کمک به نیازمندان
صفحاتی از زندگی شهید علی شرفخانلو
از وقتی دستش میرفت توی جیب خودش، مدام پی کمک به این و آن بود. شبها کیسهی آرد میبرد میگذاشت دم در خانهی همسایههایی که به نان شبشان محتاج بودند. این را من از رد سفید آرد روی اورکتش میفهمیدم. یا شبهایی که دیر میآمد و لباسش بوی نفت و گازوئیل میداد و فردایش همسایهای میآمد برای تشکر که «دیشب به لطف علی آقای شما، بخاریمان رنگ نفت به خود دید.» و خیلی اتفاقات ریز و درشت که خودش هیچ وقت چیزی دربارهشان به من نمیگفت.
منبع: کتاب « اشتباه میکنید! من زندهام؛ شهید علی شرفخانلو» – انتشارات روایت فتح
به نقل از: مادر شهید
پاسخ دهید