سؤال: من سه فرزند دارم که مسائل عبادی و حجاب خود را به خوبی رعایت می‌کنند؛ امّا از وقتی با فامیل نزدیک خود رفت و آمد می‌کنیم، آنها را مورد تمسخر قرار می‌دهند و ناراحت می‌کنند. با فامیل صحبت کرده ام، امّا اجازه می‌دهم بچّه ها از خود دفاع کنند و من جبهه‌گیری نکرده ام. باید چه کنم و با فامیل نزدیک خود چگونه برخورد کنم؟

جواب:

الف. موضع گیری صریح و مؤدّبانه

والدین باید خودشان هم در برابر این مسائل موضع‌گیری داشته باشند و این‌طور نباشد که فقط بچّه‌ها را به این میدان بفرستند تا از خود دفاع کنند؛ این کار خوب است، ولی خود مادر هم باید حتماً با آن‌ها صحبت کند.؛ مثلاً آن شخص را کنار بکشد و بگوید: من ناراحت می‌شوم که این حرف‌ها را به فرزندانم می‌گویی؛ اگر حرف یا ابهامی هم وجود دارد، به خود من بگو یعنی مادر موضع‌گیری خود را صریح و در عین حال مؤدّبانه بیان کند؛ البته باید توجّه داشت که این کار را در خفاء انجام دهد، زیرا همیشه اثرپذیری نصیحت در خفا، بیشتر است.

ب. دفاع از حجاب فرزندان

مادر باید در جمع خانواده نیز موضع‌گیری‌های مثبتی نسبت به فرزندان خود داشته باشد و از کار آنها دفاع کند؛ البته نه به گونه ای که منجر به سرزنش بچّه‌های دیگر شود؛ چراکه ممکن است در فامیل دخترانی باشند که چادر سر نکنند.

 بنابراین، نباید در مقابل آن‌ها بگوید: بارک الله به دختر من که چادر سر می‌کند! دخترهایی که چادر سر نمی‌کنند، فلان هستند! این حرف درست نیست؛ ولی مثلاً وقتی مادر می‌خواهد دختر خود را صدا کند، می‌تواند با یک نگاه زیبا به دخترش بگوید: دختر من تو چقدر با چادر زیبا هستی! بیا با تو کار دارم. با این حرف آن‌ها می‌فهمند که حجاب را برای فرزند خود زیبایی می‌داند و ابراز هم می‌کند.

یک ضرب‌المثل‌ می‌گوید: حرمت امام زاده در دست متولّی است. یعنی پدر و مادر اگر حرمت فرزندان خود را حفظ کنند، مطمئن باشند دیگران نیز نمی‌توانند تعرّضی به آنها داشته باشند. بنابراین، وقتی مادر یا پدر موضع‌گیری رسمی خود را اعلام می‌کند و این جلوه‌‌های خوب تربیتی را با جملات خوب در جمع ابراز می‌کند، می‌تواند تأثیرات مثبتی داشته باشد.

ج. ایجاد آمادگی ذهنی

نکته‌ی مهمّ دیگر در این زمینه این است که والدین باید گاهی اوقات فرزندان خود را نسبت به این قضیّه آماده کنند؛ به عنوان مثال، به آنها بگویند که وقتی پیامبر گرامی اسلام هم در کنار کعبه نماز می‌خواندند، یک عدّه به پیامبر توهین می‌کردند. با گفتن یک سری از داستان‌ها، بچّه‌ها متوجّه می‌شوند که سیره‌ی بزرگان دینی ما هم این گونه بوده است که در برابر رفتارهای خوب عبادی و اخلاقی، گاهی اوقات مورد سرزنش قرار می‌گرفتند.

وقتی ما برای فرزندان خود الگو معرّفی می‌کنیم، بچّه‌ها از آن‌ها الگوپذیری می‌کنند و تاثیرات مثبت می‌پذیرند. گاهی اوقات همین الگوبرداری یک دلگرمی برای بچّه‌ها است تا از سرزنش افرادی که سرزنش می‌کنند، واهمه‌ای نداشته باشند.