- ثقلین - http://thaqalain.ir -
از وقتی دستش میرفت توی جیب خودش، مدام پی کمک به این و آن بود. شبها کیسهی آرد میبرد میگذاشت دم در خانهی همسایههایی که به نان شبشان محتاج بودند. این را من از رد سفید آرد روی اورکتش میفهمیدم. یا شبهایی که دیر میآمد و لباسش بوی نفت و گازوئیل میداد و فردایش همسایهای میآمد برای تشکر که «دیشب به لطف علی آقای شما، بخاریمان رنگ نفت به خود دید.» و خیلی اتفاقات ریز و درشت که خودش هیچ وقت چیزی دربارهشان به من نمیگفت.
منبع: کتاب « اشتباه میکنید! من زندهام؛ شهید علی شرفخانلو» – انتشارات روایت فتح
به نقل از: مادر شهید
Article printed from ثقلین: http://thaqalain.ir
URL to article: http://thaqalain.ir/%da%a9%d9%85%da%a9-%d8%a8%d9%87-%d9%86%db%8c%d8%a7%d8%b2%d9%85%d9%86%d8%af%d8%a7%d9%86/
Click here to print.
تمامی حقوق برای وبسایت ثقلین محفوظ است.