نگران درسهایم نباش
شهید حسین واحدی
بضاعتم خیلی اندک بود. به سختی روزگار را میگذرانیدم. امّا امیدوار به آیندهی حسین بودم. یک شب که برای خبرگیری از وضع او به شهرستان بجنورد رفته بودم. دیر هنگام به خانه آمد، پرسیدم، پسرم حسین کجایی؟ چه کار میکنی؟ لبخند زد و گفت: «امام را یاری میکنیم و انقلاب را جهانی خواهیم کرد.» پرسیدم: درسهایت چه میشود؟ گفت: نگران درسهایم نباش! لذا حسین در همهی کارها، خصوصاً فراگیری علم از موفقترینها بود.
منبع: کتاب «رسم خوبان ۲۷- آگاهی و دانش»؛ شهید حسین واحدی، ص ۳۸٫ / گلپونههای آتش، ص ۵۶٫
پاسخ دهید