در این متن می خوانید:
      1. غلو در احمد بن حنبل
      2. غلو در مقام علمی احمد بن حنبل
      3. شاخصی برای شناخت کفار و بدعت گذاران
      4. همنشین صدیقین
      5. سلام حضرت خضر به احمد بن حنبل و رضایت ملائک از وی
      6. بقای دین اسلام مدیون فداکاری احمد بن حنبل
      7. همراهی و رفاقت با پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله
      8. حضور بیش از یک میلیون نفر در تشییع جنازه احمد بن حنبل
      9. مسلمان شدن یهودیان، نصارا و مجوسیان به برکت مرگ احمد بن حنبل
      10. حجت خدا در روی زمین
      11. برتری احمد بن حنبل بر خلفا
      12. بیعت احمد بن حنبل با خداوند
      13. نگاه کردن احمد بن حنبل به صورت خداوند
      14. محبت احمد بن حنبل باعث بخشیده شدن افراد
      15. چراغانی قبور و بخشش گناه کاران به برکت قدوم احمد بن حنبل
      16. برتری یک نگاه احمد بن حنبل از یک سال عبادت
      17. خداوند به زیارت قبر احمد بن حنبل می رود
      18. دفع بلاها از بغداد به برکت قبر احمد بن حنبل
      19. جواز و فضیلت زیارت قبر احمد بن حنبل
      20. احمد بن حنبل باعث ورود افراد به بهشت
      21. احمد بن حنبل باعث عزت دین اسلام
      22. احمد بن حنبل مصداق سخن پیامبر صلّی الله علیه و آله 
      23. یکی از آیات الهی
      24. حق احمد بن حنبل بر تمامی مسلمانان
      25. احمد بن حنبل و مقام نبوت
      26. کیفر بدگویی از احمد بن حنبل
      27. حضور ملائکه و شهدا در تشییع جنازه احمد بن حنبل
      28. پیامبر صلّی الله علیه و آله  مردم را به پیروی از احمد بن حنبل راهنمایی می کند
      29. نثار دُر و یاقوت بر روح احمد بن حنبل
      30. امضای احمد بن حنبل شرط عبور از پل صراط
      31. احمد بن حنبل از جنس ملائکه
      32. حفظ کتاب به برکت خط احمد بن حنبل
      33. احترام سیل به قبر احمد بن حنبل
      34. بسته شدن کمربند شلوار احمد بن حنبل
      35. استقبال ملائکه از احمد بن حنبل
      36. احمد بن حنبل قبل از همه وارد بهشت می شود
      37. احمد بن حنبل نگهبان دربِ بهشت
      38. ثواب نمازگزاران بر جنازه احمد بن حنبل
      39. ناراحتی احمد بن حنبل از نکیر و منکر
      40. احمد بن حنبل مایه مباهات خداوند بر ملائکه
      41. قصر طلایی احمد بن حنبل در بهشت
      42. انتشار خبر مرگ احمد بن حنبل توسط جن
      43. تسلیت ملائکه به مناسبت مرگ احمد بن حنبل
      44. احمد بن حنبل در بهشت
      45. تطبیق آیه قرآن بر احمد بن حنبل توسط پیامبر صلّی الله علیه و آله 
      46. برتری احمد بن حنبل بر سعید بن جبیر
      47. بارور شدن درخت به برکت قلم احمد بن حنبل
      48. عذاب الهی در انتظار مخالفین احمد بن حنبل
      49. احمد بن حنبل به زیارت خداوند می رود
      50. بخشیده شدن مرد گنه کار به برکت نماز احمد بن حنبل
      51. سالم ماندن جسد و کفن احمد بن حنبل پس از ۲۳۰ سال
      52. مستجاب شدن دعای آمنه رملیه در حق احمد بن حنبل
      53. سلام حضرت الیاس به احمد بن حنبل
      54. نجات پیراهن احمد بن حنبل از آتش
      55. همراهی حضرت خضر علیه السلام و طیّ الارض
      56. همجواری احمد بن حنبل با خداوند
      57. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به دیدار احمد بن حنبل می رود

غلو در احمد بن حنبل

وهابیان و حنابله سخنان خود در مورد احمد بن حنبل را فراموش کرده و شیعه را به غلو در حق امامان خود متهم می کنند. یکی از مصادیق بارز و روشن غلو، اعتقادات و سخنان حنابله در مورد پیشوای خود، احمد بن حنبل است. به مواردی از غلو حنابله در حق احمد بن حنبل اشاره می شود.

غلو در مقام علمی احمد بن حنبل

یحیی بن آدم، احمد بن حنبل را با عبارت «إمامنا» خطاب می کند.[۱]

قتیبه بن سعید، احمد بن حنبل را «إمام الدنیا» معرفی می کند.[۲]

علی بن مدینی می گوید: امروز احمد بن حنبل حجّت خدا بر بندگان است. [۳]

احمد بن حنبل در هشت ویژگی و خصلت پیشوای همه بود: ۱٫ حدیث، ۲٫ فقه، ۳٫ لغت عرب، ۴٫ علوم قرآن و تفسیر، ۵٫ فقر، ۶٫ زهد، ۷٫ ورع، ۸٫ آگاهی از سنّت.[۴]

ابراهیم حربی می گوید: زنان از زائیدن شخصیتی همچون احمد بن حنبل عاجزند.[۵]

ابو عبید قاسم بن سلام می گوید: علم و دانش به چهار نفر منتهی می شود:

احمد بن حنبل، علی بن مدینی، یحیی بن معین و ابوبکر بن ابی شیبه.[۶]

ابوزرعه رازی می گوید: احمد بن حنبل یک ملیون حدیث حفظ بود.[۷]

احمد بن حنبل یکی از ارکان و اعلام دین است.[۸]

خداوند علم اولین و آخرین را برای احمد بن حنبل جمع کرده است.[۹]

کسی که پنج مسأله از مسائل احمد بن حنبل را یاد گرفته باشد، می تواند در مسجد بنشیند و برای مردم فتوا بدهد.[۱۰]

شاخصی برای شناخت کفار و بدعت گذاران

حنابله از محمد بن ادریس شافعی نقل می کنند که وی در مورد احمد بن حنبل می گوید: هر کس نسبت به احمد بن حنبل بغض داشته باشد و با او دشمنی کند، کافر است.[۱۱]

طرخاباذی می گوید: احمد بن حنبل معیار و ملاکِ شناختِ مسلمان از کافر است.[۱۲]

آیا احمد بن حنبل از طرف خداوند به پیامبری مبعوث شده است که دشمنی و بغض نسبت به او نشانه کفر باشد؟

ج) هر کس به احمد بن حنبل رضایت ندهد و راه و روش او را نپیماید و از عقائد و باورهای او تبعیت نکند، بدعت گذار است.[۱۳] د) احمد بن ابراهیم دورقی می گوید: هر کس از احمد بن حنبل بدگویی کرد، در اسلام او شک کنید.[۱۴]

ه) محبت و دوست داشتن احمد بن حنبل، نشانه پیروی از سنت پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله است.[۱۵]

و) محمد بن هارون مُخَزِمی می گوید: بغض و دشمنی با احمد بن حنبل، نشانه خروج از دین است.[۱۶]

همنشین صدیقین

حبیش بن ورد می گوید: پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله را در خواب دیدم. سراغ احمد بن حنبل را از آن حضرت گرفتم. پیامبر فرمودند: الآن حضرت موسی می آیند، از وی بپرس. چند لحظه بعد حضرت موسی آمدند. از وی در مورد احمد بن حنبل پرسیدم. حضرت موسی پاسخ دادند: احمد بن حنبل در سختی ها و گرفتاری ها آزمایش شد و از امتحانات الهی سربلند بیرون آمد و خداوند او را با صدیقین در یک جایگاه قرار داده است.[۱۷]

سلام حضرت خضر به احمد بن حنبل و رضایت ملائک از وی

حضرت خضر علیه السلام به احمد بن حنبل سلام رسانده و می گوید: ساکنان آسمان و ملائکه (به خاطر تسلیم نشدن در مقابل حکومت) از تو راضی هستند.[۱۸]

شخصی چهارصد فرسخ راه پیموده و نزد احمد بن حنبل آمده و می گوید: در خواب به من گفتند: نزد احمد بن حنبل برو و به او بگو: خداوند و ملائکه آسمان ها و زمین از تو راضی هستند.[۱۹]

بقای دین اسلام مدیون فداکاری احمد بن حنبل

اسحاق بن راهویه می گوید: اگر احمد بن حنبل جان خودش را فدای اسلام نمی کرد، دین اسلام از بین می رفت.[۲۰]

اگر احمد بن حنبل نبود، دین اسلام از مسیر واقعی خود خارج شده و دین جدیدی به وجود می آمد.[۲۱]

ج) هلال بن علاء رقی می گوید: اگر احمد بن حنبل در ماجرای محنه۳[۲۲]، ثابت قدم نمی ماند، تمامی مسلمانان کافر می شدند.[۲۳]

همراهی و رفاقت با پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله

صدقه مقابری می گوید: نسبت به احمد بن حنبل بدبین بودم و از او خوشم نمی آمد. شبی در خواب دیدم که پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله دست احمد بن حنبل را گرفته، همچون دو رفیق، با مودت و محبت در کنار هم راه می روند. من نیز پشتِ سرِ آنان بودم هرچه تلاش کردم خودم را به آن دو برسانم، موفق نشدم. هنگامی که از خواب بیدار شدم، بُغضی که در دل نسبت به احمد بن حنبل داشتم از بین رفت.[۲۴]

حضور بیش از یک میلیون نفر در تشییع جنازه احمد بن حنبل

مسلمانان هیچ گاه به اندازه ای که برای تشییع جنازه احمد بن حنبل جمع شده بودند، در یک جا جمع نشده اند.[۲۵]

مسلمان شدن یهودیان، نصارا و مجوسیان به برکت مرگ احمد بن حنبل

ورکانی می گوید: روزی که احمد بن حنبل از دنیا رفت، بیست هزار نفر از یهودیان و نصارا و مجوس، مسلمان شدند.[۲۶]

عزاداری و نوحه سرایی یهودیان، نصارا و مجوسیان در مرگ احمد بن حنبل

ورکانی در اظهار نظری دیگر می گوید: روزی که احمد بن حنبل از دنیا رفت، مسلمانان، یهودیان، نصاری و مجوس مراسم عزاداری به پا کرده و نوحه سرایی کردند.[۲۷]

آیا احمد بن حنبل از پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله برتر و افضل بود؟ تاریخ به یاد نداری که یهود، نصارا و مجوس از رحلت پیامبر گرامی اسلام صلّی الله علیه و آله ناراحت شده و برای آن حضرت گریه و عزاداری کرده باشند.

آیا گریه و عزاداری یهود، نصارا و مجوس باعث مدح احمد بن حنبل می شود؟ گریه و عزاداری آنان نه تنها باعث مدح احمد بن حنبل نیست، بلکه موجب ذم او نیز می شود زیرا یهود و نصارا و مجوس در صورتی از مرگ احمد بن حنبل ناراحت شده و برای او گریه و عزاداری می کردند که زنده بودن احمد بن حنبل به نفع آنان باشد و زنده بودن احمد بن حنبل در صورتی به نفع آنان بود که احمد بن حنبل با آنان همفکر بوده و همکاری کند و سخنانی که باب میل آنان بود، به زبان جاری ساخته و مواضعی که خوشایند آنان بود، بگیرد. زنده بودن احمد بن حنبل در صورتی به نفع یهود، نصارا و مجوس بود که سخنان و مواضع احمد بن حنبل باعث تفرقه مسلمانان می شد. اگر ماجرای گریه و عزاداری یهود، نصارا و مجوس صحت داشته باشد، دلیلی است بر این که سخنان و موضع گیری های احمد بن حنبل به نفع یهود، نصارا و مجوس و در راستای مصالح آنان بوده است.

حجت خدا در روی زمین

احمد بن حنبل حجت خدا بر بندگان، در روی زمین است.[۲۸]

عبدالعظیم عنبری می گوید: سه نفر را میان خود و خدا حجت قرار دادم: احمد بن حنبل، زید بن مبارک صنعانی و صدقه بن فضل.[۲۹]

برتری احمد بن حنبل بر خلفا

علی بن مدینی می گوید: بعد از رسول خدا صلّی الله علیه و آله هیچ کس حتی ابوبکر به اندازه احمد بن حنبل برای اسلام زحمت نکشید.[۳۰]

بیعت احمد بن حنبل با خداوند

اسحاق مدائنی می گوید: در خواب دیدم که مردم در مکه جمع شده اند.حجر الأسود شکافته شده و پرچمی از آن خارج شد. پرسیدم: این چیست؟ جواب دادند: این احمد بن حنبل است که با خدا بیعت کرده است.[۳۱]

محمد بن سلیمان باغندی می گوید: پس از انجام مناسک و اعمال حج وارد مسجد الحرام شده و در مسجد خوابیدم. در خواب دیدم که پرچم سبزی از آسمان به زمین فرود آمد و بر روی آن نوشته شده بود: «لا إله إلّا الله، محمد رسول الله، أحمد بن حنبل بایع الله تحت العرش»[۳۲].

نگاه کردن احمد بن حنبل به صورت خداوند

احمد بن محمد کندی احمد بن حنبل را در خواب دیده و از وی می پرسد: خداوند با تو چه کرد؟

احمد بن حنبل در جواب می گوید: خداوند مرا بخشید.

خداوند از احمد می پرسد: آیا به خاطر من کتک خوردی؟

احمد در پاسخ می گوید: بله، ای پروردگار!

خداوند می گوید: ای احمد! این صورتِ من است، به آن نگاه کن که به تو اجازه دادم به صورتم نگاه کنی.[۳۳]

محبت احمد بن حنبل باعث بخشیده شدن افراد

عبدالله بن حسین بن موسی می گوید: فردی از اهل حدیث را که از دنیا رفته بود، در خواب دیدم. او را به خدا قسم داده و پرسیدم: خدا با تو چه کرد؟

پاسخ داد: خداوند مرا بخشید.

دوباره او را قسم داده و همان سؤال را پرسیدم و او هم همان جواب را داد. پرسیدم چه چیزی باعث بخشیده شدن تو شد؟

جواب داد: محبت احمد بن حنبل.

گفتم: پس الان راحتی؟

خندید و گفت: راحت و خوشحال هستم.[۳۴]

چراغانی قبور و بخشش گناه کاران به برکت قدوم احمد بن حنبل

یوسف بن بختان می گوید: هنگامی که احمد بن حنبل از دنیا رفت، شخصی در خواب دید که بر روی تمامی قبور چراغ هایی گذاشته شده است. پرسید: این چراغ ها چیست؟

گفته شد: مگر نمی دانی که خداوند قبرها را به خاطر ورود احمد بن حنبل، نورانی کرده است و تعدادی از افراد در عذاب الهی به سر می بردند ولی خداوند آنان را مورد رحمت خود قرار داده و بخشید؟[۳۵] عبید بن شریک می گوید: شخصی مُخَنَّث[۳۶] از دنیا رفت. پس از مدتی او را در خواب دیدند. هنگامی که از وضعیت او سؤال شد، مخنث در جواب گفت: از زمانی که احمد بن حنبل را در نزدیک ما دفن کردند، تمام اهل قبور بخشیده شدند.[۳۷]

ج) هنگامی که مادر قطیعی از دنیا رفت، وی را در کنار قبر احمد بن حنبل دفن کرد. پس از چند شب مادرش به خواب او آمده و گفت: پسرم! خدا از تو راضی باشد. مرا در کنار مردی (احمد بن حنبل) دفن کردی که هر شب (هر شب جمعه) رحمت خداوند بر قبر او نازل می شود. من و تمامی کسانی که در این مقبره دفن شدند نیز مورد رحمت خداوند قرار گرفته ایم.[۳۸]

برتری یک نگاه احمد بن حنبل از یک سال عبادت

یک نگاه و توجه احمد بن حنبل به انسان، بهتر از یک سال عبادت است.[۳۹] ذهبی سلفی پس از این که بسیاری از مطالب ذکر شده به عنوان فضایل احمد بن حنبل را نقل می کند، پس از نقل این مطلب آن را غلو دانسته اما به توجیه آن پرداخته و می نویسد: «هذا غلو، لا ینبغی، لکن الباعث له حبّ ولی الله فی الله».[۴۰]

خداوند به زیارت قبر احمد بن حنبل می رود

ابوبکر بن مکارم بن ابی یعلی حربی می گوید: در یکی از سال ها چند روز قبل از ماه رمضان، باران زیادی باریده بود. شبی از شب های ماه رمضان خواب دیدم که طبق عادت همیشگی به زیارت قبر احمد بن حنبل رفته ام. هنگامی که نزدیک قبرش رسیدم، دیدم قبر احمد بن حنبل تخریب شده و تنها مقداری از آن باقی مانده است. با خود گفتم حتما باران زیاد باعث تخریب قبر احمد شده است. ناگهان از درون قبر صدایی شنیدم که گفت: نه! باران زیاد باعث تخریب قبر نشده است، بلکه قبر از هیبت خداوند هنگام زیارت من تخریب شده است. خداوند به زیارت من آمده بود. از خداوند پرسیدم: چرا هر سال به زیارت من می آیی؟ خداوند پاسخ داد: ای احمد! چون قرآن را یاری کردی، هر سال به زیارتت می آیم.

ابوبکر بن مکارم می گوید: قبر احمد بن حنبل را بوسیدم و سپس به احمد بن حنبل گفتم: یا سیدی! چرا تنها قبر تو را می بوسند؟

احمد بن حنبل پاسخ داد: ای فرزندم! بوسیدن قبر من به خاطر کرامت من نیست، بلکه قبر مرا به خاطر وجود چند تار موی رسول الله صلّی الله علیه و آله می بوسند. ای ابوبکر بن مکارم! دوستدارانِ من در ماه رمضان به زیارت قبر من می آیند.[۴۱]

عجبا! بوسیدن قبر احمد به خاطر ادعای وجود تار مویی از پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله درآن جایز است!! ولی بوسیدن قبر خود پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله  و فرزندان و پاره های تن آن حضرت، جایز نیست و شرک و کفر است. این است معنای غلو که خداوند عزّ و جلّ در قرآن[۴۲] از آن نهی کرده است ولی وهابی ها با آن مخالفت می کنند.

دفع بلاها از بغداد به برکت قبر احمد بن حنبل

تمامی بلاها به برکت قبر احمد بن حنبل و چند قبر دیگر از بغداد دفع می شود.[۴۳]

جواز و فضیلت زیارت قبر احمد بن حنبل

زیارت قبر احمد بن حنبل و تبرک جستن به آن جایز است.[۴۴]

ابن جوزی می نویسد: در صفر سال ۵۴۲ هجری قمری، به شخصی در خواب گفتند: هر کس احمد بن حنبل را زیارت کند، تمامی گناهان او بخشیده می شود.

پس از انتشار این خواب، تمامی علما و مردم به زیارت قبر احمد بن حنبل رفته و در کنار قبر احمد بن حنبل مجلس باشکوهی با حضور هزاران نفر از مردم، منعقد شد.[۴۵]

ج) ابوطاهر میمون در سال ۴۶۰ هجری قمری با شخصی مواجه می شود که ششصد فرسخ راه را پیموده و به زیارت قبر احمد بن حنبل آمده است. وقتی از وی علت آمدنش را می پرسد، می گوید: در یکی از شب های جمعه، خواب دیدم که در صحرای وسیعی قرار گرفته ام. تمامی مردم نیز در آن صحرا جمع شده و ایستاده اند. درهای آسمان باز شده بود و ملائکه از آسمان به زمین آمده و بر تن عده ای لباس سبز پوشانده و آنان را در آسمان به پرواز در می آوردند. پرسیدم: این افراد چه کسانی هستند که به چنین مقامی رسیده اند؟

گفتند: این ها زائرین قبر احمد بن حنبل هستند.

وقتی از خواب بیدار شدم، بلافاصله وسایلم را آماده کرده و به زیارت قبر احمد بن حنبل آمده و بارها قبر او را زیارت کردم.[۴۶]

د) شخصی به نام ابوبکر، پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله  را در خواب دید که آن حضرت از احمد بن حنبل تعریف و تمجید کرده و می فرماید: احمد بن حنبل دوست دار واقعی خدا و پیامبر خداست. وی هزار دینار در راه حدیث خرج کرده است. خداوند در هر روز هفتاد هزار بار به خاک قبر احمد بن حنبل نگاه می کند. هر کس قبر احمد بن حنبل را زیارت کند، خداوند گناهان او را می بخشد. هر کس احمد بن حنبل را دوست داشته باشد، خداوند را دوست داشته است و هر کس با احمد بن حنبل دشمنی کند با من دشمنی کرده است و هر کس با من دشمن باشد، با خدا دشمن است.[۴۷]

 ه) ابو فرج هندبائی می گوید: یکی از زائرین دائمی قبر احمد بن حنبل بودم. مدتی زیارت قبر احمد را ترک کردم، شخصی در خواب مرا سرزنش کرده و گفت: چرا زیارت قبر امام سنّت را ترک کردی؟[۴۸]

و) هر فقیری که در روز چهارشنبه قبر احمد بن حنبل را زیارت کند و در کنار قبر احمد از خداوند بخواهد که او را از فقر نجات دهد، خداوند دعای او را اجابت کرده و او را از فقر نجات داده و روزی زیادی به وی خواهد داد.[۴۹]

احمد بن حنبل باعث ورود افراد به بهشت

خداوند در هر شبانه روز، افراد زیادی را به برکت احمد بن حنبل وارد بهشت می کند.[۵۰]

احمد بن حنبل باعث عزت دین اسلام

خداوند، تنها به وسیله دو نفر به دین اسلام عزت بخشید، ابوبکر در روز ردّه و احمد بن حنبل در روز محنه.[۵۱]

احمد بن حنبل مصداق سخن پیامبر صلّی الله علیه و آله 

علی بن شعیب سمسار می گوید: احمد بن حنبل مصداق سخن رسول اکرم صلّی الله علیه و آله  است که فرمودند: آنچه در بنی اسرائیل اتفاق افتاد، در امت من نیز رخ خواهد داد، ارّه را بر فرق سر شخص قرار خواهند داد اما این تهدید باعث نمی شود که او از دینش دست بردارد.

اگر احمد بن حنبل در مقابل خواسته حکومت مقاومت نمی کرد، عار و ننگ تا روز قیامت بر ما باقی می ماند.[۵۲]

یکی از آیات الهی

اگر احمد بن حنبل در میان بنی اسرائیل به دنیا می آمد و زندگی می کرد، یکی از آیات و نشانه های الهی بود و به پیامبری می رسید.[۵۳]

حق احمد بن حنبل بر تمامی مسلمانان

اگر احمد بن حنبل نبود ورع نیز از بین می رفت. احمد بن حنبل منت بزرگی بر تمامی مسلمانان گذاشته و بر گردن تمامی آنان حق دارد لذا باید تمامی مسلمانان برای او طلب آمرزش کنند.[۵۴]

احمد بن حنبل و مقام نبوت

احمد بن حنبل در میان امت اسلامی، مقام نبوت را عهده دار بود.[۵۵]

کیفر بدگویی از احمد بن حنبل

کسی که از احمد بن حنبل بدگویی کند، به دردِ زبان مبتلا خواهد شد.[۵۶]

حضور ملائکه و شهدا در تشییع جنازه احمد بن حنبل

خداوند به تمامی ملائکه و شهدا دستور داد در تشییع جنازه احمد بن حنبل شرکت کنند.[۵۷]

پیامبر صلّی الله علیه و آله  مردم را به پیروی از احمد بن حنبل راهنمایی می کند

احمد بن نصر، پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله  را در خواب دیده و از آن حضرت می پرسد: به چه کسی مراجعه کرده و از چه کسی پیروی کنیم و به سخنان چه کسی اعتماد کرده و مذهب و اعتقادات چه کسی را انتخاب کنیم؟

پیامبر در جواب وی فرمودند: از محمد بن ادریس پیروی کنید. او از من است و خداوند از او و تمامی اصحاب و پیروان او راضی است.

احمد بن نصر سؤال خود را دوباره از پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله  پرسیدند و آن حضرت فرمودند: به احمد بن حنبل مراجعه کنید او فقیه با ورع و زاهدی است.[۵۸]

 محمد بن یحیی رملی می گوید: پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله  را در حالی که به کعبه تکیه داده بود و شافعی و احمد بن حنبل سمت راست آن حضرت بودند، در خواب دیدم. آن حضرت به چهره شافعی و احمد بن حنبل نگاه کرده و تبسم می نمود. پرسیدم: یا  رسول الله ! از چه کسی تبعیت کنم و احکام و عقایدم را از چه کسی بگیرم؟

پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله  به شافعی و احمد بن حنبل اشاره کرد و آیه (أُولئِکَ الَّذینَ ءَاتَینَهُمُ الکِتَبَ وَ الحُکمَ وَ النُّبُوَّهَ) [۵۹]را قرائت کردند.[۶۰]

نثار دُر و یاقوت بر روح احمد بن حنبل

ابراهیم حربی می گوید: بشر بن حارث حافی را در حال که از درِ مسجد رصافه خارج می شد و در کفِ دستِ خود چیزی را حرکت می داد، در خواب دیدم. پرسیدم: خدا با تو چه کرد؟

بشر بن حارث گفت: خدا مرا بخشیده و مورد تکریم قرار داد.

گفتم: آنچه در دست داری چیست؟

جواب داد: دیشب روحِ احمد بن حنبل پیش ما آمد. بر سر او دُر و یاقوت نثار کردند. آنچه در دست من است، یکی از همان دُرها و یاقوت هاست.

پرسیدم: یحیی بن معین و احمد بن حنبل چه کار کردند؟

گفت: آن دو خداوند را زیارت کرده و خداوند با غذاهای بهشتی از آنان پذیرایی کرده است.

پرسیدم: چرا با آنان نمانده و از غذاهای بهشتی نخوردی؟

گفت: خداوند می دانست که من میلی به غذا ندارم لذا به من اجازه داد به صورتش نگاه کنم.[۶۱]

امضای احمد بن حنبل شرط عبور از پل صراط

شخصی در خواب می بیند که در روز قیامت هیچ کس حق عبور از پل صراط را ندارد، مگر این که احمد بن حنبل پرونده او را امضا کرده باشد.[۶۲]

احمد بن حنبل از جنس ملائکه

احمد بن حنبل به انسان ها شباهت نداشت، بلکه از جنس ملائکه بود.[۶۳]

حفظ کتاب به برکت خط احمد بن حنبل

در آتش سوزی خانه قاضی القضاه علی بن حسین زینبی، تمامی کتاب ها سوخت ولی کتابی که چند خط از احمد بن حنبل در آن بود، نسوخت.[۶۴]

در سال ۵۵۴ هجری قمری سیل، بغداد را زیر آب فرو برد. در این حادثه تمامی کتاب های قاضی القضاه علی بن حسین زینبی غرق شده و از بین رفت ولی کتابی که دو ورق آن به خط احمد بن حنبل بود، سالم ماند.[۶۵]

احترام سیل به قبر احمد بن حنبل

سیل در سال های هفتصد و بیست هجری قمری نیز تمامی قبرهای مقبره احمد بن حنبل را زیر آب فرو برد اما هنگامی که آب به نزدیکی قبر احمد بن حنبل رسید، به قدرت خدا ایستاد و نزدیک قبر احمد بن حنبل نشد.[۶۶]

بسته شدن کمربند شلوار احمد بن حنبل

هنگامی که دست های احمد بن حنبل بسته شده بود و او را در محضر معتصم با شلاق می زدند، بند شلوار او باز شد. احمد بن حنبل دعا کرده و دو دست از زیر احمد بن حنبل بیرون آمده و بند شلوار را بست.[۶۷]

استقبال ملائکه از احمد بن حنبل

برادر ابو عقیل می گوید: در خواب دیدم جوانی در قزوین از دنیا رفته است. از او پرسیدم: خدا با تو چه کرد؟

جوان پاسخ داد: خداوند مرا بخشید.

برادر ابوعقیل می گوید: جوان عجله داشت، علتش را پرسیدم. در جواب گفت: اهل آسمان ها مشغول نوشتن پلاکارد ونصب پرچم جهت استقبال از احمد بن حنبل هستند. من نیز به خاطر استقبال از احمد بن حنبل عجله دارم.[۶۸]

هثیم بن خالویه می گوید: سندی را در خواب دیدم. وضعیت او را جویا شدم. جواب داد: خوبم اما به خاطر ورود احمد بن حنبل، همه به استقبال او رفته و مرا فراموش کردند.[۶۹]

احمد بن حنبل قبل از همه وارد بهشت می شود

یکی از اهالی «با خرز» از نواحی نیشابور، خواب می بیند که قیامت بر پا شده و احمد بن حنبل با چهره ای بسیار زیبا سوار بر اسب و منادی صدا می زند: امروز هیچ کس حق ندارد جلوتر از احمد بن حنبل راه برود(و وارد بهشت شود).[۷۰]

احمد بن حنبل نگهبان دربِ بهشت

علی بن موفق می گوید: در خواب دیدم که وارد بهشت شده ام. در بهشت با سه نفر مواجه شدم: نفر اول بر سر سفره ای نشسته بود و خداوند دو ملک را مأمور کرده بود تا یکی به او غذا بدهد و دیگری به او آب بدهد. نفر دوم دمِ درِ ورودی بهشت ایستاده بود و به چهره افراد نگاه می کرد و آنان را وارد بهشت می کرد. نفر سوم در وسط بهشت ایستاده بود و با دقت به عرش نگاه کرده و خداوند را نظاره می کرد.  علی بن موافق می گوید: از رضوان پرسیدم: این سه نفر چه کسانی هستند؟ پاسخ داد: شخصی که سر سفره نشسته است، بشر حافی است. او از امکانات دنیا استفاده نکرده و در حالی که تشنه و گرسنه بود دنیا را ترک کرد. خداوند نیز در این جا او را بر سر سفره غذاهای بهشتی نشانده است.  شخصی که وسط بهشت ایستاده و به خداوند نگاه می کند، معروف (کرخی) است. وی به امید نگاه به خداوند، خدا را عبادت کرد و در این جا به آرزوی خود رسیده است. نفر سوم که دمِ در بهشت ایستاده است، احمد بن حنبل است. خداوند دستور داده دمِ درِ بهشت بایستد و کسانی را که از سنت پیامبر صلّی الله علیه و آله تبعیت کرده اند، به بهشت راه بدهد.[۷۱]

ثواب نمازگزاران بر جنازه احمد بن حنبل

خداوند گناهان احمد بن حنبل و تمامی کسانی را که بر جنازه احمد بن حنبل نماز خواندند، بخشیده است.[۷۲]

ناراحتی احمد بن حنبل از نکیر و منکر

بندار می گوید: احمد بن حنبل را در حالی که عصبانی بود، در خواب دیدم، علت عصبانیت وی را جویا شدم. پاسخ داد: چرا عصبانی نباشم؟ نکیر و منکر آمده اند و از من سؤال می کنند: پروردگارت کیست؟ آیا از شخصیتی مثل من هم چنین سؤالی باید پرسیده شود؟[۷۳]

احمد بن حنبل مایه مباهات خداوند بر ملائکه

خداوند به وسیله احمد بن حنبل بر ملائکه مباهات و افتخار می کند.[۷۴]

قصر طلایی احمد بن حنبل در بهشت

عبدالله بن ابی قُرّه خواب می بیند که وارد بهشت شده است. وی در بهشت با قصری از طلا مواجه می شود. هنگامی که درِ قصر باز می شود، احمد بن حنبل در حالی که ردائی از نور بر روی دوش دارد، از قصر خارج می شود.[۷۵]

انتشار خبر مرگ احمد بن حنبل توسط جن

احمد بن محمد بن محمود می گوید: از ناحیه سند بر می گشتیم. شب هنگام در وسط دریا، ناگهان هاتفی صدا زد: عبد صالح از دنیا رفت. از اطرافیان پرسیدم: صدای کیست؟ گفتند: از جنیان صالح است. آن شب شبی بود که احمد بن حنبل از دنیا رفته بود.[۷۶]

تسلیت ملائکه به مناسبت مرگ احمد بن حنبل

روزی پیرزنی را که پنجاه سال مشغول عبادت خداوند بود، ناراحت و غمگین مشاهده کردند. وقتی علت ناراحتیش را از وی پرسیدند، جواب داد: یکی از افراد جن در خواب به من خبر داد که ملائکه مرگ احمد بن حنبل را به یکدیگر تسلیت می گفتند و محل دفن احمد بن حنبل را نیز به من معرفی کرده و گفت: خداوند تمام کسانی را که در مجاورت احمد بن حنبل دفن شوند، می بخشد و تو نیز یک شب بعد از احمد بن حنبل خواهی مرد. این پیرزن نیز همان طور که جن به او خبر داده بود یک شب بعد از فوت احمد بن حنبل از دنیا رفت.[۷۷]

احمد بن حنبل در بهشت

محمد بن خزیمه اسکندرانی می گوید: هنگامی که احمد بن حنبل از دنیا رفت، به شدت ناراحت شدم. او را در خواب دیدم که خودخواهانه و متکبرانه راه می رود، پرسیدم: این چه راه رفتنی است؟

در جواب گفت: راه رفتن خدمتگزاران در دارالسلام.

پرسیدم: خدا با تو چه کرد؟

گفت: خداوند مرا بخشید و یک جفت کفش طلا به پاهایم پوشانیده و گفت: ای احمد! این پاداش دفاع تو از قرآن است. خداوند خطاب به احمد بن حنبل می گوید: ای احمد! این بهشت است. بلند شو و داخل بهشت شو. احمد بن حنبل وارد بهشت می شود و با سفیان ثوری مواجه می شود. سفیان ثوری در بهشت دو بال سبز داشته و در حالی که آیه (وَ قَالوُا الحَمدُ لِلَّهِ الَّذی صَدَقَّنَا وَعدَهُ وَ أَورَثَنَا الأرضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الجَنَهِ حَیثُ نَشَاءُ فَنِعمَ أَجرُ العَمِلَینَ)[۷۸] را تلاوت می کند، پرواز کرده و بر روی درختان خرما می نشیند.

محمد بن خزیمه اسکندرانی از احمد بن حنبل سراغ بُشر حافی را می گیرد. احمدد بن حنبل در پاسخ می گوید: خوشا به خال بُشر! او نزد پروردگار کنار سفره غذا نشسته و خداوند رو به او کرده و می گوید: بخور ای بُشر که در دنیا نخوردی. بنوش ای بُشر که در دنیا ننوشیدی. از نعمت های بهشتی استفاده کن و لذت ببر که در دنیا از نعمت ها استفاده نکرده و لذت نبردی.[۷۹]

محمد بن مسلم بن واره می گوید: هنگامی که ابوزرعه از دنیا رفت، او را در خواب دیدم و پرسیدم: خدا با تو چه کرد؟

پاسخ داد: خداوند فرمود: او را به ابوعبدالله و ابو عبدالله و ابو عبدالله، مالک، شافعی و احمد بن حنبل ملحق کنید.[۸۰]

ج) احمد بن خرّزاد انطاکی می گوید: خواب دیدم که قیامت بر پا شده و خداوند

برای رسیدگی به پرونده ها آماده شده است. منادی از زیر آسمان صدا زد: ابوعبدالله و ابوعبدالله و ابوعبدالله را وارد بهشت کنید. از مَلِکی که کنارم بود، پرسیدم: منظور از این چهار نفر چه کسانی هستند؟

پاسخ داد: مالک، ثوری، شافعی و احمد بن حنبل.[۸۱]

د) احمد بن حنبل در بهشت وارد قمصری می شود که دارای هفتاد هزار خانه است و در هر خانه هفتاد هزار حورالعین وجود دارد. هیچ شخصی به جز پیامبران، صدّقین، شهدا و امامان عادل، حق ورود به این قصر را ندارد. تنها کسانی که مانند احمد بن حنبل بین انتخاب کفر یا بقاء بر اسلام و کشته شدن، مخیر شده و اسلام و کشته شدن را انتخاب کنند، می توانند وارد این قصر شوند.[۸۲]

تطبیق آیه قرآن بر احمد بن حنبل توسط پیامبر صلّی الله علیه و آله 

یحیی الجلاء در خواب می بیند که احمد بن حنبل به همراه عده ای در یک طرف مسجد نشسته و احمد بن ابی دؤاد به همراه عده ای دیگر در طرف دیگر مسجد نشسته اند. پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله نیز وسط این دو گروه ایستاده و آیه (فَإن یَکفُر بِهَا هَؤُلَاءِ) را خوانده و به گروه احمد بن ابی دؤاد اشاره کرده و با اشاره به گروه احمد بن حنبل، آیه (فَقَد وَ کَّلنا بِهَا قَوماً لَّیسِوا بِهَا بِکَفِرَینَ)[۸۳] را خوانده است.[۸۴]

برتری احمد بن حنبل بر سعید بن جبیر

هنگامی که چشم علی بن مدینی به نامه احمد بن حنبل می افتد، می گوید: ای باقی مانده انبیا! پدرم فدایت، سپس نامه احمد بن حنبل را بوسیده و بر روی چشم می گذارد. یکی از حاضرین می گوید: یا ابالحسن! ما احمد بن حنبل را به سعید بن جبیر تشبیه کرده و او را مانند سعید بن جبیر می دانیم. علی بن مدینی می گوید: احمد بن حنبل از سعید بن جبیر برتر است زیرا در زمان سعید بن جبیر افراد دیگری نیز مانند سعید بن جبیر بودند اما در زمان ما، هیچ کس مانند احمد بن حنبل در مقابل حکومت و خواسته های آن صبر نکرد.[۸۵]

بارور شدن درخت به برکت قلم احمد بن حنبل

علی بن احمد می گوید: احمد بن حنبل املا کرده و من نیز می نوشتم، ناگهان قلم  من شکست. احمد بن حنبل قلمی را برداشته و به من داد. بعد از جلسه، نزد ابوعلی جعفری آمده و قلم احمد بن حنبل را به او نشان دادم. ابوعلی جعفری به غلام خودش دستور داد قلم را از من گرفته و روی درخت خرمایی که خرما نمی داد بگذارد. غلام نیز قلم را از من گرفته و روی درخت گذاشت. درخت نیز به برکت قلم احمد بن حنبل خرما داد.[۸۶]

عذاب الهی در انتظار مخالفین احمد بن حنبل

یکی از حنابله خداوند را در خواب دید. خداوند به او فرمود: هر کس با احمد بن حنبل مخالفت کند، گرفتار عذاب من خواهد شد.[۸۷]

احمد بن حنبل به زیارت خداوند می رود

یکی از حنابله در بهشت از زبیده[۸۸] سراغ احمد بن حنبل را گرفت. زبیده جواب  داد: احمد سوار بر دُرّ سفید به پرواز درآمده و به زیارت خداوند رفته است.[۸۹]

بخشیده شدن مرد گنه کار به برکت نماز احمد بن حنبل

احمد بن حنبل بر جنازه مردی که حق یتیمی را مراعات نکرده بود، به امید بخشیده شدن او، نماز خواند و شب را با ناراحتی خوابید. روز بعد زنِ یکی از همسایگان احمد بن حنبل با خوشحالی نزد احمد بن حنبل آمده و وی را از خوابی که دیده بود، آگاه کرد. زن، صاحب جنازه دیروزی را در حالی که دو لباس ابریشمی سبز رنگ بر تن داشت و در بهشت قدم می زد، در خواب دیده بود. از او پرسیده بود: خدا با تو چه کرد؟ او در پاسخ گفته بود: هنگام جان دادن و خروج روح از تن، خداوند از دست من ناراحت بود اما هنگامی که احمد بن حنبل بر من نماز خواند، خداوند تمام گناهان مرا بخشیده و وارد بهشت کرد.[۹۰]

سالم ماندن جسد و کفن احمد بن حنبل پس از ۲۳۰ سال

ابوحسن ابن زاغونی می گوید: دویست و سی سال پس از مرگ احمد بن حنبل، هنگامی که شریف ابوجعفر ابن ابی موسی را در کنار احمد بن حنبل دفن می کردند، قبر احمد بن حنبل باز شد. کفن و جنازه او سالم بود و تغییر نکرده بود. [۹۱]

مستجاب شدن دعای آمنه رملیه در حق احمد بن حنبل

احمد بن حنبل به عیادت بشر بن حارث رفته و در آن جا با آمنه رملیّه مواجه می شود. احمد بن حنبل خطاب به بشر می گوید: از آمنه بخواه تا برای ما دعا کند. بشر بن حارث تقاضای احمد بن حنبل را مطرح کرده و آمنه نیز برای آن دو از خداوند طلب نجات از آتش جهنم را می کند. احمد بن حنبل می گوید: همان شب از آسمان نامه ای به خانه من انداخته شد که در آن نوشته بود: «بسم الله الرحمن الرحیم، آن چه آمنه خواسته بود، انجام دادیم و بیشتر از آن را به شما خواهیم داد».[۹۲]

سلام حضرت الیاس به احمد بن حنبل

شخصی نزد احمد بن حنبل آمده و می گوید: از دریای هند آمده ام. قصد مسافرت به چین را داشتم. در دریا گرفتار امواج شدم. دو نفر که سوار امواج دریا بودند، پیش من آمده و گفتند: اگر بپذیری که سلام ما را به احمد بن حنبل برسانی، خداوند تو را نجات می دهد.

پرسیدم: شما کیستید؟ و احمد بن حنبل چه کسی است؟ یکی از آنان گفت: من الیاس هستم و ایشان هم ملکی است که از طررف خداوند مأمور جزیره های دریاهاست و احمد بن حنبل هم در عراق است.  من شرط آنان را پذیرفتم و دریا نیز در یک چشم به هم زدن، مرا به ساحل ابله رساند. من نیز آمده ام سلامِ الیاس و آن ملک را به شما برسانم.[۹۳]

نجات پیراهن احمد بن حنبل از آتش

فاطمه دختر احمد بن حنبل می گوید: خانه برادرم صالح بن احمد بن حنبل آتش گرفت. اسباب و اثاثیه منزل که چهار هزار دینار ارزش داشت، در آتش سوخت. برادرم از سوختن آن ها ناراحت نبود و فقط از سوختن پیراهنی که از پدرم به ارث برده بود و به آن تبرک جسته و نمازهایش را در آن می خواند، اظهار ناراحتی می کرد. هنگامی که آتش فروکش کرد، داخل خانه شده و مشاهده کردند که پیراهن پدرم روی تخت، در حالی که آتش تمامی وسایل اطراف آن را سوزانده بود، سالم مانده و آتش هیچ آسیبی به آن نرسانده است.[۹۴]

همراهی حضرت خضر علیه السلام و طیّ الارض

ابو ابراهیم سائح به دیدن احمد بن حنبل رفته و ماجرایی را به این مضمون تعریف می کند که: به منطقه ای رفته بودم. دچار مشکلی شدم و راه رفتن برایم امکان نداشت. در دلم گفتم: اگر می توانستم تا نزدیکی فلان دیر بروم، راهبان دیر به من کمک می کردند. تا این خواسته به دلم خطور کرد، ناگهان حیوان عظیم الجثه ای به من نزدیک شده و مرا بر پشت خود سوار کرده و در نزدیک دیر از پشت خود پیاده کرد. راهبان دیر که چهارصد نفر بودند، از مشاهده این صحنه شگفت زده شده و تمامی آنان مسلمان شدند.

وی پس از نقل این ماجرا از احمد بن حنبل نیز درخواست می کند اگر ماجرای مشابهی برای او اتفاق افتاده، نقل کند.

احمد بن حنبل نیز می گوید: پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله را در خواب دیدم، آن حضرت به من فرمود: به حج برو. از خواب بیدار شدم و در حالی که حجاج رفته بودند و تنها چهار یا پنج روز به موسم حج مانده بود آماده حج شده و به سمت کوفه به راه افتادم. چیزی نگذشته بود که خودم را در کوفه یافتم. وارد مسجد کوفه شدم. در مسجد کوفه با جوان خوش سیما و معطّری مواجه شدم. به او سلام کردم و مشغول نماز شدم. پس از اتمام نماز از آن جوان پرسیدم: آیا کسی هست که قصد رفتن به حج را داشته باشد؟

جوان گفت: منتظر باش تا یکی از برادرانمان بیاید. پس از مدتی شخصی که مانند من قصد رفتن به حج را داشت، رسید. سه نفری به راه افتادیم. بدون توقف و بدون این که با هم حرف بزنیم راه می رفتیم. شخصی که مانند من دیر به فکر حج افتاده بود، خطاب به جوان گفت: ما را هم مراعات کن، با ما هم صحبت شو.

جوان در جواب او گفت: اگر احمد بن حنبل با ما بود، با ما هم صحبت می شد.

احمد بن حنبل می گوید: به دلم افتاد که این جوان حضرت خضر علیه السلام است. برای مطمئن شدن از آن چه به دلم افتاده بود، به رفیقم گفتم: اگر غذا همراه داری غذا بخوریم. دو نفری سفره را باز کردیم و هر کس از غذایی که همراه داشت می خورد ولی آن جوان ناپدید شد و غذا نخورد. هنگامی که سفره را جمع کردیم به ما پیوست. مطمئن شدم آن جوان حضرت خضر علیه السلام است. به مسافرت ادامه دادیم و بعد از سه روز، قبل از این که مراسم حج شروع شود، به مکه رسیدیم.[۹۵]

همجواری احمد بن حنبل با خداوند

احمد بن عبدالله حفار احمد بن حنبل را در خواب دیده و از وضعیت او سؤال می کند. احمد بن حنبل می گوید: خداوند مرا مورد لطف و محبت قرار داده و هر آن چه می خواستم به من داد. مرا نزدیک خود فرا خوانده و در نزدیکی خود اسکان داد.

احمد بن عبدالله بن حفار وضعیت علی بن موفق را از احمد بن حنبل جویا می شود. احمد بن حنبل پاسخ می دهد: همین الآن از علی بن موفق جدا شدم. او قصد رفتن به عرش را داشت. [۹۶]

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به دیدار احمد بن حنبل می رود

حسین بن محمد تمیمی پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله را در خواب دیده و از آن حضرت می پرسد: مگر شما در مدینه تشریف ندارید؟

پیامبر صلّی الله علیه و آله فرمودند: چرا.

حسین بن محمد علت حضور آن حضرت در بصره را می پرسند و ایشان می فرمایند: از دیدار احمد بن حنبل بر می گردم.[۹۷]

 حنابله و وهابیت در ادامه غلو خود در مورد احمد بن حنبل، افرادی همچون: علی بن مدینی، یحیی بن معین، احمد بن صالح مصری و اسحاق بن راهویه را که از اقران و هم دوره های احمد بن حنبل به شمار می روند، جزو علمای حنابله به شمار آورده و آنان را از پیروان مذهب حنبلی ذکر کرده اند. حنابله به این نیز اکتفا نکرده و تعدادی از شیوخ و اساتید احمد بن حنبل همچون: عبدالرزاق صنعانی، عبدالرحمن بن مهدی و شافعی را نیز جزو شاگردان احمد بن حنبل ذکر کرده اند.

در ماجرای زندانی شدن احمد بن حنبل و شکنجه وی به خاطر بحث «قدیم ی حادث بودن قرآن کریم» افرادی دیگری نیز همچون فضل بن دکین، عفان بن مسلم، ابومسهر، محمد بن نوح و نعیم بن حماد، مانند احمد بن حنبل زندانی و شکنجه شدند. عده ای از آنان همچون احمد بن نصر خزاعی علاوه بر شکنجه و زندانی شدن، به قتل نیز رسیدند اما حنابله، به شکنجه، صبر و کشته شدن این عده خیلی اهمیت نداده و تنها به غلو در نقش احمد بن حنبل پرداخته اند. گویا در این ماجرا هیچ کس غیر از احمد بن حنبل حضور نداشته و زندانی و شکنجه نشده است. این در حالی که قاعدتا اجر و پاداش کسانی که در این راه مقاومت کرده و کشته شده اند، باید بیشتر از کسانی باشد که تنها شکنجه و زندانی شده اند.

 

 منبع: کتاب شناخت وهابیت/نجم الدین طبسی


 

[۱]– مزی، تهذیب الکمال فی أسماء الرجال: ج۱، ص۲۳۷، شرح حال احمد بن حنبل، ش۹۳ و ذهبی سلفی، سیر أعلام النبلاء:ج۱۱، ص۱۸۹، شرح حال احمد بن حنبل، ش۷۸٫

[۲]– مزی، تهذیب الکمال فی أسماء الرجال: ج۱، ص۲۳۸، شرح حال احمد بن حنبل، ش۹۳ و ذهبی سلفی، سیر أعلام النبلاء:ج۱۱، ص۱۹۵، شرح حال احمد بن حنبل، ش۷۸٫

[۳]– «أحمد الیوم حجّه الله علی خلقه». ذهبی سلفی، سیر أعلام: ج۱۱، ص۲۰۰، شرح حال احمد بن حنبل، ش۷۸٫

[۴]– «أحمد إمام فی ثمان خصال: إمام فی الحدیث، إمام فی الفقه، إمام فی اللغه، إمام فی القرآن، إمام فی الفقر، إمام فی الزهد، إمام فی الورع، إمام فی السنّه». محمد بن ابی بعلی، طبقات الحنابله:ج۱، ص۵، شرح حال احمد بن حنبل، ش۱٫

[۵]–  «رأیت أحمد بن حنبل تعجز النساء أن یلدن مثله». محمد بن ابی یعلی، طبقات الحنابله: ج۱، ص۸۷، شرح حال ابراهیم بن اسحاق حربی، ش۸۶٫

[۶]– «انتهی العلم إلی أربعه: أحمد بن حنبل، علی بن المدینی، یحیی بن معین و أبی بکر بن أبی شیبه». ابن عساکر دمشقی شافعی، تاریخ دمشق الکبیر: ج۵، ص۳۰۷، شرح حال احمد بن محمد بن حنبل، ش۳۳۵؛ ابن ابی حاتم رازی، الجرح و التعدیل:ج۱، ص۲۹۳، شرح حال احمد بن حنبل؛ ذهبی سلفی، سیر أعلام النبلاء:ج۱۱، ص۱۹۶ و ۲۰۰، شرح حال احمد بن حنبل، ش۷۸ و محمد بن ابی یعلی، طبقات الحنابله: ج۱، ص۵-۶، شرح حال احمد بن حنبل، ش۱٫

[۷]– «کان أحمد بن حنبل یحفظ ألف ألف حدیث». خطیب بغدادی شافعی، تاریخ بغداد أو مدینه السلام: ج۴، ص۴۱۹، شرح حال احمد بن حنبل، ش ۲۳۱۷؛ ابن عساکر دمشقی شافعی، تاریخ دمشق الکبیر: ج۵، ص۳۱۳، شرح حال احمد بن محمد بن حنبل، ش۳۳۵؛ مزی، تهذیب الکمال فی أسماء الرجال: ج۱، ص۲۴۳، شرح حال احمد بن حنبل، ش۹۳، ذهبی سلفی که متوجه اشکال این مطلب و دروغ بودن آن شده است به توجیه این مطلب پرداخته و می گوید: مراد از یک ملیون حدیث، روایات مکرر، آثار و فتاوای تابعین و… می باشد و الا روایات مرفوعه از پیامبر به یک دهم این مقدار هم نمی رسد. سیر أعلام النبلاء: ج۱۱، ص۱۸۷، شرح حال احمد بن حنبل، ش۷۸٫

[۸]– ذهبی سلفی، سیر أعلام النبلاء:ج۱۱، ص۲۰۰، شرح حال احمد بن حنبل، ش۷۸٫

[۹]– «کأنّ الله جمع له علم الأوّلین و الآخرین».همان، ص۱۸۸٫

[۱۰]– «یقول أبوالحسن ابن بشار: ما أعیب علی رجلٍ یحفظ لأحمد بن حنبل خمس مسائل أن یستند إلی بعض سواری المسجد و یفتی الناس بها». محمد بن ابی یعلی، طبقات الحنابله:ج۲، ص۶۳، شرح حال علی بن محمد بن بشار، ش۵۵۹٫

[۱۱]– .«من أبغض أحمد بن حنبل فهو کافر». همان، ج۱، ص۱۳، شرح حال احمد بن حنبل، ش۱٫

[۱۲]– به یعرف المسلم من الزندیق. خطیب بغدادی شافعی، تاریخ بغداد أو مدینه السلام: ج۴، ص۴۲۰، شرح حال احمد بن حنبل، ش۲۳۱۷، ابن عساکر دمشقی شافعی، تاریخ دمشق الکبیر: . ج۵، ص۳۳۱، شرح حال احمد بن محمد بن حنبل، ش۳۳۵ و مزی، تهذیب الکمال فی أسماء الرجال:ج۱، ص۲۴۳، شرح حال احمد بن حنبل، ش۹۳٫

[۱۳]– «من لک یرض به فهو مبتدع». محمد بن ابی یعلی، طبقات الحنابله: ج۱، ص۱۵، شرح حال احمد بن حنبل، ش۱٫

[۱۴]– «من سمعتموه یذکر أحمد بن حنبل بسوء، فاتّهموه علی الإسلام». خطیب بغدادی شافعی، تاریخ بغداد أو مدینه السلام: ج۴، ص۴۲۰، شرح حال احمد بن حنبل، ش۲۳۱۷؛ ابن عساکر دمشقی شافعی، تاریخ دمشق الکبیر: ج۵، ص۳۳۰، شرح حال احمد بن محمد بن حنبل، ش۳۳۵، مزی، تهذیب الکمال فی أسماء الرجال: ج۱، ص۲۴۳، شرح حال احمد بن حنبل، ش۹۳؛ ابن حجر عسقلانی شافعی، تهذیب التهذیب: ج۱، ص۶۴، شرح حال احمد بن حنبل، ش۱۲۶ و محمد بن ابی یعلی، طبقات الحنابله: ج۱، ص۱۸، شرح حال احمد بن حنبل، ش۱٫

[۱۵]– «إذا رأیتم الرجل یحبّ أحمد بن حنبل فاعلموا أنّه صاحب سنه». ابن عساکر دمشقی شافعی، تاریخ دمشق الکبیر:ج۵، ص۳۱۲، شرح حال احمد بن حنبل، ش۳۳۵، ابن ابی حاتم رازی، الجرح و التعدیل: ج۱، ص۳۰۸، شرح حال احمد بن حنبل، باب استحقاق الرجل السنه بمحبه احمد بن حنبل؛ مزی، تهذیب الکمال فی أسماء الرجال: ج۱، ص۲۴۲، شرح حال احمد بن حنبل، ش۹۳ و ذهبی سلفی، سیر أعلام النبلاء:ج۱۱، ص۱۹۵ و ۱۹۶، شرح حال احمد بن حنبل، ش۷۸٫

[۱۶]– «إذا رأیت الرجل یقع فی أحمدبن حنبل فاعلم أنّه مبتدع». ابن عساکر دمشقی شافعی، تاریخ دمشق الکبیر: ج۵، ص۳۱۲، شرح حال احمد بن حنبل، ش۳۳۵، ابن ابی حاتم رازی، الجرح و التعدیل: ج۱، ص۳۰۹، شرح حال احمد بن حنبل، باب استحقاق الرجل السنه بمحبه احمد بن حنبل و مزی، تهذیب الکمال فی أسماء الرجال: ج۱، ص۲۴۳، شرح حال احمد بن حنبل، ش۹۳٫

[۱۷]– «قال (حبیش بن الورد): رأیت النّبیّ صلّی الله علیه و آله فی المنام، فقلت: یا نبیّ الله! ما بال أحمد بن حنبل؟ فقال: سیأتیک موسی علیه السلام، فاسأله، فإذا أنا بموسی علیه السلام، فقلت: یا نبیّ الله! ما بال أحمد بن حنبل؟ فقال: أحمد بن حنبل بُلی فی السراء و الضراء، فوجد صادقاً، فألحق بالصدّیقین». ابن عساکر دمشقی شافعی، تاریخ دمشق الکبیر: ج۵، ص۳۴۲، شرح حال احمد بن حنبل، ش۳۳۵؛ مزی، تهذیب الکمال فی أسماء الرجال: ج۱، ص۲۵۲، شرح حال احمد بن حنبل، ش۹۳ و ذهبی سلفی، سیر أعلام النبلاء: ج۱۱، ص۳۵۲، شرح حال احمد بن حنبل، ش۷۸٫

[۱۸]– «قال (سلمه بن شبیب): کنّا فی أیّام المعتصم یوماً جلوساً عند أحمد بن حنبل، فدخل رجلٌ، فقال: من منکم أحمد بن حنبل؟ فسکتنا، فلم نقل له شیئاً. فقال أحمد: ها أنا ذا أحمد، فما حاجتک؟ قال: جئت من أربعمائه فرسخ براً و بحراً، کنت لیله جمعه نائماً. فأتانی آتٍ، فقال لی: تعرف أحمد بن حنبل؟ قلت: (لا). قال: فأت بغداد و سل عنه، فإذا رأیته فقل له: إنّ الخضر یقرئک السلام و یقول لک: إنّ ساکن السماء الذی علی عرشه راض عنک و الملائکه راضون عنک بما صبرت نفسک لله». ابن عساکر دمشقی شافعی، تاریخ دمشق الکبیر:ج۵، ص ۳۲۶-۳۲۷، شرح حال احمد بن حنبل، ش ۳۳۵، ابن ابی حاتم رازی، الجرح و التعدیل: ج۱، ص۳۱۰، شرح حال احمد بن حنبل، باب ما ذکر من احتساب احمد بن حنبل بنفسه لله عزّوجلّ عند المحنه و صبره علی الضراء فی محنته؛ مزی، تهذیب الکمال فی أسماء الرجال:ج۱، ص۲۴۷-۲۴۸، شرح حال احمد بن حنبل، ش۹۳؛ ذهبی سلفی، سیر أعلام النبلاء:ج۱۱، ص۳۵۱، شرح حال احمد بن حنبل، ش۷۸ و ابن کثیر دمشقی سلفی، البدایه و النهایه: ج۱۰، ص۳۵۷، حوادث ۲۴۱ هجری قمری، شرح حال احمد بن حنبل، ذک رما رئی له من المنامات، در روایت دیگری بلال خوّاص می گوید: «رأیت الخضر فی النوم، فقلت له:… فما تقول فی أحمد بن حنبل؟ قال: رجل صدّیق». ابن عساکر دمشقی شافعی، تاریخ دمشق الکبیر:ج۵، ص۳۴۱، شرح حال احمد بن حنبل، ش۳۳۵٫ ذهبی ماجرای دیگری از علاقه مندی و ارادت حضرت خضر علیه السلام به احمد بن حنبل را نقل می کند و در پایان آن می گوید: «هذه حکایه منکره». سیر أعلام النبلاء: ج۱۱، ص۲۲۸-۲۲۹، شرح حال احمد بن حنبل، ش۷۸٫

[۱۹]– «عن سلمه بن شبیب، قال: کنّا جلوساً عند أحمد بن حنبل، فجاءه رجل، فدقّ الباب و کنّا قد دخلنا علیه خفیه، فظننا أنّه قد غمز بنا، فدقّ ثانیه، فقال أحمد: ادخل، قال: فسلّم و قال: أیّکم أحمد؟ فأشار بعضنا إلیه، قال: جئت من البحر من مسیره أربعمائه فرسخ، أتانی أت فی منامی، فقال: ائت أحمد بن حنبل و سل عنه، فإنّک تُدَلٌ علیه و قل له: إنّ الله عنک راض و ملائکه سمواته و ملائکه أرضه عنک راض». خطیب بغدادی شافعی، تاریخ بغداد أو مدینه السلام: ج۴، ص۴۲۱، شرح حال احمد بن حنبل، ش۲۳۱۷؛ ابن عساکر دمشقی شافعی، تاریخ دمشق الکبیر: ج۵، ۳۲۷، شرح حال احمد بن حنبل، ش۳۳۵ و محمد بن ابی یعلی، طبقات الحنابله: ج۱، ص۱۸، شرح حال احمد بن حنبل، ش۱٫

[۲۰]– .«لولا أحمد بن حنبل و بَذلُ نفسه لمّا بذلها، لذهب الإسلام». ابن عساکر دمشقی شافعی، تاریخ دمشق الکبیر: ج۵، ص۳۰۱، شرح حال احمد بن حنبل، ش۳۳۵؛ مزی، تهذیب الکمال فی أسماء الرجال: ج۱، ص۲۳۸، شرح حال احمد بن حنبل، ش۹۳؛ ذهبی سلفی، سیر أعلام النبلاء: ج۱۱، ص۱۹۶، شرح حال احمد بن حنبل، ش۷۸ و محمد بن ابی یعلی، طبقات الحنابله: ج۱، ص۱۳، شرح حال احمد بن حنبل،ش۱٫

[۲۱]– «لولا أحمد بن حنبل لأحدثوا فی الدین». خطیب بغدادی شافعی، تاریخ بغداد أو مدینه السلام: ج۴،  ص۴۱۷، شرح حال احمد بن حنبل، ش۲۳۱۷، ابن عساکر دمشقی شافعی، تاریخ دمشق الکبیر:ج۵، ص۳۰۰، شرح حال احمد بن حنبل، ش۳۳۵؛ مزی، تهذیب الکمال فی أسماء الرجال: ج۱، ص۲۳۸، شرح حال احمد بن حنبل، ش۹۳؛ ذهبی سلفی، سیر أعلام النبلاء:ج۱۱، ص۱۹۵، شرح حال احمد بن حنبل، ش ۷۸ و محمد بن ابی یعلی، طبقات الحنابله: ج۱، ص۱۶، شرح حال احمد بن حنبل، ش۱٫

[۲۲]. مراد از ماجرای محنه بحث «قدیم بودن قرآن یا مخلوق بودن آن» بود که از طرف حکومت بین مسلمانان مطرح شده بود و باعث تفرقه مسلمانان و زندانی شدن و کشته شدن تعداد زیادی از مسلمانان و علما شد

[۲۳]– «منّ الله علی هذه الأمّه بأربعه فی زمانهم: بأحمد بن حنبل ثبت فی المحنه و لولا ذلک لکفر الناس». ابن عساکر دمشقی شافعی، تاریخ دمشق الکبیر:ج۵، ص۳۲۸، شرح حال احمد بن حنبل، ش۳۳۵ و مزی، تهذیب الکمال فی أسماء الرجال: ج۱، ص ۲۴۸، شرح حال احمد بن حنبل، ش۹۳٫

[۲۴]– «عن صدقه المقابری، قال: کان فی نفسی علی أحمد بن حنبل، قال: فرأیت فی النوم کأنّ النّبیّ صلّی الله علیه و آله یمشی فی طریق و هو آخذ بید أحمد بن حنبل و هما یمشیان علی تؤده و رفق و أنا خلفهما أجهد نفسی فی أن الحق بهما، فما أقدر، فلمّا أستیقظت ذهب ما کان فی نفسی». ابن عساکر دمشقی شافعی، تاریخ دمشق الکبیر: ج۵، ص۳۴۲، شرح حا احمد بن حنبل، ش۳۳۵ و محمد بن ابی یعلی، طبقات الحنابله: ص۱۴، شرح حال احمد بن حنبل، ش۱٫

[۲۵]– «ما بلغنا أنّه کان للمسلمین حمعٌ أکبر منهم علی جنازه أحمد بن حنبل». بنا به گزارش بنان (بیان) بن احمد قصبانی هشتصد هزار نفر از مردان و شصت هزار نفر از زنان در تشییع جنازه احمد بن حنبل حاضر بودند. خطیب بغدادی شافعی، تاریخ بغداد أو مدینه السلام: ج۴، ص۴۲۲، شرح حال احمد بن حنبل، ش۲۳۱۷؛ ابن عساکر دمشقی شافعی، تاریخ دمشق الکبیر: ج۵، ص۳۳۷، شرح حال احمد بن حنبل، ش۳۳۵؛ مزی، تهذیب الکمال فی أسماء الرجال: ج۱، ص۲۵۱، شرح حال احمد بن حنبل، ش۹۳ و محمد بن ابی یعلی، طبقات الحنابله: ج ۱، ص۱۶، شرح حال احمد بن حنبل، ش۱٫ و بنا به گزارشی بیش از یک ملیون نفر بر جنازه احمد بن حنبل نماز خواندند. ذهبی سلفی، سیر أعلام النبلاء: ج۱۱، ص۳۳۹، شرح حال احمد بن حنبل، ش۷۸٫

[۲۶]– «أسلم یوم مات أحمد بن حنبل عشرون ألفاً من الیهود و النصاری و المجوس». خطیب بغدادی شافعی، تاریخ بغداد أو مدینه السلام: ج۴، ص۴۲۳، شرح حال احمد بن حنبل، ش۲۳۱۷؛ ابن عساکر دمشقی شافعی، تاریخ دمشق الکبیر: ج۵، ص۳۳۸، شرح حال احمد بن حنبل، ش۳۳۵؛ ابن ابی حاتم رازی، الجرح و التعدیل:ج۱، ص۳۱۳، شرح حال احمد بن حنبل، باب ما أظهر الله عزّ و جلّ لا حمد بن حنبل من العز یوم وفاته؛ مزی، تهذیب الکمال فی أسماء الرجال: ج۱، ص۲۵۲، شرح حال احمد بن حنبل، ش۹۳ و محمد بن ابی یعلی، طبقات الحنابله:ج۱ ص۱۶، شرح حال احمد بن حنبل، ش۱٫

[۲۷]– «یوم مات أحمد بن حنبل وقع المأتم و النوح فی أربعه أصناف من الناس: المسلمین و الیهود و النصاری و المجوس». خطیب بغدادی شافعی، تاریخ بغداد أو مدینه السلام: ج۴، ص۴۲۳، شرح حال احمد بن حنبل، ش ۲۳۱۷؛ ابن عساکر دمشقی شافعی، تاریخ دمشق الکبیر: ج۵، ص۳۳۸، شرح حال احمد بن حنبل، ش۳۳۵؛ ابن ابی حاتم رازی، الجرح و التعدیل: ج۱، ص۳۱۳، شرح حال احمد بن حنبل، باب ما أظهر الله عزّ و جلّ لاحمد بن حنبل من العز یوم وفاته؛ مزی، تهذیب الکمال فی أسماء الرجال: ج۱، ص۲۵۲، شرح حال احمد بن حنبل، ش۹۳ و محمد بن ابی یعلی، طبقات الحنابله: ج۱، ص۱۶، شرح حال احمد بن حنبل، ش۱٫

[۲۸]– «أحمد بن حنبل حجه بین الله و عبیده فی أرضه». خطیب بغدادی شافعی، تاریخ بغداد أو مدینه السلام: ج۴، ص۴۱۷، شرح حال احمد بن حنبل، ش۲۳۱۷؛ ابن عساکر دمشقی شافعی، تاریخ دمشق الکبیر:ج۵، ص۳۰۱، شرح حال احمد بن حنبل، ش۳۳۵، ذهبی سلفی، سیر أعلام النبلاء: ج۱۱، ص۱۹۶، شرح حال احمد بن حنبل، ش ۷۸ و محمد بن ابی یعلی، طبقات الحنابله: ج۱، ص ۱۷، شرح حال احمد بن حنبل، ش۱٫

[۲۹]– «رأیت ثلاثه جعلتهم حجّه لی فیما بینی و بین الله تعالی: أحمد بن حنبل و زید بن المبارک الصنعانی و صدقه بن الفضل». ابن عساکر دمشقی شافعی، تاریخ دمشق الکبیر: ج۵، ص۳۰۱، شرح حال احمد بن حنبل، ش۳۳۵ و مزی، تهذیب الکمال فی أسماء الرجال: ج۱، ص ۲۳۸، شرح حال احمد بن حنبل، ش۹۳٫

[۳۰]– علی بن مدینی می گوید: «ما قام أحد بأمر الإسلام بعد رسول الله صلّی الله علیه و آله ما قام أحمد بن حنبل. قال: قلت له: یا أباالحسن! و لا أبوبکر الصدیق؟ قال: و لا أبوبکر الصدیق، أنّ أبابکر الصدیق کان له أعوان و أصحاب و أحمد بن حنبل لم یکن له أعوان و لا أصحاب». خطیب بغدادی شافعی، تاریخ بغداد أو مدینه السلام: ج۴، ص۴۱۸، شرح حال احمد بن حنبل، ش۲۳۱۷؛ ابن عساکر دمشقی شافعی، تاریخ دمشق الکبیر: ج۵، ص۳۰۲، شرح حال احمد بن حنبل، ش۳۳۵؛ مزی، تهذیب الکمال فی أسماء الرجال: ج۱، ص۲۳۹، شرح حال احمد بن حنبل، ش۹۳؛ ابن کثیر دمشقی سلفی، البدایه و النهایه: ج۱۰، ص۳۵۰، حوادث ۲۴۱ هجری قمری، شرح حال احمد بن حنبل، ثناء الائمه علی الإمام أحمد بن حنبل و محمد بن ابی یعلی، طبقات الحنابله: ج۱، ص۱۷، شرح حال احمد بن حنبل، ش۱٫

[۳۱]– «رأیت کأنّ الناس قد جمعوا إلی مکّه و کأنّ الحجر الأسود انصدع، فخرج منه لواء، فقلت: ما هذا؟ فقیل لی: أحمد بن حنبل بایع الله عزّ و جلّ». خطیب بغدادی شافعی، تاریخ بغداد أو مدینه السلام: ج۴، ص۴۱۸، شرح حال احمد بن حنبل، ش۲۳۱۷؛ ذهبی سلفی، سیر أعلام النبلاء: ج۱۱، ص۳۵۱، شرح حال احمد بن حنبل، ش ۷۸ و محمد بن ابی یعلی، طبقات الحنابله: ج۱، ص۱۸، شرح حال احمد بن حنبل، ش۱٫

[۳۲]– ابن عساکر دمشقی شافعی، تاریخ دمشق الکبیر: ج۵، ص۳۳۹، شرح حال احمد بن حنبل، ش۳۳۵٫

[۳۳]– «قال أحمد بن محمد کندی: رأیت أحمد بن حنبل فی المنام، فقلت: یا أباعبدالله! ما صنع الله بک؟ قال: غفر لی، ثمّ قال: یا أحمد! ضُربتَ فیّ؟ قال: قلت: نعم یا رب! قال: یا أحمد! هذا وجهی، فانظر إلیه، فقد أبحتک النظر إلیه». خطیب بغدادی شافعی، تاریخ بغداد أو مدینه السلام: ج۴، ص۴۲۱، شرح حال احمد بن حنبل، ش۲۳۱۷، ابن عساکر دمشقی شافعی، تاریخ دمشق الکبیر: ج۵، ص۳۴۳، شرح حال احمد بن حنبل، ش ۳۳۵؛ مزی، تهذیب الکمال فی أسماء الرجال: ج۱، ص۲۵۳، شرح حال احمد بن حنبل، ش۹۳؛ ذهبی سلفی، سیر أعلام النبلاء: ج۱۱، ص۳۴۹، شرح حال احمد بن حنبل، ش ۷۸ و محمد بن ابی یعلی، طبقات الحنابله:ج۱، ص۱۹، شرح حال احمد بن حنبل، ش۱٫

[۳۴]– «عبدالله بن الحسین بن موسی یقول: رأیت رجلاً من أهل الحدیث توفی، فرأیته فیما یری النائم، فقلت له: بالله علیک ما فعل الله بک؟ فقال: غفرلی. فقلت: بالله؟ قال: بالله أنّه غفرلی. فقلت: بماذا غفر الله لک؟ فقال: بمحبّتی لأحمد بن حنبل. فقلت: فأنت فی راحه؟ فتبسّم و قال: أنا فی راحه و فرحه». ابن ابی حاتم رازی، الجرح و التعدیل: ج۱، ص۳۰۸، شرح حال احمد بن حنبل، باب استحقاق الرجل السنه بمحبه أحمد بن حنبل؛ ذهبی سلفی، سیر أعلام النبلاء: ج۱۱، ص۳۴۵، شرح حال احمد بن حنبل، ش۷۸ و محمد بن ابی یعلی، طبقات الحنابله: ج۱، ص۱۹، شرح حال احمد بن حنبل، ش۱٫

[۳۵]– قال (یوسف بن بختان):لمّا مات أحمد بن حنبل رأی رجلٌ فی منامه کأنّ علی کلّ قبر قندیلاً، فقال: ما هذا؟ فقیل له: أما علمت أنّه نَوَّرَ لأهل القبور قبورهم بنزول هذا الرجل بین أظهر هم و قد کان فیهم من یعذّب فرحم». ابن عساکر دمشقی شافعی، تاریخ دمشق الکبیر: ج۵، ص۳۳۹، شرح حال احمد بن حنبل، ش۳۳۵؛ مزی، تهذیب الکمال فی أسماء الرجال: ج۱، ص۲۵۲، شرح حال احمد بن حنبل، ش ۹۳ و محمد بن ابی یعلی، طبقات الحنابله: ج۱، ص۱۹، شرح حال احمد بن حنبل، ش۱٫

[۳۶]–  مردی که حرکات و رفتارش به زنان شبیه است. مردی که مفعول واقع شده است(همجنس باز)

[۳۷]– ذهبی سلفی، سیر أعلام النبلاء: ج۱۱، ص۳۵۳، شرح حال احمد بن حنبل، ش ۷۸٫

[۳۸]– «لمّا ماتت أمّ القطیعی، دفنها فی جوار أحمد بن حنبل، فرآها بعد لیال، فقالت: یا بنیّ! رضی الله عنک، فلقد دفنتنی فی جوار رجل ینزل علی قبره فی کلّ لیله أو قالت: فی کلّ لیله جمعه رحمه تعمّ بجمیع أهل المقبره و أنا منهم». علامه امینی، الغدیر فی الکتاب و النسه و الأدب: ج۵، ص۲۸۸٫

[۳۹]– «نظرهٌ من أحمد خیرٌ من عباده سنه». ذهبی سلفی، سیر أعلام النبلاء: ج۱۱، ص۲۱۱، شرح حال احمد بن حنبل، ش۷۸٫

[۴۰]– ذهبی سلفی، سیر أعلام النبلاء: ج۱۱، ص۲۱۱، شرح حال احمد بن حنبل، ش۷۸٫

[۴۱]– «کان قد جاء فی بعض السنین مطرٌ کثیرٌ جدّاً قبل دخول رمضان بأیّام، فمنت لیله فی رمضان، فأریت فی منامی کأنّی قد جئت علی عادتی ألی قبر الإمام أحمد بن حنبل أزوره، فرأیت قبره قد التصق بالأرض مقدار ساف أو سافین، فقلت: أنّما تمم هذا علی قبر الإمام أحمد من کثره الغیث، فسمعتُه من القبر و هو یقول: لا، بل هذا من هیبه الحق عزّ و جلّ، لأنّه عزّ و جلّ قد زارنی، فسألته عن سرّ زیارته أیّای فی کلّ عام، فقال عزّ و جلّ: یا أحمد! لأنّک نصرتَ کلامی، فهو یُنشر و یُتلی فی المحاریب، فأقبلتُ علی لحده أقبّله، ثمّ قلت: یا سیدی! ما السرّ فی أنّه لا یقبّل إلّا قبرک؟ فقال لی: یا بنی! لیس هذا کرامه لی و لکن هذا کرامه لرسول صلّی الله علیه و آله (للرسول)، لأن معی شعرات من شعره صلّی الله علیه و آله، ألا و مَن یحبّنی یزورنی فی شهر رمضان. قال ذلک مرّتین». علامه امینی، الغدیر فی الکتاب و السنه و الأدب: ج۵، ص۲۸۵-۲۸۶، زیاره المشاهد المشرفه، القبور المقصوده بالزیاره. به نقل از ابن جوزی در مناقب احمد بن حنبل، ص۴۵۴٫

[۴۲]– (لاَ تَغلوا فِی دِینِکُم). سوره نساء، آیه ۱۷۱ و سوره مائده، آیه ۷۷٫

[۴۳]– «أنّ قبره من ضمن أربعه قبور یدفعون عن بغداد جمیع البلایا». حسن بن فرحان مالکی، قراءه فی کتب العقائد المذهب الحنبلی نمودجا: ص۱۵۲ به نقل از مناقب احمد(۱۸۹).

[۴۴]– «محمد بن علی البصری الصفار عن بعض الصالحین من أهل عبادان ـ و حلفنی أن لا أخبر باسمه ـ أنّه قدم إلی بغداد سنه أربعین و ثلاثمائه شوقاً منه إلی زیاره قبر أحمد بن حنبل و قبر معروف و أنّه زار قبر معروف فی یوم السبت، قال: ففرحتُ فرحاً شدیداً لِما رأیتُ من کثره الناس و جمعهم و إظهار السنّه، فلمّا قضیتُ زیارتی و مضیتُ من وقتی إلی قبر أحمد لم أصادف عند قبره إلّا الواحد بغد الواحد، فاغتممتُ عند ذلک غماً شدیداً، ثمّ إنّی رأیتُ إنساناً و کأنّ قلبی أنس إلیه دون الجماعه ممن حضر، فاطلعته علی ما فی نفسی من جهه قبر معروف و قبر أحمد بن محمد بن حنبل. فقال: إنّ زیاره هذا القبر یوم الإثنین. قال: فرجعتُ إلیه یوم الإثنین، فلم أر عند قبره عشر الذی رأیتُه عند قبر معروف و لقیتُ ذلک الرجل بعینه، فعاودته بسبب الزیاره. فقال: إنّ قبر أحمد بعید و لیس ینشط إلیه کلّ إنسان، فکأنّ قلبی سکن إلی ذلک من کلامه و رجعتُ سنه إحدی و أربعین و ثلاثمائه إلی عبادان، فبینما أنا ذات لیله قائم فی وردی لأقضیه إذ حملتنی عینای، فنمت و أنا جالس، فرأیتُ رجلاً جمیلاً، علیه ثیاب بیض و حوله جماعه من الشیوخ یعظمونه، فقلت: من هذا؟ فقالوا: هذا أبوعبدالله أحمد بن حنبل، فدنوت منه، فسلّمت علیه و أردتُ أن أسأله عن زیاره قبره و قبر معروف. فقال لی: یا فلان! کأنّی بک ترید أن تسألنی عن زیاره قبری و قبر معروف. فقلتُ: قد کان ذلک یا أباعبدالله! فقال لی: إنّ أخی معروفاً رحمه اللهکان أشدّ الناس بغضاً للیهود علیهم لعنه الله و کان قد ألزم نفسه أن یصلّی فی کلّ یوم سبت مائه رکعه، یقرأ فی کلّ رکعه عشر مرّات (قُل هُوَ اللهُ أَحَدٌ) إلی أن یعلم أنّ الیهود قد انصرفوا من کنائسهم غیره لله عزّ و جلّ و تعظیماً و تنزیهاً. قال: فلذلک نشر الله له هذا العلم الذی رأیت کلّ سبت، ثمّ قال: یا فلان! تعرفه؟ فقلت: لا والله! قال: فالتفتُ عن یمینی فإذا برجل أنضر الناس، علیه ثیاب بیاض، فقال: هذا معروف، فسَلِّم علیه. فسلّمتُ علیه و خلوتُ به. فقال: یا فلان! لاأکبر فی عینیک لِما رأیتَ من کثره الزیاره عند قبری و لا یصغر أبوعبدالله فی عینیک لِما رأیتَ من قلّه الناس عند قبره، فإنّه ما من یوم و لیله إلّا و یدخل الله ببرکته الجنّه ما لا یحصی من الناس کثره، ثمّ سلّمت مودعاً. فقال لی أحمد: قم یرحمک الله، لا یفوتک وردک. فانتبهت و الحمدلله». محمد بن ابی یعلی، طبقات الحنابله:ج۱، ص۳۸۸، شرح حال معروف کرخی، ش۴۹۸٫

[۴۵]– «و فی صفر سنه ۵۴۲ رأی رجل فی المنام قائلاً یقول له: من زار أحمد بن حنبل غُفر له. قال: فلم یبق خاصّ و لا عامٌ إلّا زاره و عقدت یومئذ ثَمّ مجلساً فاجتمع فیه ألوف من الناس». علامه امینی، الغدیر فی الکتاب و السنه و الأدب:ج۵، ص۲۸۷، زیاره المشاهد المشرفه، القبور المقصوده بالزیاره.

[۴۶]– «قال الشیخ أبوطاهر میمون: رأیت رجلاً بجامع الرصافه فی شهر ربیع الأوّل من سنه ستّین و أربعمائه، فسألته، فقال: قد جئت من ستمائه فرسخ. فقلت: فی أیّ حاجه؟ قال: رأیت و أنا ببلدی فی لیله جمعه کأنّی فی صحراء أو فی فضاء عظیم و الخلق قیام و أبواب السماء قد فتحت و ملائکه تنزل من السماء، تلبس أقواماً ثیاباً خضراً و یطیر بهم فی الهواء، فقلت: من هؤلاء الذین قد اختصّوا بهذا؟ فقالوا لی: هؤلاء الذین یزورون أحمد بن  حنبل. فانتبهت و لم ألبث أن أصلحت أمری و جئت إلی هذا البلد و زرتُه دفعات و أنا عائد إلی بلدی إن شاء الله». علامه امینی، الغدیر فی الکتاب و السنه و الأدب:ج۵، ص۲۸۷، زیاره المشاهد المشرفه، القبور المقصوده بالزیاره.

[۴۷]– «رأیت رسول الله صلّی الله علیه و آله و معه أحمد بن حنبل، فقلت: یا رسول الله! من هذا؟ فقال: هذا أحمد بن حنبل ولیّ الله و ولیّ رسول الله الحقیقه و أنفق علی الحدیث ألف دینار، فقال رسول الله صلّی الله علیه و آله: یا أبابکر! الله ینظر فی کلّ یوم سبعین ألف نظره فی تربه أحمد بن حنبل رحمه الله علیه و من یزوره غفر الله له و من یحبّه أحبّه الله و من یبغض أحمد فقد أبغضنی و من أبغضنی فقد أبغض الله». ابن عساکر دمشقی شافعی، تاریخ دمشق الکبیر: ج۵، ص۳۳۸، شرح حال احمد بن حنبل، ش۳۳۵٫

[۴۸]– «کنت أزور قبر أحمد بن حنبل، فترکته مدّه، فرأیت فی المنام قائلاً یقول لی: لِمَ ترکتَ زیاره قبر إمام السنّه». خطیب بغدادی شافعی، تاریخ بغداد أو مدینه السلام: ج۴، ص۴۲۳، شرح حال احمد بن حنبل، ش۲۳۱۷ و ابن عساکر دمشقی شافعی، تاریخ دمشق الکبیر: ج۵، ص۳۳۸، شرح حال احمد بن حنبل، ش۳۳۵٫

[۴۹]– «من کانت به ضائقه و زار قبر أحمد یوم الأربعاء و دعا، رزقه الله السعه». حسن بن فرحان مالکی، قراءه فی کتب العقائد المذهب الحنبلی نمودجا: ص۱۵۳ به نقل از مناقب احمد(۵۸۰).

[۵۰]– «ما من یوم و لیله الا و یدخل الله ببرکته الجنبه ما لا یحصی من الناس کثره». محمد بن ابی یعلی، طبقات الحنابله: ج۱، ص۳۸۹، شرح حال معروف کرخی، ش۴۹۸٫

[۵۱]– «أنّ الله أعزّ هذا الدین برجلین لیس لهما ثالث، أبوبکر الصدیق یوم الردّه و أحمد بن حنبل یوم المحنه». خطیب بغدادی شافعی، تاریخ بغداد أو مدینه السلام: ج۴، ص۴۱۸، شرح حال احمد بن حنبل، ش۲۳۱۷؛ ابن عساکر دمشقی شافعی، تاریخ دمشق الکبیر:ج۵، ص۳۰۲، شرح حال احمد بن حنبل، ش۳۳۵ و ذهبی سلفی، سیر أعلام النبلاء: ج۱۱، ص۱۹۶، شرح حال احمد بن حنبل، ش۷۸٫

[۵۲]– «کان أحمد بن حنبل بالذی قال النّبیّ صلّی الله علیه و آله: کائن فی أمّتی ما کان فی بنی اسرائیل حتّی أنّ المنشار لیوضع علی فرق رأسه ما یصرفه ذلک عن دینه و لولا أحمد بن حنبل قام بهذا الشأن لکان عاراً علینا إلی یوم القیامه أنّ قوماً سبکوا، فلم یخرج منهم أحد». خطیب بغدادی شافعی، تاریخ بغداد أو مدینه السلام: ج۴، ص۴۱۸، شرح حال احمد بن حنبل، ش ۲۳۱۷؛ ابن عساکر دمشقی شافعی، تاریخ دمشق الکبیر:ج۵، ص۳۰۸، شرح حال احمد بن حنبل، ش۳۳۵؛ مزی، تهذیب الکمال فی أسماء الرجال: ج۱، ص۲۴۱، شرح حال احمد بن حنبل، ش۹۳ و ذهبی سلفی، سیر أعلام النبلاء:ج۱۱، ص۲۰۲، شرح حال احمد بن حنبل، ش۷۸٫

[۵۳]– «لو کان أحمد بن حنبل فی بنی اسرائیل لکان نبیّاً (آیه)». ابن کثیر دمشقی سلفی، البدایه و النهایه: ج۱۰، ص۳۵۰، حوادث ۲۴۱ هجری قمری، شرح حال احمد بن حنبل، ثناء الائمه علی الإمام أحمد بن حنبل؛ خطیب بغدادی شافعی، تاریخ بغداد أو مدینه السلام: ج۴، ص۴۱۸، شرح حال احمد بن حنبل، ش۲۳۱۷؛ ابن عساکر دمشقی شافعی، تاریخ دمشق الکبیر: ج۵، ص۳۰۹، شرح حال احمد بن حنبل، ش۳۳۵ و مزی، تهذیب الکمال فی أسماء الرجال: ج۱، ص۲۴۲، شرح حال احمد بن حنبل، ش۹۳٫

[۵۴]– «لولا أحمد لمات الورع، ما أعظم منه أحمد بن حنبل علی جمیع المسلمین و ما أحق علی کلّ مسلم أن یستغفر له». ابن عساکر دمشقی شافعی، تاریخ دمشق الکبیر: ج۵، ص۳۰۱، شرح حال احمد بن حنبل، ش۳۳۵٫

[۵۵]– «إنّ أحمد قام فی الأمه مقام النبوه». ابن عساکر  دمشقی شافعی، تاریخ دمشق الکبیر: ج۵، ص۳۰۰، شرح حال احمد بن حنبل، ش۳۳۵؛ ذهبی سلفی، سیر أعلام النبلاء:ج۱۱، ص۲۰۲، شرح حال احمد بن حنبل، ش۷۸ و ابن کثیر دمشقی سلفی، البدایه النهایه: ج۱۰، ص۳۵۰، حوادث ۲۴۱ هجری قمری، شرح حال احمدبن حنبل، ثناء الائمه علی الإمام أحمد بن حنبل.

[۵۶]– «محمد بن فضیل البلخی یقول: کنت أتناول أحمد بن حنبل. قال: فوجدت فی لسانی ألماً، فاغتممت، ثمّ وضعیت رأسی، فنمت، فأتانی أتٍ، فقال: هذا الذی وجدت فی لسانک بتناولک الرجل الصالح. قال: فانتبهت، فجعلت أستغفر الله و أقول: لا أعود إلی شیء من هذا. قال: فذهب ذلک الألم». ابن عساکر دمشقی شافعی، تاریخ دمشق الکبیر: ج۵، ص۳۳۱، شرح حال احمد بن حنبل، ش۳۳۵٫

[۵۷]– «إنّ الله عزّوجلّ أمر الشهداء و أهل السموات أن یحضروا جنازه أحمد بن حنبل». ابن عساکر دمشقی شافعی، تاریخ دمشق الکبیر: ج۵، ص۳۳۷، شرح حال احمد بن حنبل، ش۳۳۵ و مزی، تهذیب الکمال فی أسماء الرجال:ئج۱، ص۲۵۱، شرح حال احمد بن حنبل، ش۹۳٫

[۵۸]–  قال (أحمد بن نصر): رأیت رسول الله صلّی الله علیه و آله فی منامی، فقلت له: یا رسول الله! بمن تأمرنا أن نقتدی من أمّتک فی عصرنا و نرکن إلی قوله و نعتقد مذهبه؟ فقال: علیکم بمحمد بن إدریس، فإنّه منّی و إنّ الله قد رضی عنه و عن جمیع أصحابه و من یصحبه و یعتقد مذهبه إلی یوم القیامه. فقلت له: و بمن؟ قال: بأحمد بن حنبل، فنعم الفقیه الورع الزاهد». ابن عساکر دمشقی شافعی، تاریخ دمشق الکبیر: ج۵، ص۳۴۳، شرح حال احمد بن حنبل، ش۳۳۵ و محمد بن ابی یعلی، طبقات الحنابله:ج۱، ص۸۰، شرح حال احمد بن نصر، ش۷۵٫ 

[۵۹]– سوره انعام، آیه ۸۹٫

[۶۰]– «قال: دخلتُ العراق و الحجاز و کتبت، فمِن کثره الإختلاف لم أدرِِ بأیّها آخذ، فقلت: اللهم أهدنی، فمنت، فرأیت النّبیّّ صلّی الله علیه و آله و قد أسند ظهره إلی الکعبه و عن یمینه الشافعی و أحمد بن حنبل و هو یتبسّم إلیهما، فقلت: یا رسول الله! بِمَ آخذ؟ فأومأ إلی الشافعی و أحمد و قال: (أُولئِکَ الَّذینَ ءَاتَینَهُمُ الکِتَبَ وَ الحُکمَ وَ النُّبُوَّهَ)». ذهبی سلفی، سیر أعلام النبلاء:ج۱۱، ص۳۵۰، شرح حال احمد بن حنبل، ش۷۸٫

[۶۱]– قال (ابراهیم الحربی): «رأیت بشر بن الحارث الحافی فی المنام کأنّه خارج من باب مسجد الرصافه و فی کمّه  شیء یتحرّک، فقلت: ما فعل الله بک؟ فقال: غفرلی و أکرمنی. فقلت: ما هذا الذی فی کّمک؟ قال: قدم علینا البارحه روحُ أحمد بن حنبل، فنثر علیه الدرّ و الیاقوت، فهذا ممّا التقطت. قلت: فما فعل یحیی بن معین و أحمد بن حنبل؟ قال: ترکتُهما و قد زارا ربّ العالمین و وضعت لهما الموائد. قلت: فلِمَ لم تأکل معهما أنت؟ قال: قد عَرَفَ هو انَ الطعام علیّ، فأباحنی النظر إلی وجهه الکریم». ابن خلکان شافعی، وفیات الأعیان و أنباء آبناء الزمان:ج۱، ص۶۵، شرح حال احمد بن حنبل، ش۲۰٫

[۶۲]–  «رأیت کأنّ القیامه قد قامت و کأنّ الناس جاؤوا إلی موضع عنده قنطره، لا یُترک أحدٌ یجوز حتّی یجیء بخاتم و رجلٌ ناحیه یختم الناس و یعطیهم، فمن جاء بالخاتم جاز، فقلت: من هذاالذی یعطی الناس بالخواتیم؟ فقالوا: هذا أحمد بن حنبل». مزی، تهذیب الکمال فی أسماء الرجال: ج۱، ص۲۵۳، شرح حال احمد بن حنبل، ش۹۳ و ذهبی سلفی، سیر أعلام النبلاء: ج۱۱، ص۳۵۰، شرح حال احمد بن حنبل، ش۷۸٫

[۶۳]– «یظنّون أنّ أحمد بن حنبل لا یشبه البشر، یظنّون أنّه من الملائکه». ذهبی سلفی، سیر أعلام النبلاء:ج۱۱، ص۲۱۱، شرح حال احمد بن حنبل، ش۷۸٫

[۶۴]– همان، ص۲۳۰٫

[۶۵]– همان.

[۶۶]– همان، ص۲۳۱٫

[۶۷]– همان، ص۲۵۵-۲۵۶٫

[۶۸]– «قال: رأیتُ شابّاً توفی بقزوین، فقلت: ما فعل بک ربک؟ قال: غفرلی و رأیته مستعجلاً، فسألته، فقال: لأنّ أهل السماوات قد اشتغلوا بعقد الألویه لاستقبال أحمد بن حنبل و أنا أرید استقباله و کان أحمد توفی تلک الأیام». ابن ابی حاتم رازی، الجرح و التعدیل: ج۱، ص۳۱۱، شرح حال احمد بن حنبل، باب ما روئی لأحمد بن حنبل من الرؤیا فی حیاته و بعد موته و ذهبی سلفی، سیر أعلام النبلاء:ج۱۱، ص۳۴۵، شرح حال احمد بن حنبل، ش۷۸٫

[۶۹]– «قال الهیثم بن خالویه: رأیت السندی فی النوم، فقلت: ما حالک؟ أنا بخیر، لکن الشتغلوا عنّی بمجیء أحمد بن حنبل». ابن ابی حاتم رازی، الجرح و التعدیل:ج۱، ص۳۱۲، شرح حال احمد احمد بن حنبل، باب ما روئی لأحمد بن حنبل من الرؤیا فی حیاته و بعد موته و ذهبی سلفی، سیر أعلام النبلاء:ج۱۱، ص۳۴۵، شرح حال احمد بن حنبل، ش۷۸٫

[۷۰]– «رأیت کأنّ القیامه قد قامت و إذا برجل علی فرس، به من الحسن ما الله به علیم و مناد ینادی: ألا لا یتقدّمنّه الیوم أحد. فقلت: من هذا؟ قالوا: أحمد بن حنبل».ذهبی سلفی، سیر أعلام النبلاء: ج۱۱، ص۳۴۹، شرح حال احمد بن حنبل، ش۷۸٫

[۷۱]– «قال رأیت کأنّی دخلت الجنه، فإذا بثلاثه: رجلٌ قاعدٌ علی مائده قد و کّل الله به ملکَین، فملک یُطعمه و ملک یُسقیه و آخر واقف علی باب الجنه، ینظر فی وجوه قوم، فیُدخلهم الجنه و آخر واقف فی وسط الجنه، شاخص ببصره إلی العرش، ینظر إلی الربّ تعالی. فقلت لرضوان: من هؤلاء؟ قال: الأوّل بشر الحافی، خرج من الدنیا و هو جائع عطشان و الواقف فی الوسط هو معروف، عَبَدَ الله شوقاً للنظر إلیه، فأعطیه و الواقف علی باب الجنه فأحمد بن حنبل، أُمِر أن ینظر فی وجوه أهل السنه، فیُدخلهم الجنه». ذهبی سلفی، سیر أعلام النبلاء:ج۱۱، ص۳۴۹، شرح حال احمد بن حنبل، ش۷۸ و محمد بن ابی یعلی، طبقات الحنابله: ج۱، ص۲۳۱، شرح حال علی بن موفق، ش۳۲۳٫

[۷۲]– یقول (اسحاق بن ابراهیم): رأیت أحمد بن حنبل فی النوم، فقلت: یا أباعبدالله! ألیس قد متّ؟ قال: بلی. قلت: ما فعل الله بک؟ قال: غفر لی و لکلّ من صلّی علیّ». ذهبی سلفی، سیر أعلام النبلاء:ج۱۱، ص۳۵۰، شرح حال احمد بن حنبل، ش۷۸٫

[۷۳]– «رأیت أحمد بن حنبل فی النوم کالمغضب، فقلت: مالی أراک مغضباً؟ قال: و کیف لاأغضب و جاءنی منکر و نکیر یسألانی مَن ربّک؟ فقلت: و لمثلی یقال هذا؟ فقالا: صدقتَ یا أباعبدالله و لکن بهذا أُمِرنا». همان.

[۷۴]– «إنّ الله باهی بضربک الملائکه». همان، ص۳۵۲٫

[۷۵]– «رأیت فی النوم کأنّی دخلت الجنه، فإذا قصر من فضه، فانفتح بابه، فخرج أحمد بن حنبل و علیه رداء من نور». همان، ص۳۵۳٫

[۷۶]– همان.

[۷۷]– «کانت عندنا عجوز من المتعبّدات قد خلت بالعباده خمسین سنه، فأصبحت ذات یوم مذعوره، فقالت: جاءنی بعض الجنّ فی منامی، فقال: إنّی قرینک من الجن و إنّ الجنّ استرقت السمع بتعزیه الملائکه بعضها بعضاً بموت رجل صالح یقال له أحمدبن حنبل و تربته فی موضع کذا و إنّ الله یغفر لمن جاوره، فإن استطعت أن تجاوریه فی وقت وفاتک فافعلی، فإنّی لک ناصح و إنک میّته بعده بلیله. فماتت کذلک، فعلمنا أنّه منام حق». علامه امینی، الغدیر فی الکتاب و السنه و الأدب:ج۵، ص۲۸۸، زیاره المشاهد المشرفه، القبور المقصوده بالزیاره.

[۷۸]– . سوره زمر، آیه ۷۴٫

[۷۹]– «قال محمد بن خزیمه الإسکندرانی: لمّا مات أحمد بن حنبل اغتممت غمّاً شدیداً، فرأیته فی المنام و هو یتبختر فی مشیته، فقلت له: یا أبا عبدالله! أیّ مشیه هذه؟ فقال: مشیه الخدّام فی دارالسلام. فقلت: ما فعل الله بک؟ فقال: غفرلی و توّجنی و ألبسنی نعلین من ذهب و قال لی: یا أحمد! هذا بقولک القرآن کلامی، ثمّ قال لی: یا أحمد! ادعنی بتلک الدعوات التی بلغتک عن سفیان الثوری و کنت تدعو بهنّ فی دار الدنیا. فقلت: یا ربّ کلّ شیء! بقدرتک علی کلّ شیء! اغفر لی کلّ شیء، حتّی لا تسألنی عن شیء. فقال لی: یا أحمد! هذه الجنه، قم فادخلها. فدخلت، فإذا أنا بسفیان الثوری و له جناحان أخضر، یطیر بهما من نخله إلی نخله و من شجره إلی شجره و هو یقول (وَ قَالُوا الحَمدُ لِلّهِ الّذِی صَدَقَنَا وَعدَهُ وَ أَورَثَنَا الأَرضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الجَنَّهٍ حَیثُ نَشَاءُ فَنِعمَ أَجرُالعَمِلَینَ). قال: فقلت له: ما فعل بشر الحافی؟ فقال: بخ بخ و من مثل بشر؟ ترکته بین یدی الجلیل و بین یدیه مائده من الطعام و الجلیل مقبل علیه و هو یقول: کُل یا من لم یأکل و اشرب یا من لم یشرب و انعم یا من لم ینعم». ابن کثیر دمشقی سلفی، البدایه و النهایه: ج۱۰، ص۳۵۷، حوادث ۲۴۱ هجری قمری، شرح حال احمد بن حنبل، ذکر ما رئی له من المنامات.

[۸۰]– «قال محمد بن مسلم بن واره: لمّا مات أبوزرعه رأیته فی المنام، فقلت له: ما فعل الله بک؟ فقال: قال الجبار: ألحقوه بأبی عبدالله و أبی عبدالله و أبی عبدالله، مالک و الشافعی و أحمد بن حنبل». همان.

[۸۱]– «قال أحمد بن خرّزاد الأنطاکی: رأیت فی المنام کأن القیامه قد قامت و قد برز الربّ جلّ جلاله لفصل القضاء و کأنَ منادیاً ینادی من تحت بطنان العرش: أدخلوا أباعبدالله و أباعبدالله و أباعبدالله الجنه. قال: فقلت لملک إلی جنبی: من هؤلاء؟ فقال: مالک و الثوری و الشافعی و أحمد بن حنبل».همان.

[۸۲]– در کتاب های روایی اهل سنت به نقل از کعب الاحبار چنین نقل شده: «إنّ فی الجنه یاقوته لیس فیها صدع و لا وصل، فیها سبعون ألف دار و فی کل دار سبعون ألفاً من الحور العین، لا یدخلها إلّا نبی أو صدیق أو شهید أو إمام عادل أو محکم فی نفسه، قال (بشر بن کعب): قلنا: یا کعب! و ما المحکم فی نفسه؟ قال: الرجل یأخذه العدو، فیحکمونه بین أن یکفر أو یلزم الإسلام فیقتل، فیختار أن یلزم الإسلام». ابن ابی شیبه، المصنف فی الأحادیث و الآثار:ج۸، کتاب الجنه، باب ما ذکر فی الجنه و ما فیها ممّا أعد لأهلها، ح۸۱، احمد بن یونس، احمد بن حنبل را از مصادیق فقره «أو محکم فی نفسه» این حدیث می داند. ابن ابی حاتم رازی، الجرح و التعدیل:ج۱، ص۳۱۰، شرح حال احمد بن حنبل، باب ما ذکر من احتساب أحمد بن حنبل بنفسه لله عزّ و جلّ عند المحنه و صبره علی الضراء فی محنته.

[۸۳]– سوره انعام، آیه ۸۹٫

[۸۴]– عن یحیی الجلاء أنّه رأی کأنّ أحمد بن حنبل فی حلقه بالمسجد الجامع و أحمد بن أبی دؤاد فی حلقه أخری و کأنّ رسول الله صلّی الله علیه و آله واقف بین الحلقتین و هو یتلو هذه الآیه:(فَإن یَکفُر بِهَا هَؤُلَآءِ) و یشیر إلی حلقه ابن أبی دؤاد،(فَقَد وَ کَّلنا بِهَا قَوماً لَّیسِوا بِهَا بِکَفِرَینَ) و یشیر إلی أحمد بن حنبل و أصحابه». ابن کثیر دمشقی سلفی، البدایه و النهایه: ج۱۰، ص۳۵۷، حوادث ۲۴۱ هجری قمری، شرح حال احمد بن حنبل، ذکر ما رئی له من المنامات.

[۸۵]– «أخیر نی الثقه من أهل الحدیث أنّ کتاب أحمد بن حنبل ورد علیه (علی بن المدینی) فی تلک الأیّام. قال: لمّا نظر إلیه جعل یقول: بأبی! بأبی! ترکه الأنبیاء! و قبّله و أحسبه وضعه علی عینیه. فقال له رجل من جلسائه: یا أباالحسن! ما نشبّه أحمد بن حنبل فی زماننا إلّا بسعید بن جبیر فی زمانه. فقال علی بن المدینی: لا، بل أحمد بن حنبل فی زماننا أفضل من سعید بن جبیر فی زمانه. قال: فقیل له: و لِمَ ذاک؟ قال: لأنّ سعید بن جبیر کان له فی زمانه نظراء». ابن عساکر دمشقی شافعی، تاریخ دمشق الکبیر: ج۵، ص۳۲۶، شرح حال احمد بن حنبل، ش۳۳۵٫ 

[۸۶]– «قال أبوطالب علی بن أحمد: دخلتُ یوماً علی أبی عبدالله و هو یملیء و أنا أکتب، فاندقّ قلمی، فأخذ قلماً، فأعطانیه، فجئت إلی أبی علی الجعفری، فقلت: هذا قلم أبی عبدالله، أعطانیه. فقال لغلامه: خذالقلم، فضعه فی النخله عسی (أن) تحمل، فوضعه فیها، فحملت». علامه امینی، الغدیر فی الکتاب و السنه و الأدب: ج۱۱، ص۱۷۷، الغلو الفاحش أو قصص الخرافه فی فضائل الاولیاء. به نقل از مختصر طبقات الحنابله، ص۱۱٫

[۸۷]– «أنّ أحد الحنابله رأی الله فی المنام، فقال له الله: من خالف أحمد بن حنبل عذّب». حسن بن فرحان مالکی، قراءه فی کتب العقائد المذهب الحنبلی نموذجا: ص۱۵۲ به نقل از مناقب احمد: (۵۶۳).

[۸۸]– زبیده بنت جعفر بن ابی جعفر (منصور دوانیقی) همسر هارون الرشید، یکی از شیعیان و دوست داران اهل بیت علیه السلام بود. هنگامی که هارون الرشید از شیعه بودن زبیده مطلع شد، قسم خورد که او را طلاق دهد. زبیده در میان اطرافیان به اعمال شایسته و نیکو شناخته می شد. هنگامی که آب در مکه کمیاب شده و هر ظرف آبی به یک دینار فروخته می شد، آب را از ده میلی مکه با کندن کوه ها به داخل مکه رسانده و تمامی حجاج و اهل مکه را سیراب کرد. وی ۱۰۰ کنیز داشت که تمامی آنان حافظ کریم بودند و هر کدام از آنان یک دهم قرآن را قرائت می کردند. صدای قرآن مانند وز وز زنبور عسل همیشه از خانه زبیده به گوش می رسید. تنقیح المقال فی علم الرجال: ج۳، ص۷۸، من فصل النساء و ابن خلکان شافعی، وفیات الأعیان و أنباء أبناء الزمان: ج۲، ص۳۱۴ ۳۱۷، شرح حال زبیده، ش۲۴۲٫

[۸۹]– «أنّ زبیده (صاحبه العین) راآها أحدهم فی الجنه و سألها عن أحمد، فأخبرته أنّه فارقها و هو یطیر فی درّه بیضاء یرید زیاره الله عزّوجلّ». حسن بن فرحان مالکی، قراءه فی کتب العقائد المذهب الحنبلی نموذجا: ص۱۵۳ به نقل از مناقب احمد: (۵۶۷).

[۹۰]– «قال عبدالله بن أحمد: مرّت بنا جنازه و نحن قعود علی مسجد أبی، فقال أبی: ما کانت صنعه صاحب الجنازه؟ قالوا: کان یبسع علی الطریق. قال: فی فنائه أو فناء غیره؟ قالوا: فی فناء غیره. قال: عز علی، عز علی، إن کان فناء یتیم أو غیره، فقد ذهبت أیامه عطلاً، ثمّ قال: قم نصلّی علیه عسی الله أن یکفّر عنه سیئاته. قال: فکبّر علیه أربع تکبیرات، ثمّ حملناه إلی قبره و دفناه و نام أبی تلک اللیله و هو مغتم به، فإذا نحن بامرأه من بعض جیراننا، جاءت إلی أبی، فقالت: یا أباعبدالله! ألا أبشرک بشاره؟ فقال لها: قول (قولی) یا مبارکه! أنت أمرأه صالحه. قالت: نمت البارحه، فرأیت صاحب الجنازه الذی مررت معه و هو یجری فی الجنه جریاً و علیه حلّتان خضروان، فقلت له: ما فعل الله بک؟ قال: غضبان علیّ وقت خروج روحی، فصلّی علیّ أحمد بن حنبل، فغفر ذنوبی و متعنی بالجنه». محمد بن ابی یعلی، طبقات الحنابله:ج۲، ص۵۸، شرح حال علی بن محمد بن بشار، ش۵۵۹٫

[۹۱]– «قال أبوالحسن ابن الزاغونی: کشفت قبر أحمد بن حنبل حین دفن الشریف أبوجعفر بن أبی موسی إلی جانبه، فوجد کفنه صحیحاً لم یبل و جنبه لم یتغیر و ذلک بعد موته بمائتین و ثلاثین سنه». ابن حجر عسقلانی شافعی، تهذیب التهذیب:ج۱، ص۶۵، شرح حال احمد بن حنبل، ش۱۲۶٫

[۹۲]– «اعتلّ بشر بن الحارث، فعادته أمنه الرملیّه من الرمله، فإنّها عنده إذ دخل أحمد بن حنبل یعوده، فقال: من هذه؟ فقال: هذه أمنه الرملیّه، بلغتها علّتی فجاء تنی من الرمله تعودنی. قال: فسلها تدعو لنا. قالت: «اللهم إنّ بشر بن الحارث و أحمد بن حنبل یستجیر انک من النار، فأجرهما». فقال أحمد: فانصرفت، فلمّا کان من اللیل طرحت إلیّ رقعه فیها مکتوب: «بسم الله الرحمن الرحیم، قد فعلنا و لدینا مزید». ابن عساکر دمشقی شافعی، تاریخ دمشق الکبیر: ج۵، ص۳۴۳، شرح حال احمد بن حنبل، ش۳۳۵٫

[۹۳]– «قدم علی أبی عبدالله أحمد بن حنبل رجلٌ من بحر الهند، فقال: أنّی رجلٌ من بحر الهند، خرجت أرید الصین، فأصیب مرکن، فأتانی راکبان علی موجه من أمواج البحر، فقال لی أحدهما: أتُحبّ أن یخلّصک الله علی أن تقریء أحمد بن حنبل منّا السلام؟ قلت: و من أحمد؟ و من أنتما یرحمکماالله؟ قال: أنا الیاس و هذا الملک الموکّل بجزائر البحر و أحمد بن حنبل بالعراق. قلت: نعم. فنفضنی البحر نفضه؛ فإذا أنا بساحل الأبله، فقد جئتک أبلّغک منهما السلام». علامه امینی، الغدیر فی الکتاب و السنه و الأدب:ج۱۱، ص۱۷۷، الغلو الفاحش أو قصص الخرافه فی فضائل الاولیاء. به نقل از ابن جوزی در مناقب احمد، ص۱۴۳٫

[۹۴]– «قالت (فاطمه بنت أحمد): وقع الحریق فی أخی صالح و کان قد تزوّج إلی قوم میاسیر، فحملوا إلیه جهازاً شبیهاً بأربعه آلاف دینار، فجعل صالح یقول: ما غمنّی ما ذهب منّی إلّا ثوب لأبی کان یصلّی فیه، أتبرّک به و أصلّی فیه. قالت: فطفی الحریق و دخلوا، فوجدوا الثوب علی سریر قد أکلت النار ما حوالیه و الثوب سلیم». ذهبی سلفی، سیر أعلام النبلاء: ج۱۱، ص۲۳۰،شرح حال احمد بن حنبل، ش۷۸٫

[۹۵]– «قال عبدالله بن أحمد: کان فی دهلیزنا دکان، إذا جاء من یرید أبی أن یخلو معه أجلسه ثمّ و إذا لم یرد أخذ بعضادتی الباب و کلّمه. فلمّا کان ذات یوم جاء إنسان، فقال لی: قل: أبوابراهیم السائح. قال: فقال أبی: سلّم علیه، فقال له أبی: حدّثنی با أبااباهیم. قال: خرجت إلی موضع، فأصابتنی علّه، فقلت: لو تقربت إلی الدیر، لعلّ من فیه من الرهبان یداوینی، فإذا بسبع عظیم یقصدنی، فاحتملنی علی ظهره حتّی ألقانی عند الدیر، فشاهد الرهبان ذلک، فأسلموا کلّهم و هم أربعمائه، ثمّ قال لأبی: حدّثنی یا أبا عبدالله. فقال: رأیت النّبیّ صلّی الله علیه و آله، فقال: یا أحمد! حجّ. فانتبهت و جعلت فی المزود فتیتاً و قصدتُ نحو الکوفه، فلمّا تقضی بعض النهار إذا أنا بالکوفه، فدخلتُ الجامع، فإذا أنا بشابّ حسن الوجه طیّب الریح، فسلّمتُ و کبرتُ، فلمّا فرغتُ من صلاتی قلت: هل بقی من یخرج إلی الحج؟ فقال: انتظر حتّی یجیء أخ من إخواننا، فإذا أنا برجل فی مثل حالی، فلم نزل نسیر، فقال له الذی معی: رحمک الله! رفق بنا. فقال الشاب: إن کان معنا أحمد بن حنبل فسوف یرفق بنا. فوقع فی نفسی أنّه الخضر، فقلت للذی معی: هل لک فی الطعام؟ فقال: کل ممّا تعرف و آکل ممّا أعرف، فلمّا أکلنا غاب الشاب، ثمّ کان یرجع بعد فراغنا، فلمّا کان بعد ثلاث إذا نحن بمکه». همان، ص۲۲۸-۲۲۹٫

[۹۶]– «قال أحمد بن عبدالله بن حفار: رأیت أحمد بن حنبل فی النوم، فقلت: یا أباعبدالله! ما صنع الله بک؟ قال: حبانی و أعطانی و قرّبنی و أدنانی. قال: قلت: علی بن الموفق، ما صنع الله به؟ قال: الساعه ترکتُه فی زلال یرید العرش». محمد بن ابی یعلی، طبقات الحنابله:ج۱، ص۲۳۲، شرح حال علی بن موفق، ش ۳۲۳٫

[۹۷]– همان، ج۲، ص۱۸۰-۱۸۱،شرح حال حسین بن محمد بن احمد تمیمی معروف به معلم، ش۴۳۶٫