روزی ایشان را از شهر به سپاه می‌آوردم و چون خیلی عجله داشت خواستم قسمتی از مسافت را بر خلاف مقرّرات راهنمایی طی کنم تا زودتر به مقصد برسیم. بهانه کردم که دست راست خیابان خاکی و دست‌انداز است و نمی‌خواهم ماشین آسیب ببیند. فوراً مرا متوقّف کرد و گفت پس چرا خلاف می‌روید؟ گفتم: «برادر! اوّلاً خیابان خلوت است و ثانیاً از این قسمت زودتر می‌رسیم و دست‌انداز را در می‌کنیم. بیت‌المال نیز حفظ می‌شود.» ایشان ناراحت شدند و گفتند: ما حق نداریم حتّی به قیمت استهلاک کامل ماشین، خلاف قانون رفتار کنیم. خلاصه از مسیر رفته مرا برگردانید و وادارم کرد تا از مسیر اصلی به راه خود ادامه دهم.


رسم خوبان ۲۸ – رعایت مقرّرات و ضوابط، ص ۴۵٫