساله رابطه داشته باشد، روحیاتش در اثر گذشت زمان تغییر کرده و بهانه گیر میشود. بچّهها نیز اگر مدام در کنار پدر و مادرشان باشند، عصبی میشوند.
سپردن کودکان به مهدها بازی محور
درست است که محوریّت تربیت تا چهار سالگی مادر است و نباید بچّه را تا قبل از چهارسالگی در مهدکودکها گذاشت؛ ولی بعد از چهار سالگی توصیهی ما این است که والدین فرزندشان را در یک مهدکودک بگذارند.
امروزه در برخی از تبلیغات مهدها مینویسند که این مجموعه دو زبانه است و کودکان چیزهای زیادی در اینجا آموزش میبینند. والدین باید توجّه داشته باشند که آموزش مستقیم بچّهها در سنین کودکی اشتباه است و آنها باید به محیطهایی سپرده شوند که بازی محور است.
بیان یک خاطره
چند وقت پیش من به مدرسهای رفتم که تمام دانش آموزهایش تیز هوش بودند. وقتی با چند نفر آنها ارتباط برقرار کردم، متوجّه شدم که آنها از لحاظ ارتباط اجتماعی بسیار ضعیف هستند. موضوع را با مدیر مدرسه مطرح کردم و گفتم: به این دلیل دانش آموزان از لحاظ ارتباط اجتماعی ضعیف هستند که آنها از کودکی همه چیز را آموزش دیدهاند و در اجتماع حضور نداشتهاند.
توصیه من این است که پدر و مادرها فرزندان بالای چهار سال خود را در مجموعههای بازی محور قرار دهند تا آنها بتوانند با دیگر بچّهها ارتباط برقرار کنند.
ارتباط با همسالان یکی از نیازهای رشد کودک است
یکی از خصوصیتهای انسان اجتماعی بودن است. اگر کسی برای یک مدّت در خانه باشد و دائم اعضای خانواده خود را ببیند، عصبی میشود؛ کودکان نیز همینطور هستند. روابط اجتماعی آن قدرمهم است که کارشناسان تربیتی آن را جزء نمودار رشد بچّهها ترسیم میکنند.
امروزه در بسیاری از کودکان اختلالات رفتاری وجود دارد؛ به این معنی که نمیتوانند با دیگران ارتباط برقرار کنند؛ چراکه آنها همیشه یک انسان بزرگ و عاقل را در محیط خانه دیدهاند و از او الگو پذیرفتهاند.
گاهی برخی از والدین افتخار میکنند که فرزندشان مانند انسانهای بزرگ رفتار میکند؛ آنها باید بدانند که اگر کودکشان مانند انسانهای بزرگ رفتار کند از روی تقلید است که در اثر مرور زمان در او پیدا شده است و بروز این حالتها از کودک اصلاً هنر نیست. حتّی این رفتارها در مراحل رشد، ممکن است به بچّه آسیب برساند.
اگر کودکی مانند یک انسان ۲۰ ساله رفتار کند، ما رشد او را ناقص میدانیم؛ زیرا ملاک کامل بودن بچّه این است که همهی ویژگیهای او متناسب با دوران رشدش باشد.
جمله ای از امام خمینی (ره)
بنده در اینجا جملهای را از حضرت امام خمینی (ره) نقل میکنم؛ ایشان در خصوص شیطنت و بازیگوشی بچّهها میفرمایند: “بچّه شیطون است و باید فعّالیت کند. اگر کودکی یک گوشه بنشیند و حرف نزند، دیگر بچّه نیست بلکه بزرگسال است. کودک نباید یکجا بنشیند و اگر نشست، شما باید ببینید چرا نشسته است و اگر خوابیده است باید ببینید چرا خوابیده است“.
[۱]– الکافی، ج۶، ص ۴۶٫
پاسخ دهید